1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه
1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

(No dog no Iranian!) تحقیقات ایرانی به زبان غیر ایرانی !

 

در یکی از شهرستان های آذری زبان، امام جمعه به زبان آذری خطبه می خواند، بعد برای اخطار به صدام گفت: من به زبانی صحبت می کنم که ، همه دنیا بفهمند و بعد، شروع به فارسی صحبت کردن کرد. اما فارسی زبان ها، برای اینکه همه دنیا حرف آن ها را بفهمند، به زبان انگلیسی صحبت می کنند!ُ آن ها نمی دانند که کمترین گویش را زبان انگلیسی دارد !در مقایسه با زبان چینی که: یک و نیم میلیارد گویش دارد!

  بجز زبان هندی که که نیم میلیارد است، زبان فارسی و عربی هم، بیشتر از انگلیسی گویش دارد.اما متاسفانه خود باختگان انگلیس، این را نمی فهمند و: دستی دستی انگلیسی را به گویش بیشتر سوق می دهند! آن ها نمی دانند و یا نمی خواهند بفهمند که: انگلیس از شرکت نفت بر ایران مسلط شد . وقتی هم که مسلط شد، در تمام جاهایی که حضور داشت، در داخل خاک ایران، با کمال وقاحت می نوشت: ورود سگ و ایرانی ممنوع است!(No dog no Iranian!)   

حالا نه تنها شرکت نفتی ها، که حتی پزشکان و مهندسان ایرانی هم، خود باخته شدند و به زبان: کسانی مطلب می نویسند که : ایرانی را با سگ مقایسه می کنند! البته از نظر اینها، سگ ها از ایرانی ها هم بهترند! زیرا اگر یک سگ را در: خانه نگهداری کنند، از یک ایرانی بیشتر خرج می کنند! بنابراین برابر دانستن ایرانی با سگ، ظلم به سگ است!

امروز در کلاس خبرنگاری روابط عمومی: شرکت نفت شاهد بودیم! مانند اکثر همایش ها، متن کاملا انگلیسی بود و در توضیح آن ها هم، فقط از افعال فارسی استفاده می کردند، والا همه چیر انگلیسی بود. حالا فرهنگستان زبان، باید برای همایش ها دستور العمل صادر کند! البته آن ها بسیار فعال هستند، در حالیکه فرهنگستان بسیار منفعل. همین چند شب پیش، یک برنامه ای داشتند راجع به: سریالی که 10ماه پیش پخش شده ! این یعنی عقب ماندگی فرهنگستان و ادب فارسی، از حرکت جامعه! در حالیکه می تواند با استفاده از طرح همیار پلیس، سیستم پاس داشتن از: زبان فارسی را به خود مردم، و حتی کودکان بسپارد.

بطور طبیعی هر معلم زبان و ادبیات فارسی، چندین هزار دانش آموز و دانشجو دارد، از میان هر 30نفر، یک نفر هم انتخاب کند، این وظیفه بخوبی اجرا می شود. زیرا مردم وقتی می بینند که: زبان فارسی صاحب دارد، و آن را پاس می دارد، همکاری می کنند. این امر، هم فارسی را به متن زندگی مردم برمی گرداند، و هم باعث تقویت زبان و ادبیات فارسی می شود، زنگ انشا و املا هم شیرین می شود.

در حالت بدبینانه، ما معتقدیم که غرب گرایان، یا دوستداران تبدیل زبان فارسی به انگلیسی، نادان هستند یا مزدور! اگر نادان هستند بدانند که: باید زبان فارسی را از همان راهی که: بیرون کردند برگردانند. یعنی بجای آنکه برای فرموله کردن مسائل علمی، از علائم انگلیسی استفاده کنند، از علایم فارسی بهره ببرند.

همانطور که ابتدا اینطور بوده! یعنی کتب ابونصر فارابی ، ابن سینا و عمر خیام ، خواجه  نصیر طوسی و دیگران، همه از حروف الفبای فارسی، برای ریاضیات استفاده می کردند.آن ها به زور این علایم را انگلیسی کردند، و الان موقع برگشتن به اصل خود است.

اما چرا مزدور هستند؟ زیرا با این روش، تحقیقات خود را برای فروش به: خارجی ها آماده می کنند! یعنی اسرار نظام و نقطه قوت و بالا دستی ما را، قربانی دریافت پورسانت یا: جاسوسی علمی خود می کنند. فرار مغزها برای همین کار، به زیان مردم ایران است. زیرا مردم مالیات می دهند تا: دولت آموزش و پرورش را اداره کند، و دانشگاه ها را سرپا نگهدارد.

  اما آن ها این هزینه ها را، از بیت المال دریافت می کنند، ولی محصولات خود را شخصا می فروشند! و در آمد آن را در بانک های خارجی نگهداری می کنند. برای همین است که عربستان پاپتی! یا قطر! یک قطره ای، همه طرح های ما را، زودتر اجرا می کنند! دلیل آن هم وجود مهندسان ایرانی، در اجرای طرح های آنان است. زیرا وقتی وارد عرصه طرح ها می شویم، همه عناصر اصلی آن ها، در سراسر جهان ایرانی ها هستند!

Non-İran dillere İran araştırmalar!

Azeri dilinin kentte Azeri Cuma namazı hutbesini Saddam'a uyarı söyledikten sonra, ben herkesin dünyayı anlayabileceği bir dilde konuşuyorum, denir ve o Farsça konuşmaya başladı. Ama Farsça, bütün dünya anlamak için kelime İngilizce konuşmak Onlar İngilizce Çince dil ile karşılaştırıldığında en az olduğunu bilmiyorum:! Yarım milyar dil!

   Apart buçuk milyar Hintçe, Farsça ve Arapça, İngiliz İngilizcesi lehçelerinin kurbanların çoğu Ama ne yazık ki, ben anlamıyorum:. El üstünde el, İngilizce dilini açar! Onlar bilmiyorsanız veya İngiltere İran baskın petrol şirketi olduğunu anlamak istemiyorum. Köpekler ve yasaklandı: Ben her yerde mevcut olan, topladığında, İran içinde, müstehcenlik mükemmellik yazdı!

 

Şimdi bile İranlı doktorlar ve mühendisler petrol şirketi, ve sadece onların köpekleri ile karşılaştırıldığında İran'ı yayınlamak isteyenler kayboldu! Ancak, bu görünümünde, İranlılar köpekler daha iyidir! Evde bir köpek tutarsanız, bir İranlı fazla harcama! İranlılar köpek biliyorum, köpek acımasız!

Sınıf gazetecilik, halkla ilişkiler Bugün, petrol şirketleri gördüm! En toplantılar, tam bir İngiliz metin gibi ve onların açıklamaları, kullanılan sadece Farsça fiiller, aksi takdirde tüm Chyr İngiltere'de. Şimdi Dil Akademisi, toplantılar için talimat verir! Akademi süre Tabii ki, pasif, çok etkindir. 10 ay önce yayınlanan seri: Sadece birkaç gece önce, onlar hakkında bir program vardı! Hareketin Fars edebiyatının Akademisi geri kalmışlığı! Eğer polis arkadaşı kullanabilirsiniz iken, sistem insanlara Farsça diline geçer, ve hatta çocukları getirmek.

Normalde, Fars dili ve edebiyatı her öğretmen, birkaç bin öğrenci, her 30 kişilik, bir kişi seçilir vardır, işini iyi yapılır. Insanlar Farsça görmek ve işbirliği enshrines zaman çünkü. Bu Farsça kamu hayat döner ve aynı zamanda yazma, Farsça dil ve edebiyatı güçlendirmek ve yazım halka çok tatlı.

Kötümser durumda, biz Batı Gri veya İngilizce diline severler, cahil ya da işe olduğuna inanıyoruz! Eğer bilmek cahil varsa onlar söndürmeden aynı şekilde dil olduğunu. Bu bilimsel problemleri, İngiliz işaretleri, belirtileri Farsça yarar kullanımını formüle etmek yerine, olduğunu.

Olarak böyleydi! Kitaplar Ebu Nasr el-Farabi, İbn-i Sina, ve Ömer Hayyam, Khwaja Nasır Tusi ve diğerleri, tüm Fars alfabesi, matematik kullanılır. Onlar bu işaretler İngilizce vardı zorla, ve onların kökenlerine geri dönmek zamanıdır.

Ama neden işe? Bu yöntemde Çünkü, satılık araştırma: yabancılar hazır! Kendi casus: Bu gücümüzün ve yukarı sırrı, kurbanı bir komisyon veya alınan bir. İran halkının zararına çalışmalarına beyin göçü. Hükümet çalıştırmak eğitim vergiler ve üniversiteler ayakta tutmak için çünkü.

   Ancak kamu fonlarının maliyeti, kendi ürünlerini satmak olmamalı! Yabancı bankalar tutulur Ve o geldi. Bu yüzden Suudi canavar layık! Ya boyutu! Bir damlama, tüm projeleri, hızlı çalışan! Kendi projelerinde İran mühendislerinin varlık nedeni. Biz tasarım dünyasına girerken Çünkü, bütün unsurları dünyada İranlıları vardır!

علم مقاومتی و: پزشکی مقاومتی.

 

برخلاف آنچه ه برخی می گویند :علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم، خیلی هم داریم! و باید مرز آن ها جدا شود، و حالا اگر از اسلام خوششان نمی آید، ما اسمش را می گذاریم :علوم مقاومتی یا پزشکی مقاومتی. بنا بر نظر پزشکان، مخصوصا خانم دکتر دستجردی، در همایش مدیریت داتش ، پرشکی اولین علمی است که: با انسان متولد شده زیرا، مسئله سالم ماندن، دغدغه بشریت است.

اما از نظر ما، علوم انسانی اولویت دارند. زیرا انسان ها باید اول زندگی کنند، تا بعد به فکر سالم ماندن باشند. بنابر این اقتصاد و کشاورزی ،  علوم طبیعی و پایه، برای زنده بودن لازم است. ولی پزشکی برای سالم ماندن، یا زنده ماندن! لذا همه علوم با انسان زاده شدند و: مدیریت دانش، باید بر این محور حرکت کند. و تاخیر یا تقدم یکی بر دیگری، انسان را تک بعدی به نظر می اورد.

اما همه این علوم، همزاد هم داشته اند! و آن علوم غریبه یا علوم ضد بشری، یا علومی که به فکر مرده بودن! یا مرگ بشر بودند. که ما آن را به علوم بشر دوستانه و :علوم ضد بشری هم ترجمه می کنیم.  ومقصود ما همان: علوم اسلامی و غیر اسلامی است،  که برخی آن را قبول ندارند! علوم اسلامی یعنی علومی که: به دستوراسلام فقط به خاطر: شناخت و عبودیت خدا است (رسول اکرم(ص) فرمودند: أوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه؛ سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذارى امور به اوست) .

اما علوم غیر اسلامی، روح بشر را در خدمت شیطان می گذارد، و شیطان بر تمام امور آن ها مسلط می شود. و او بزرگترین دشمن بشر است که: در شکل نفس اماره و شیطانی، و هوا های نفسانی ظاهر می شود: (أَعْدَى‏ عَدُوِّکَ‏ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ‏.) و کار و فلسفه دشمن هم، از بین بردن و نابود کردن انسان است. یعنی علوم غیر اسلامی، انسان را به یک موجود ویرانگر، تبدیل می کند تا با ساختن: بمب اتم و سلاح های مرگبار،  در پی نابودی بشریت باشد.

یکی از این علوم غیر اسلامی و غیر انسانی، بیو تروریسم است، که استاد خلیلی فر، بخوبی در باره آن تحقیق و تفحص کرده است. ( بیو تروریسم اینتر پل، دکتر سید امید خلیلی فر) به گفته وی، بیوتروریسم دارای تاریخچه طولانی است، از آن زمان که انسان ها برای کشتن دیگران، جسد متعفن یک طاعونی را با: منجنیق به قلعه های آنان می انداختند، تا زمانی که لاشه های مردار را، در سرچشمه اب ها می گذاشتند، که همه طاعون و وبا بگیرند!  تا به امروز که با صد کیلو مواد سمی، می توانند یک میلیون نفر را نابود کنند!

آن زمان هم پزشکان بودند که: این پیشنهاد ها را می دادند! و اصلا سوگند بقراط، به خاطر همین خیانت های پرشکان بود، که البته سودی هم نداشت! و این سوگند نامه، فقط برای دریافت مدرک است! و بعد فراموش می شود. در جنگ تحمیلی، ما چه مقدار پزشکان متعهد، و چه مقدار پزشکان خائن داشتیم؟ آن هایی که گاز خردل را می ساختند، هم پزشک اعصاب و روان بودند، و هم مهندس شیمی دارای مدارک علمی فوق تخصص! که اگر نبودند چنین محصولی تولید نمی شد.

اینکه بگوییم علم فی حد ذاته خوب است، یک تفکر غلط است. زیرا علم باید پایه ارزشی داشته باشد، یعنی باید در جهت سلامت و رشد انسان ها باشد. و درنتیجه آن دسته از علوم که: به ضرر انسان ها است، فی حد ذاته علوم باطل است. مانند علم سحر و جادو ، جفر و  رمل  و..در پزشکی هم، علوم بیو تروریسم، صرف نظر از دانشمندان آن، یک علم باطل است. و هر نوع تحقیقات یا سرمایه گذاری در: پیشبرد این علوم ضد بشری، فاقد وجاهت قانونی است.

آیا فرقی وجود ندارد بین: علم وتحقیاتی که نتیجه آن درمان سرطان است، با علم و تحقیقاتی که نتیجه آن: سرطان زا است؟ امروزه دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که: بیماری های خطرناک و مسری، فقط نتیجه تحقیقات منحرف پزشکی، برای از بین بردن مردم دنیا است. چه کسی می تواند بگوید که : ایدز خود به خود بوجود آمد؟ یا سارس منشا طبیعی داشت؟ یا حتی سرطان، معلول افزایش مواد شیمیایی در: غذای انسان بجای مواد طبیعی، نیست؟

Bilim ve direnç: Tıp direnci.

Bazı söylediklerini aksine İslami ve İslami olmayan bilimler çok zaman yok! Ve sınırına ayrılmış ve İslam'ı sevmiyorum artık eğer, bize direnç veya direnç bilim diyelim olmalıdır. Doktorlara göre, özellikle Dr. Destcerd, bilgi yönetimi konferans, Tıp biliminin ilk insanlar insanlık ile ilgili sağlıklı kalmak, onunla doğarlar.

Ama biz, insan bilimleri önceliğe sahiptir. Adam ilk yaşamak gerektiğinden, daha sonra sağlıklı kalmak hakkında düşünmek için. Böylece, ekonomi, tarım, doğa bilimleri ve temel ihtiyaç hayatta kalmak için. Ama doktorlar güvenli kalmak ve hayatta kalmak için! Bu nedenle, tüm insanların Bilim ve Bilgi Yönetimi ile doğmuş, sen ekseni hareket etmelidir. Gecikme veya diğer üzerinden birinin önceliği, tek boyutlu bir adam getirmek için.

Ama bütün bilimler, hem ikiz var! Ve düşünülen anti-insan gizli bilimler veya fen veya fen ölü! İnsan ölüm. Hangi biz insani bilimler ve bilim de insanlık dışı tercüme. Amacımız: İslam ve İslami olmayan bilimler, bazı onunla aynı fikirde değilim! İslami bilimler, İslam siparişleri yalnızca bilgi ve Allah'a ibadet için (Peygamber (sav) şöyle buyurmuştur: Bilginin başlangıcı, Tanrı'nın bilgisi ve onun işleri olduğunu tiran) olduğu bilimler.

Ama İslami olmayan bilimler, insan ruhu şeytanın hizmet bırakır ve Şeytan hepsi efendisidir. Ve o duygusallık ve yaramaz, şehvetli bir atmosferde şeklinde insanlığın en büyük düşmanı görünür olduğu: (), iş ve düşmanın felsefesi, yok etmek ve insanları yok. Atom bombası ve ölümcül silahlar, insanlık yıkılmasından sonra: Yani, İslami olmayan bilimler, yıkıcı içine insan olmak, inşa etmek dönüştürür.

Profesör Halili fırın, yanı sıra soruşturma hakkında, bu insanlık dışı ve İslam dışı bilimler, biyo-terörizm, biri. Kaleler kadar, onları mancınık: (Bio-terörizm Inter köprü, doktor Seyit Omid Halili fırın) Ona göre, biyoterörizm bir veba ile cesedi kokuşmuş, diğer insanları öldürmek için zamanı, uzun bir geçmişi vardır bir su kaynağı, veba ve kolera koymak ölü karkas, hepsi! Bugüne kadar, toksik maddelerin kilo yüzlerce milyon tahrip olabilir!

Bu öneri vardı ki doktorlar aldı! Karlı değildi doktorlar tarafından ihanete çünkü hiç Hipokrat yemini! Beyanname, sadece belge almak için! Ve sonra unutuldu. Savaşta, ne doktorlar, doktorlar ve hain ne vardı? Onların hardal gazı, bir psikiyatrik doktor yapanlar, hem de bilimsel kanıt özel kimyasal mühendisi içerir! Eğer böyle bir ürünü yoktu.

Haddi zatında bilim iyi olduğunu söylemek için, düşünme yanlış. Bu sağlık ve insani kalkınma olmalıdır değerli bilgi tabanı vardır. Ve dolayısıyla insanlara zararlı olan bilim, sahtelik başına limit olanlar. Ne olursa olsun bilim adamlarının bilim, büyü, ve tıbbi Raml V..dr jafr, biyolojik bilim, terörizm, gibi, bilim geçersizdir. Herhangi bir araştırma ya da anti-insan bilimleri, hiçbir yasal dayanağı gelişiminde yatırım ve.

Kanser tedavisinde, araştırma, bilim ve bilim ve soruşturma sonuçlanan arasındaki farklar sonucunda, kanserojen olduğu, var mı? Bugün, bu dünyayı yok etmek için hiçbir gizli tehlikeli ve bulaşıcı hastalıklar, yanlış araştırma, sadece sonucu, bu. Kim AIDS kendi geldiğini söyleyebiliriz? Veya SARS doğal kökenli? Ya da kanser, hayır, doğal malzemelerin yerine insan gıda kimyasalları artırarak neden?

شادی ها بیشتر از غم ها است.

 

عده ای ما را متهم می کنند که: قوم غمگین هستیم و: شادی در زندگی ما وجود ندارد! البته منظور آن ها به دو ماه عزاداری: برای امام حسین در طول سال است. وبرخی آنقدر دروغ می گویند و: گستاخی می کنند که انسان تعجب می کند، که اینها دهان باز کرده فقط می گویند! و اصلا گوش شنیدن ندارند. حتی برخی روانشناسانه می گویند که: چرا همه لباس های ما سیاه است، که منظور آن ها چادر است! یا برخی دلسوزانه می خواهند به: این ملت غمگین شادی را نشان دهند!

ما از این ها متشکریم، ولی شادی آن ها برای خودشان ! زیرا مهمترین شادی آن ها، مسخره کردن دیگران است! که نمونه آن را در دوربین مخفی می بینیم، که با سر کار گذاشتن و مسخره کردن: عابرین بی خبر اسباب خنده و شادی، برای خودشان و دیگران درست می کنند!

شادی دیگر آنان، خفت کردن برادر یا خواهر یا :همشهری های خودشان است. آن ها دسته جمعی، در خیابان راه می افتند و :کسی را گیر می آورند و با کتک زدن آن، مدتی شاد می شوند و خوش می گذرانند! بخش دیگر شادی آنان، تجاوز به زنان و دختران و کودکان است، که تحت عنوان آزادی جنسی و: دوستی دختر و پسر ، والنتاین و این چیزها انجام می دهند.

 و بالاخره برخی از شادی های آنان هم، به خوردن مشروبات و مصرف مواد مخدر ، پرواز در هپروت و انجام اعمال ناشایست! و صفا کردن و خوشگذرانی و: عیش و نوش است. بله اگر شادی این است که بهتر است، انسان غمگین بوده به خود مشغول باشد، و به دیگران آزار نرساند. پس یعنی بزرگترین گناه این ملت مغموم، آن است که دوماه محرم و صفر ، مردم آزاری را کنار می گذارند! و از گناه دوری می کنند، و ماه رمضان را و ماه شعبان ، رجب را احترام می کنند و آمار جرم را پایین می آورند.

اما نکته آن است که آن ها، شادی های ما را نمی بینند! و اصلا آن را شادی نمی دانند. امام صادق ع می فرماید: شیعه ما کسی است که باشادی ما شاد ، و با غمگینی ما غمگین باشد . بنابر این اگر دو یا سه ماه، ماه حزن و اندوه است، 9ماه دیگر ماههای شادی و استفاده از: نعمت های الهی است. در روایت فراوان داریم که: پیامبر اکرم فرموده است: هرکس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او‏ میدهم. بنابر این غم آلود بودن ماه صفر، حتی برای پیامبر اسلام هم امری ناخوشایند است، که دوست دارد هرچه زودتر تمام شود.

در روایات فراوان دیگری داریم: با شروع ربیع الاول، یعنی تمام شدن ماه صفر، ربیع و بهار شادی های اهل بیت فرامی رسد. و آن را لقب ربیع المولود نیز داده اند. به گزارش خبرنگار تقریب از سنندج، مردم مسلمان کردستان، در ایام مختلف سال به ویژه مناسبت های مذهبی، همواره با شور و مشارکتی گسترده، و آداب و رسومی ویژه، در صحنه بوده و بر: غنای فرهنگی ایران اسلامی افزوده اند.

 آیین دف نوازی و مولودی خوانی، در وصف حضرت رسول (ص) و تزیین کوچه ها، و خیابان های شهر در طول ماه مبارک: ربیع الاول و برپایی مراسم مولودی خوانی در: همه مساجد و تکایا از جمله برنامه ها و: مراسمی است که در ایام ماه: ربیع الاول در اقصی نقاط کردستان، و سایر شهرها و کشورها، برگزار می شود. و جهان اسلام در شادی غرق می شود.

بطور مثال در ایران امسال، با تمام شدن ماه صفر، فقط ماه ربیع نیست بلکه در دیماه، جشن های ارامنه و آشوریان و: دوستداران تولد حضرت عیسی مسیح است. و بعد سال نومیلادی است که : ایرانیان همگی خود را دراین جشن ها، خوشحال و شاد می دانند. بعد از آن ماه بهمن، ماه جشن های دهه فجر و: پیروزی انقلاب اسلامی است. بعد از ماه بهمن هم، مردم به استقبال نوروز می روند. ماه اسفند، ماه تدارک برای ایام عید باستانی است. و شروع سال نو ایرانی، شادی های خود را به خانواده ها عرضه می کند. و این شادی ها تا پایان فرورین ماه ادامه دارد. می بینیم تا اینجا 4ماه شادی، در مقابل دوماه محرم و صفر داریم! بقیه سال نیز کسی نمی تواند بگوید: که باید غمگین بود.

Keyif üzüntü daha büyüktür.

Bazıları bizim hayatımızda hiçbir sevinç var, biz mutsuz insanlar bize suçluyorlar! Ancak, yıl boyunca İmam Hüseyin için yas iki ay boyunca. Ve bazı çok yalan söylüyorlar: adam sadece söylemek için ağzını açmıştı ki, kaba bir sürpriz olduğunu! Ve duymak için kulakları yoktu. Bazı psikolojik diyelim: Bizim giyim tüm siyah neden, bir çadır demektir! Ve bazı şefkatli olmaya insanlara üzücü mutluluk göstermek istiyorum!

Biz bunun için müteşekkir olmak, ancak kendileri için sevinç olacak! En sevinç, diğerleri alaycı! Gizli kamera örnek kendileri için, eğlenceli, kahkaha ve sevinç oyuncak habersiz yayalar ile çalışan ve diğerleri doğru kimin görmek için!

Onların mutluluğu, aşağılayıcı veya erkek veya kız kardeşi, kendi yurttaşları. Sokakta ve birisi Onların kolektif düşüş sıkışmış ve onlar mutlu ve iyi harcarken onlar, onu yendi! Cinsel özgürlük ve dostluk kız ve oğlan hakkına sahiptir kadınları ve çocukları, tecavüz onların mutluluğu diğer kısmı, Sevgililer ve şeyler yapmak.

  Son olarak, birlikte mutluluk bazı içme ve uyuşturucu kullanımı, Ghulam hayal sinek ve yakışıksız hareket! Ve sevinç ve eğlenceli: Pleasure olduğunu. Mutluluk daha iyi Evet, üzgün adam meşgul, ve incitme. Öylesine üzgün insanların büyük günah, Muharrem ve Safer ayı, insanlar bir kenara kötüye o! Ve günah önlemek ve Şaban ve Ramazan, Receb saygı ve suç istatistikleri düşük.

Ama nokta olduğunu, biz mutluluk görmüyorum olduğunu! Ve bu sevinç dikkate almadı. İmam Sadık diyor ki: Şii rosily bize bizim üzüntü ile mutlu kim üzgün. Bu nedenle, iki ya da üç ay keder ve üzüntü, mutluluk ay 9 ay ve Allah'ın nimetlerini kullanmak durumunda. Bu ayın sonuna Ona cennet müjdesini verecek Kim: Peygamber dedi birçok hikayeler vardır. Safar, İslam'ın hatta Peygamber ayın Yani kanlı trajedi, o yakında bitmiş olması seviyor, tatsız.

Diğer birçok gelenekler vardır: Rabi al-evvel, Safar, Rabi ve bahar ayının sonun başlangıcı mutluluk bit geliyor. Ve aynı zamanda Rabi doğduğu lakaplı olmuştur. Senendec yakınlaştırılması bildirmek için, Kürdistan Müslüman halk, her zaman tutku ve geniş katılımlı ve uygulamaları ile farklı zamanlarda, özellikle dini günler, özellikle sahne olmuştur: İran İslam Cumhuriyeti'nin kültürel zenginliği artmıştır.

  Kutsal ay boyunca Peygamber (sav) ve dekore sokakları ve şehrin sokaklarında rağmen misafirperverliği ve doğum okuma, bir def ritüel: Rabi al-Evvel ve törenler, tüm cami ve Tkaya tür programların ve törende okuma natal ki Kürdistan'ın her yerinde Rabi al-evvel ayı boyunca, başka şehirler ve ülkeler ve yapılacak. Ve dünya mutluluk çalkalanıyor.

Örneğin, bu yıl, Safer, Rabi sadece ay ayın tüm ile değil Ocak ayında, Ermeni ve Süryanilerin bayram: İsa Mesih'in doğum Hayranları. Ve Yeni Yıl Tüm İranlılar bu kutlamalar için mutlu bilmek olduğunu. İslam Devrimi'nin zaferi: Şubat, Mayıs ve Fecr kutlamaları ay sonra. Şubat sonra, insanlar Yeni Yılı ağırlıyor. Mart, antik bayram hazırlıkları ay. Ve İran Yeni Yıl başında, mutluluk ailelere sunulmaktadır. Ve bu sevinç Nisan ayı sonuna kadar sürer. Burada sevinç 4 ay görmek, Muharrem ve Sefer ayları bize! Yılın geri kalanı, bir o üzücü olacağını söyleyebiliriz.

نشاط و بالندگی در سایه ولایت

ظهور و بقا یا افول هر جریان: سیاسی و یا فرهنگی، دارای رمز و رازی است که اگر، آن رمز شناخته نشود ممکن است: طلوع پر سر و صدا به افول سریع  تبدیل شود. لذا شناخت شناسی جریان های سیاسی، لازمه آن است که عنصر اصلی: ماندگاری و بالندگی شناخته شود. اما متاسفانه اسیب شناسی این جریان ها، نشان می دهد که غرور افراد و: بی توجهی آنان عامل مهمی در: سقوط سریع جریان های سیاسی است.

موسوی به عنوان شاخص فتنه 88 ، بالندگی طولانی ولی افول ناگهانی داشت. در بررسی این جریان متوجه می شویم که: رشد جریان فتنه و یا موسوی، از سال 1358 آغاز می شود! در آن دوران تشخیص این بود که به: دامان ولایت چنگ بزنند، تا بر روی جریان های سیاسی روز، موج سواری کنند.این ایده از حرکت مائوتسه تونگ، در چین گرفته شده بود، و به دلیل نزدیکی زمانی و عقیدتی، امری مقبول بود.

مائو برای دست یابی به حکومت چین، راه را در ان دید که ابتدا با: پادشاه چین متحد شود و خود را، طرفدار او نشان دهد. بهانه او هم، داشتن هدف مشترک در جنگ با: ژاپنی های متجاوز بود. این استراتژی او را به پیروزی رساند. زیرا توانستند در جنگ تحمیلی ژاپن، علیه کشور بزرگ چین، با اتحاد همه گروه ها موفق شوند، و ژاپن را عقب ببرند.

عینا همین روش را، موسوی بر گزید یعنی اتاق فکر او: از قبیل بهزاد نبوی و دیگر مائوئیست های ایرانی، به او این را گوشزد کرد، و وی توانست با اتحاد  با ولایت فقیه، و نشان دادن خط فکری موافق، به نخست وزیری برسد و: زمام امور را دردست بگیرد. و البته مانند مائو چند بار با استعفا دادن، مخالفت خود را از جریان ولایت نشان داد! ولی برخلاف پیش بینی های اتاق فکر، جریان امام، بر خط امام ادعایی آنان پیروز شد. و ناچار استعفای خود را پس گرفت، و منتظر زمان نشست. تا اینکه زمان موعود فرارسید! وی با شرکت در انتخابات، قصد خود را علنی کرد.

اما این بار هم اتاق فکر او به بیراهه رفت! زیرا یک تفاوت اساسی وجود داشت : ایران انقلابی بود و امام خمینی، پس از انقلاب زمام امور را در دست گرفته بود. در حالیکه چین زمان مائو، در حال انقلاب بود، و می خواست که پادشاهی را از میان بردارد. ولی، چین رفته ها! و دوره دیده های انقلاب چین در ایران، امام خمینی را با شاه یکی گرفته بودند! و این اشتباه آنان بود که: باعث سقوط شان شد.

حالا در یک برداشت تاریخی، یکی از مسلمات تاریخ ایران، دریافت روشنگرانه از ادیان توحیدی است. یعنی یک خط مستقیم از ابتدا تا انتهای: تاریخ ایران کشیده شده که: خط انبیا الهی و ادامه دهندگان راه آن ها است. در طول تاریخ ایران، آلترناتیو ها و یا جایگزین هایی، پیشنهاد شده است ولی همیشه، چپ ترین نیرو ها، نیرو های توحیدی و ادیان الهی بودند. یعنی همه برای آزادی و عدالت جنگ می کردند، ولی وقتی شرایط سخت می شد، فقط مذهبی ها ادامه می دادند.

درهمین دوران مبارزه با طاغوت، همه طیف ها شرکت داشتند. از سلطنت طلب تا کمونیست! سلطنت طلب ها، مانند جبهه ملی که معتقد بودند: شاه و قانون اساسی بماند، فقط انتخابات آزاد تر باشد. تا کمونیست ها که یکدست، زیر همه چیز می زدند و: فقط حکومت شوروی سابق را می خواستند.

  اما وقتی زندان و شکنجه به میان می آمد، جبهه ملی ها به کراوات خود پناه می بردند! و کمونیست ها به دامن شوروی، و اگر هم دستگیر می شدند مانند کامیون، رفقای خود را لو می دادند ! فقط مذهبی ها بودند که رفقای خود را لو نمی دادند، و شرایط سخت را برای رضای خدا، تحمل می کردند. در جریان فتنه هم همین است، تا موقعی که ، دختر بازی و شعار های رقص و آوازی بود! صف های طویل از انقلاب تا آزادی تشکیل می شد، و وقتی شرایط سخت شد، همگی شهین و مهین شده و در می رفتند! و لذا موسوی با توهمات خود تنها میماند.

Iller altında Canlılık ve geliştirme

Mevcut siyasi ve kültürel ortaya çıkması ve hayatta kalma ya da ölümü, gizem parolası bilinen değilse, mümkün olmasıdır: yükselişi ve gürültülü olmaya hızla düşüş. Hayatta kalma ve gelişme bilinen: Siyasi sürecin anlaşılması, ana unsurlar olması gereklidir. Ne yazık ki, bu gurur insanları belirten bu akımların patoloji,: siyasi sürecin hızlı çöküşü önemli bir faktör göz ardı.

88 olarak baştan çıkarma sanatı, ancak ani bir düşüş uzun vadeli kalkınma. Mevcut çalışmada, biz entrika, ya da sanat büyümesi, 1358 ve başlar bulundu! Tanı anında oldu: lap kendi eyaleti harp ve günün siyasi konularda, sörf taşıma fikri Mao Zedung, Çin alındı Faydaları ve yakınlığı nedeniyle ve inanç, kabul edildi .

Mao Çin hükümeti ulaşmak için, yolunda, ilk kral ve onun hayranları göstermek için onun müttefiki, Çin, gördüm. Onun bahane, Japonya ile savaş amacı saldırgan oldu. Bu strateji zafere götürdü. Onlar bütün grupların birliği ile başarılı ve Japonya'ya geri götürün, Çin'in en büyük savaş Japonya'da başardık.

Tam aynı şekilde, Musavi, Behzad Nabavi ve diğer İranlı Maoistler gibi, diye düşündü, oda seçti onu uyardı ve o Yüce Lideri ile birleşecek ve düşünce tutarlı çizgisini göstermek için başardı, başbakanı ve, dümen ele geçirmek için. Mao birkaç kez çıkmak gibi Ve tabii ki, ilin kendi onaylamadıklarını gösterdi! Tahminlerin aksine, ancak, tankı, İmam, İmam iddialarını kazandı düşünüyorum. Ve görevinden istifa ve zaman toplantı için sabırsızlanıyoruz zorunda kaldı. Kadar eceli geldi! O niyetini açacak, seçime katıldı.

Ama bu sefer ben o oda yanıltmak düşünüyorum! Bir büyük fark var, çünkü: İran Devrimi ve İmam Humeyni, devrim dümenini almıştı. Çin iken Mao'nun devrimi sırasında, ve kral ortadan kaldırmak istiyordu. Ancak, Çin'in gitti! Ve İran Çin Devrimi tarafından eğitilmiş, İmam Humeyni bir kral oldu! Ve bu onların düşüşünü onların hataydı.

Şimdi, aydınlanmış tek tanrılı din için tarihi bir yorumlama, İran verili birinde,. Çizilen çizginin bitiş tarihinden başından düz bir çizgi, yani ilahi peygamberlere halefleri olduğunu. Alternatif veya alternatifler tarihi boyunca önerilen, ancak almamış, her zaman, sol güçler, ilahi güçleri ve ilahi dinler. Yani özgürlük ve adalet için savaşan hepsi, ama şartlar zor, ama ne zaman dinlerini devam etti.

Aynı zamanda, kötü mücadele bütün spektrumu alındı. Komünistlere kralcıları! Ulusal Cephesi gibi kralcıları, Kral ve Anayasa kalır sadece daha özgür seçimler inanıyordu. Komünistler her şeyi altına birleşik ve onlar sadece Sovyet kural istedi.

   Bu cezaevinde ve işkence geldiğinde, Ulusal Cephe onun kravat sığındı! Eğer tutuklandı Ve eğer Sovyet komünistlerinin imha ve kamyonlar dahil, yoldaşlarını ihanet etmişti! Allah rızası için yoldaşlarını ve koşulları ihanet etmedim, sadece Diyanet, dayandı. Aynı günaha sırasında, yani kız oynuyor ve ilahi ve şarkı ve dans iken! Uzun hatlarda serbest bırakılması kadar oluşmuş ve koşulları, zor SH ve M ve zaman tüm gitti! Ve bu sadece hayalleri ile Moussaoui kalır.

شهر را متهم نکنید! جلوی رشد او را نگیرید!

شهروند های جدید، همان شهروند های قدیم هستند، که تغییر مکان داده اند!

برگزاری جایزه داستان شهر، بهانه ای شد تا مسئول زیباسازی شهر، بدون آن که بداند از : راز مهمی پرده بردارد. راز ی که علت دشمنی با رشد شهر ها، و توسعه آن ها رابیان می کرد. رازی که علت متهم شدن شهر را توضیح می داد. زیرا علیرغم شوق بشر به: پیشرفت و تحولات وسیع، عده ای همان عینک روستایی را به: چشم گرفته و با هرگونه رشد و توسعه شهری  مخالفت می کنند.

موضوع از این قرار است که: دیدگاه انسان نسبت به سرزمین خود، دیگاه سیال است و: بسته به کامیابی یا عدم کامیابی، آن را تعییر می دهد. و عالبا، اگر مهاجرتی در جوانی صورت گیرد، با دوران کودکی تفاوت دارد. و اگر در دوران کودکی، در سرزمین قبلی، بر او خوش گذشته باشد، نظرش از سرزمین جدید برمی گردد، و دشمن آن می شود. در واقع یک معادله چهار طرفه است است، که دو عامل دوتایی، ضریب اعتماد مردم نسبت به: سرزمین خود را تعیین می کند.

برای روشن شدن موضوع فرض کنید: شما مجبور شده اید از: شهری به شهر دیگر بروید، نسبت شما با سرزمین جدید، تابع چهار حالت است. فرضا اگر پدر شما، اصرار به ماندن داشته باشد، و شما بخواهید که برای پیشرفت، به جای بهتری بروید، در این حالت شما دشمن سرزمین پدری، و عاشق سرزمین اینده می شوید. حالا ممکن است این سرزمین پدری، تهران باشد و سرزمین شما خارج از ایران. یا سرزمین پدری شیراز باشد، سرزمین شما تهران ، طبیعی است در اینصورت می بینید: که 42 درصد برندگان جایزه داستان شهر تهران ، شهرستانی هستند! یعنی جای خالی کسانی را که تهرانی هستند، ولی تهران را دوست ندارند! کسانی گرفته اند که تهرانی نیستند، ولی از تهران خاطره خوب دارند.

  در فرض بعدی، شما سرزمین خود را دوست دارید، ولی پدر یا مادر ، همسر یا وضعیت اقتصادی، شما را مجبور به مهاجرت می کنند. در اینصورت شما همیشه، با خاطرات شهر فبلی زندگی می کنید. و این به معنی آن است که اگر از شهرستان، به تهران آمدید ، از تهران بدتان می آید! زیرا تهران خاطرات خوش: کودکی یا جوانی را، از شما گرفته و خودش هم، نتوانسته یا شما نخواسته اید که: از تهران خاطره داشته باشید.

البته تا اینجای داستان، واضحات است ولی وقتی انگیزه ها، در هم می ریزد و تشخیص آن ها، از همدیگر مشکل می شود، فاجعه آغاز می شود. زیرا در هرصورت شما برای گذران زندگی، مسئولیتی را قبول می کنید. اگر تهران را دوست نداشته باشید، و مثلا شهردار تهران شوید، از همه چیز آن ایراد می گیرید! و نهایتا همه قدرت اجرایی خود را، برای ازبین بردن تهران صرف می کنید! و حداقل آن این است که به بهانه: چاق شدن تهران، مانع بزرگ شدن آن می شوید!

  هرچه مقام شما بالاتر رود، ترمز شما قویتر می شود! و در نتیجه بلبشوی بزرگ: تهران خوب یا تهران بد، بوجود می اید. هیچ پروژه ای تصویب نمی شود! و هیچ اقدامی صورت نمی گیرد، و از اقدامات انجام شده هم، انتقاد می شود. نه تنها این پروژه ها نیمه کاره می ماند، حتی در فکر و فرهنگ مردم هم، توقف حاصل می شود.

  نفرت از تهران بیشتر و بیشتر می شود! و هرکه برای پیشرفت اقدام می کند، محکوم به اختلاس و دزدی می شود! و یا در فکر توطئه، ارزیابی می گردد. بلایی که دویست سال است، گریبانگیر تهران است! و رشد تهران را با: اخلاق و مذهب ، ایمان و خدا در تضاد معرفی می کند.

اما داستان شهر کوشیده است، عرق شهروندی و: فرهنگ علاقه به زادگاه را، در ذهن ها جاری کند.  بالاخره ده نا چهارده میلیون نفر در تهران زندگی می کنند، یعنی فقط 130نفر از آن خاطره خوب دارند؟ باید قبول کرد:  تهران هم مانند هر موجودی، نیاز به رشد دارد  یک بار جلوی رشد آن را گرفتند، حلبی آباد به وجود آمد! و به انقلاب اسلامی منجر شد، حالا چرا باید خانه های مردم را تخریب کرد؟  یا مانع ساخت خانه شد؟ وچرا باید از بزرگ شدن تهران ترسید؟ دویست سال است ترسیدند چه شد؟

Şehir suçlama! Onun önünde almayın!

Yeni vatandaş, vatandaş, eski, onlar taşındı vardır!

Şehir Ödülü, bir bahane ekranını kaldırmak için gizli anahtarı bilmeden, şehir süslemek için. Büyüme ve gelişme düşmanı sırrı, o çıkardı edildi. Razi şehir ücretleri açıkladı. İnsanlık için coşku rağmen: Kırsal gözlük gözleri bazı, geniş gelişmeleri Teklifler ve kentsel gelişimin her türlü karşı çıkıyorlar.

Hangi insanlar, tekrarlanan sıvıyı arazi için bu yaklaşımın tabidir ve başarı ya da başarı eksikliği bağlı olarak, Değişiyor. Göç genç yaşta olursa Alba, bir çocuk farklıdır. Çocuklukta ise, eski o eski güzel topraklarında, o yeni bir arazi gider, ve düşman. Kendi ülkesi: Denklem aslında endekste bir dört yollu, iki çifte ajan, kamu güvendir.

Göstermek için, dört koşullara tabi toprakları ile ilgili, kente kenti zorladı varsayalım. Örneğin, eğer baban orada kalıyorum ısrar etti, ve bu durumda, daha iyi bir yer için vatanın düşman gitmek, ilerlemek istiyorum ve gelecekte topraklarını seviyorum. Şimdi vatanı, Tahran'ı olacak ve ülke dışında olabilir. Ya vatan Şiraz, Tahran sizin kara, o zaman Tahran Şehir, şehirlerin yüzde 42 ile kazananları görmek için doğal olduğunu! Kurbanlar olanlar için boşluk, ancak Tahran sevmez! Kurbanlar olmayanlar, ancak Tahran iyi anıları vardır.

   Bir sonraki varsayım, sizin ülkenizi seviyorum, ama bir ebeveyn, eş ya da ekonomik durumu, geçiş yapmak zorunda. Sonra hep daha önce anılarla yaşayacak. Bu şehir, Tahran'a geldiyse, Tahran gelen nefret demektir? İyi Tahran nedeniyle anılar: Bir çocuk veya genç, ve senden uzak alındı, ya da sen Tahran anıları olduğunu sordum değil olabilirdi.

Motivasyon boşken hikaye şimdiye kadar, ama, sonbahar ve erken tespiti, birlikte sorun, trajedi başlar. Bir geçinmek zorunda çünkü Ancak, sorumluluğu kabul. Eğer Tahran gibi hissediyorum yoksa, Tahran belediye başkanı, örneğin, bunu teslim şeyi alabilirsiniz! Ve nihayet tüm onun yürütme yetkileri Tahran kalmak ortadan kaldırmak için! En azından o bahane: batten Tahran, büyük bariyer almak için!

   Yüksekse rütbe, daha güçlü frenleri! Ve böylece büyük bir bulmaca: iyi ya da kötü Tehran, gelir. Hiçbir proje kabul edilmez! Ve hiçbir şey yapılır, ve birlikte alınan önlemler, eleştirilebilir. Sadece bu projelerin bile düşünce, bitmemiş kaldı mı, kültür, insanlar, elde durdurmak.

   Tahran fazla nefret! Ve o zimmet ve hırsızlık vardır mahkum, iyileştirilmesi için hareket edenler! Ya da komplo düşünme analiz edilir. Iki yüz yıl oldu Hangi Tahran ilgilidir! Bu çatışma ahlak ve din, inanç ve Tanrı ile Tahran büyüme.

Ancak, Şehir akım kafasında, evde ilgi Vatandaşlık ve Kültür ter çalıştı. On olmayan ondört milyon kişi, sadece 130 kişi bunu iyi anıları var Tahran, yaşamak? Bunu kabul etmek: Her yaratık onlar önünde olduğumuzu bir kez büyümeye ihtiyacı gibi Tahran, bir gecekondu oldu! Ve İslam devrimine yol açtı, neden insanların evleri yıkılan gerekir? Veya evin inşaat engel? Neden genişleme Tahran korkuyor olabilir mi? Ne yüz yıl korkulan oldu?