1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه
1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

راه نجاتی که فقط به: ایران منتهی می شود!

طولانی تر کردن مذاکره، اثبات می کند که این بار، همه راه ها نه به :رم که به تهران ختم می شود! این ضرب المثل قدیمی را شنیده اید؟ که در زمان جاده ابریشم، آخرین نقظه جاده، در ایتالیا و شهر رم بود. لذا هرکس می خواست تا آخر این جاده برود، سر از رم در می اورد! و به همین جهت می گفتند: همه راه ها به رم ختم می شود.

گرچه خود این حرف یعنی: بعد از ایتالیا دیگر شهر یا کشوری، وجود نداشته واگر هم داشته، جاده و یا خطوط مواصلاتی نداشته، و اگر هم داشته زیاد مهم نبوده! که بتواند تجار را به رفتن به آن جاده تشویق کند. زیرا در طول تاریخ دو گروه بودند: که جاده را می ساختند!

یک گروه فاتحان و لشگر کشان بودند، که برای کشور گشایی به جاده نیاز داشتند، و برای دست یافتن به نقاط جدید، ناچار باید اول جاده می ساختند. گروه دوم بازرگانان و تجار بودند که: این جاده ها را می رفتند، تا اجناس خود را بفروشند، و  به بازار های جدید دست پیدا کنند.  البته، قبل از همه آنها  چوپان ها و گله دارها ، یا شکارچی ها بودند که جاده را کشف، یا آن را طراحی می کردند.

مال رو بودن جاده ها، اثبات می کند که قبل از انسان، گوسفندان بودند که برای یافتن علف های تازه، گله وار بیابان ها و دشت ها را، زیر پای خود می کوبیدند و: انسان را هم به دنبال خود می کشیدند. این حرکت آن ها به قدری زیبا و: مهندسی بود که کوتاه ترین راه ها، با کم ترین شیب ها انتخاب و، بهتر از هر لودر یا تراکتوری، خاک های نرم زیر پای هزاران گوسفند محکم می شد!

با این حال همیشه جاده یک مفهوم معنوی هم داشت : راه نجات! راهی به سوی اینده ای بهتر ، راهی که حتما ما را به دنیای جدید تر و: امکانات بهتر می رساند. حتی اگر آن دور تر ها دریا هم بود، شاعر را بران می داشت تا قایقی بسازد! و به آن دور دست ها برود. دور دست های زمین هم، مانند دور دست های آسمان، خیال انگیز بود و افسانه ها همه در: دور دست ها شکل می گرفت. کوه المپ در یونان قدیم، جای خدایان بود نه به این دلیل که باید آن ها پرستید، بلکه به این دلیل چون در دور دست هستند، حتما زندگی شاهانه و خداگونه دارند! و از غم ورنج انسان ها به دور هستند.

مدت ها شرق برای غرب افسانه بود: هندوستان پر از گنچ و ایران پر از رمز! و چین ثروتمندی که برای: حفظ ثروت خود  از دست دیگران،  دیوار عظیمی را ساخته بود! اما وقتی غربی ها آمدند، این دنیای آسمانی را هم نابود کرده، و دنیای زمینی و مادی برای خود ساختند. حالا از هندوستان با ثروت های افسانه ای، فقط یک هند فقیر بجای مانده است. که اگر می خواهند مثال فقر بزنند، بهترین مصداق است!

بعد از مدت ها روند معکوس شد، یعنی این بار غرب قبله گاه آمال و آرزو های شرق شد: شبهای شیکاگو و نیویورک و: کنار دریای سیسیل و باتومی و آنتالیا، جاذبه ای شد که شرق را، به خود جذب کرد و ذوب نمود. .پاریس و لندن به شهر آرزو های جوانان شرقی تبدیل شد. از چین و تایوان تا:هند و کره ، پاکستان و افعانستان با کشتی های قاچاق، به اروپا و امریکا راهی می شدند. نه برای کار یا زندگی بهتر! بلکه فقط بگویند: پایشان به انجا رسیده است!

چرا که میدانستند روزهای خوبی در انتظار آنان نیست، اگر سگ ها یا گوسفند ها را در این کشتی ها بار می زدند، حتما خفه می شدند! ولی برای آنان همین لذت بود. اگر خوک ها را در:کمپ های پناهندگی رها می کردند، حتما می مردند ولی گرسنگی و تحمل سختی، برای مهاجرین معنی عشق میداد...

 اما اکنون، دوباره چرخه به جای خود برمی گردد. بدهی های میلیاردی دولت های غربی، کم کم مردم آنجا را قانع می کند که: ثروت های  غارت شده از شرق، در حال تمام شدن است! و انگلیس یا فرانسه که، یک روز با دارایی کمپانی هند شرقی و: یا در امد شرکت های نفت ایرانی، خدا را بنده نبودند، الان دیگر آه در بساط ندارند!

در واقع مهاجران رفتند، و هر انچه را داده بودند، پس گرفتند. و امروز چشم دنیای غرب، به دست های پر سخاوت شرق است، تا بازهم با غارت گنج های شرقی، چند صباحی به زندگی بیشتر ادامه دهند. وبرای همین است که مذاکرات را طول می دهند.

Tek çıkış yolu: İran açar!

Bu sefer, Tahran Roma'ya değil tüm yol biter kanıtlayan, müzakereleri uzatma! Sen eski atasözü duydum? Zaman İpek Yolu, İtalya'da ve Roma'da yolun son manzarası. Yani yolda gitmek istedim kim, Roma başkanı getiriyor! Dolayısıyla söyleyerek: Tüm yollar Roma'ya çıkar.

Bu kelime olmasına rağmen: İtalyan şehir veya ülke sonra, onlar, yol ya da hiçbir yol çizgileri var olmasaydı, ve değil varsa gerçekten önemli! O yola gitmek için işletmelere teşvik edecek. Tarihsel Çünkü iki grup vardı: Yol inşa edilecek!

Toprak yolun istendi, ve yeni bir yol elde etmek için bir fatihi ve ordu katiller, ilk inşa edilecek. Yol mallarını satmak için, ve yeni pazarlara ulaşmak için gitti tüccarlar ikinci grup. Tabii ki, onlar önce tüm çobanlar ve sığır sahipleri, ya da yol keşfetti, ya da tasarlanmış bir avcı.

Bir adamın dayak altında taze ot, çöller ve sürünün ovaları bulmak için akın adam, mahkeme salonunda kendine bakarak olduğunu kanıtlayan yolların özelliği. Onlar herhangi bir kamyon veya traktör daha iyi asgari eğim seçimi ile, çok güzel ve kısa yoldan mühendislik hareket, koyun binlerce ayakları altında yumuşak toprak sert oldu!

Ancak, yol her zaman bir manevi anlamı vardı: kurtarma! Daha iyi bir gelecek için yol, New World yol almalıdır ve tesisler daha iyi olacaktır. Daha uzak deniz olsa bile, şair bir tekne inşa etmek itmek zorunda kaldı! Ve gitmek için. Dünya'nın mesafe, böyle bir gökyüzünün mesafe olarak, fantastik ve tüm efsaneler oldu: mesafe şeklini alıyordu. Onlar çünkü antik Yunanistan'da Olympus, nerede tanrılar, ne de onları ibadet, ancak hayat, uzak kraliyet ve tanrısal çünkü var! İnsanlar travma ve keder uzak.

Uzun Batı efsane Doğu: Hindistan'ın Genç, Bingöl dolu ve gizem dolu! Çin zengin, başkalarından mallarını korumak, büyük bir duvar inşa etmişti! O batı geldiğinde, Göksel dünya yok, ve maddi dünya ve kendi topraklarını edilir. Şimdi Hindistan, Hindistan'ın en yoksul kalan birinin efsanevi zenginliği. Onların yoksulluğu istiyorsanız Örneğin, iyi örnektir!

Süreç tersine döndü sonra, bu kez umut ve Doğu Batı Mekke hayalleri: Chicago ve New York Nights: Sicilya Antalya sahil, kulüpleri, Doğu gözde, emilir ve işlenecek. .parys Ve Doğu Londra'daki gençlerin özlemleri haline gelmiştir. Avrupa ve Amerika'da korsan gemisi ile Hindistan, Kore, Pakistan ve Afganistan, Çin ve Tayvan ateş edildi. Değil iş ya da daha iyi bir yaşam için! Sadece orada, onları söyleyin!

Onlar bekleyen eski güzel günleri biliyordu Çünkü, gemilerde köpekler ya da koyun onlar kesinlikle suffocated kez eğer! Ama onlar için eğlenceli oldu. Mülteci kamplarında domuz terk edildi, ama kesinlikle açlık ve acı ölmüş olsaydı, aşk göçmenler için yapılmıştı ...

  Ama şimdi, yerine tekrar döngüsü dönen. Biraz tarafından, borç hükümetleri milyarlarca Batı küçük, insanlar Doğu çalınan zenginlik, tükeniyor eminiz! İngilizce, Fransızca ya da, ve bir gün Doğu Hindistan Şirket varlıkları, ya da İran petrol şirketlerinin durumunda, Tanrı'nın değil hizmetkar, Şimdi para yok!

Yerleşimciler geldi ve her şey vardı, çekildi. Batı'dan Doğu'ya gözleri cömertçe Doğu yağmalanmış hazineler ile tekrar doldurulur Bugün, bir süre daha kalmak yaşamak. Bunun için görüşmeler sırasında olmasıdır. 

اولویت های آل سعود جدید چیست؟

 

به نظر می رسد پادشاه جدید عربستان، دست به تسویه وسیعی زده است و: بسیاری از پست ها را جابجا نموده، و افراد را تغییر داده است. اگر این تعییرات به معنی مخالفت با: برخی سیاست های شاه مرده باشد، خیلی جای امیدواری است. مخصوصا اگر این تغییرات در جهت: مبارزه با خشونت طلبی، طالبان پروری و داعش زایی باشد، بسیار مغتنم و مورد تایید می باشد.

همانطور که از عملکرد: شاه مدفون بر می آمد، وی کاملا ضد شیعه بود و در کودکی هم، در تخریب جنت بقیع نقش داشته است. در دوران همو بود که داعش بوجود آمد، و مورد حمایت مالی و معنوی قرار گرفت. بحرین و یمن شدیدا محاصره و: شیعیان زیادی دستگیر و یا اعدام و شهید شدند. گرچه در یمن اتحاد مردمی نگذاشت، القاعده افراد بیشتری را بکشد، ولی در بحرین یک زندان بزرگی ساختند که: در میان دریا محاصره شده بود، و همه مردم بحرین را زندانی کردند.

البته دو دستگی در بحرین  بیشتر بخاطر اعمال نفوذ: برخی مراجع است. او از مراجع عراق و همان مرجعی است که: در سال 1346 رای به جدایی بحرین از ایران داد! اکنون نیز در مقابل رهبری مراجع ایران، برای خود حساب جداگانه ،باز کرده و اظهاراتی می کند! بینش سیاسی او چندان بالا نیست، و اساسا مخالف ورود به سیاست است! ولی برای جدایی بحرین، زیاد تلاش کرد و اکنون هم مانع پیروزی، و باز گشت بحرین به مام میهن می باشد.

بهر حال وظیفه و اولویت های جدید عربستان: اولا باز پس خواندن سربازان خود از بحرین و یمن باید باشد. آن ها ایران را به دلایل نامرئی هم شده، به دخالت در دیگر کشورها محکوم می کنند! اما خودشان با دلایل مرئی و: آشکار هم که دخالت می کنند! ولی آن را فبول نمی کنند.

 اگر تانک و توپ های عربستان نبود، مدتها بود که انقلاب بحرین به نتیجه رسیده و: آل خلیفه  هم ساقط شده بود. حتی اگر ایران فقط مقابله به مثل می کرد، و به دعوت علمای آنجا، نیرو پیاده می کرد باز هم آل خلیفه سقوط  می کرد.

اولویت بعدی آل سعود، بازسازی بقیع  و مراکز تاریخی اسلامی است، که در دوران پدرانشان تخریب شده است. چه مکان هایی که در 82 سال پیش تخریب شدند، و آشکارا آن را انجام داده، و به این توهین آشکار خود افتخار کردند، و چه تخریب هایی که در پوشش جاده سازی، یا عمران و ابادی انجام دادند. ئ تقریبا هیچ جایی باقی نمانده که تغییر نداده، یا تخریب نکرده باشند.

اگر آن ها سواد ندارند، و قوانین یونسکو را نمی دانند! ولی یونسکو که سواد دارد، و میداند همه کار های آن ها مخالف: قوانین حفظ میراث فرهنگی است، ولی سکوت می کند! بدبختانه  بسیاری از دولتمردان ایران، که برای برگرداند یک تکه تقلبی از: آثار کورش فعالیت کردند، حاضر نشدند یک قدم یا یک کلام، برعلیه اینهمه نابود گری سعودیها کاری بکنند!

اولویت سوم آزاد سازی نرخ نفت است، باید از تاراج رفتن منابع حیاتی جلو گیری کند، و از سرعت استخراج و ارزان فروشی جلوگیری نمایند. چرا که این امر هم به ضرر خودشان است، و هم به ضرر مصرف کننده و خریدار. زیرا کاهش بی منطق قیمت نفت، فقط یک ابزار سیاسی است، و در کاهش قیمت نفت یا بنزین مصرفی، تاثیری ندارد و این امر در این چند ماه، و ماه های مشابه ثابت شده است.

یعنی اگر بخاطر مصرف کننده، قیمت ها را پایین می اورند، بررسی ها نشان می دهد: در طول این مدت نه تنها قیمت حامل های انرژی، مخصوصا نفت و بنزین ارزان نشده، بلکه گرانتر هم شده است! زیرا اثر روانی جنگ اقتصادی نفت، نامشخص بودن آینده آن است. و این امر استرس بازار را زیاد می کند، و مردم به ذخیره سازی و: مصرف بیشتر روی می اورند!

البته اولویت های آل سعود زیاد است، یکی از این اولویت ها که واجب عینی است، نابودی یا برکناری  کل آل سعود است! تا مردم دنیا از دست این حامیان خشونت و: مبلغان شمشیر بدست، راحت شوند.

Suud yeni House öncelikleri nelerdir?

Suudi Arabistan yeni kralı gibi görünüyor büyük bir yerleşime sahip ve mesajların bir sürü taşınacak ve insanlar değişti. Bu değişiklik, bazı politikalara muhalefet anlamına geliyorsa kral öldü, bu yüzden ümit edilmektedir. Yönünde değişiklik Özellikle: şiddete karşı mücadele, Taliban rehabilitasyon ve iş Dash çok değerlidir ve onaylanmıştır.

Kral karşıtı Şii ve çocuklar üzerinde gömüldü gibi, Janet Baki imha rol oynadı. O Dash sırasında oluşturulan ve maddi ve manevi destek idi. Bahreyn ve Yemen güçlü kuşatma: Birçok Şiiler tutuklandı ya da idam ve şehit edildi. Birlik Yemen olmasa, El Kaide fazla kişiyi öldürmek, ancak denizle çevrili olan Bahreyn'de büyük bir hapishane yaptı ve Bahreyn tüm insanlar hapse.

Bazı başvuruları için Bahreyn fazla nüfuz bölümü. O Iraklı yetkililer ve yetkililerin: 1346 yılında ülke ayrımı Bahreyn için oy verecek! Şimdi açık ve onların ayrı hesapları için İranlı yetkililerin lideri, bir açıklama yapar! Onun siyasi görüşleri temelde siyasete girme tersi büyük değildir, ve! Ama ayrılık Bahreyn zafer için çaba ve zaman çok engelledi ve vatan vatan dönüş Bahreyn olduğunu.

Ancak, yeni görevler ve öncelikler Arabistan: öncelikle Bahreyn ve Yemen askerlerini çekilmiş okunmalıdır. İran mahkum olan diğer ülkelerde karışma çünkü görünmez! Ama nedenleri ve görünür, ilgili kim ifşa! Ama onu tanımak için hazır değil.

  Suudi değilse tanklar, topçu, ve uzun zaman önce Bahreynli Al Halife de iptal olduğu sonucuna vardım. İran sadece misilleme olur, ve akademisyenleri davet bile, güç al düşen tekrar yürümeye oldu.

Babalar sırasında yıkılan bir sonraki öncelik Saud, imar Baki ve tarihi merkezi. Ne yerler 82 yıl önce yıkıldı, ve tabii ki bitti, ve onun onuruna bir hakaret ve yol kapsama imha veya gelişme var, rehabilitasyon yaptım. Değişmedi, ya da yok değil hiçbir yerde neredeyse yoktur.

Onlar eğitimli değildir ve UNESCO kurallarını bilmiyorsanız! Ama UNESCO okuryazarlığı ve kültürel mirası korumak yasalara aykırı tüm işlerini bilir, ama sessiz! Ne yazık ki, bir şey yok, tüm Suudiler Gary karşı yürüyüş ya da bir kelime yoktu iş aktivitesi Cyrus bir sahte parça döner İran hükümetinin, birçok!

Üçüncü öncelik hayati kaynakların yağmalanmasına ve çıkarma hızını önlemek ve damping önlemek olmamalı, petrol fiyatlarını yukarı açmaktır. Onların zararına ve tüketiciler ve alıcıların zararına olduğu için. Düşük petrol fiyatlarının, sadece bir siyasi araç, ve yağ veya benzin fiyatındaki ve birkaç ay içinde hiçbir etkisi olurdu ve sabit aynı ayına gibi beceriksiz.

Bu demektir ki, tüketici, düşük fiyatlar, soruşturma gösterir eğer bu dönemde sadece enerji fiyatı, ucuz değil, özellikle petrol ve benzin, ama daha pahalı sırasında! Petrol, ekonomik savaşın psikolojik etkisi, onun geleceği belirsiz. Bu stres pazar artırmak ve depolama ve daha açın kullanabilirsiniz!

Al Saud, objektif olmalı önceliklerinden biri yüksek öncelikli, imha veya Suud çıkarılmasıdır! Dünya şiddet bir destekçisi kaybetti: Tutar kılıç, rahat olun.

در حسرت رفع تحریم ها

وزیر اقتصاد می گوید: اگر تحریم ها برداشته شود، رشد اقتصادی ایران به 8درصد می رسد. اما به دودلیل این حرف صحیح نیست: یکی آنکه آمریکا تحریم ها را برنمی دارد، و بیشتر هم می کند! دوم اینکه به فرض برداشتن تحریم، دیگر اقتصاد آمریکا آن اقتصاد دهه 60نیست، که رشدی داشته باشد! و لذا نمی تواند باعث رشد اقتصادی ایران هم بشود.

چرا که اقتصاد، قانون خود را دارد و اگر، در اردوگاه سرمایه داری رکود باشد، این رکود بر همه سرایت می کند. حتی روش دامپینگ چینی هم نمی تواند: اردوگاه امپریالستی چند ملیتی را نجات دهد . زیرا ریسک این حرکت بسیار بالا بوده، و به سرعت خود را نشان می دهد. یعنی چین که قبول کرد: اجناس ارزانتری بدهد، تا بازار را قبضه کند اکنون با: اشباع بازار مواجه شده و: به عنوان کیفیت ضعیف مطرح گردیده، لذا رشد اقتصادی منفی بدست آورده است. بزرگترین مانع رشد اقتصادی چین هم، ورشکستگی اقتصادغرب است که: بصورت بدهی های کلان غرب به چین، خود را نشان می دهد. بدهی هایی که امکان بازپس گیری آن وجود ندارد.

اکنون زمان آن است که باور کنیم: امپریالیسم شکست خورده و: سرمایه داری غربی، دوران رکود را می گذراند. تفاوت دوران رکود فعلی با: دوران رکود دهه 1930آن است که: در آن دوران هنوز شعار های فریبنده: مصرف گرایی آزمایش خود را پس نداده بود، و مک کارتیسم توانست با فروش اقساطی، مصرف را بالا ببرد. اما قسط ها وصول نشد! ولذا اکنون رکود مضاعف، بر سرمایه داری حاکم است. یکی عدم بازگشت سرمایه در گردش، و دیگری اشباع بازار . یعنی وقتی برای رهایی از رکود شدید 1932 کینز و دیگران، تبلیغ مصرف گرایی و یا درواقع مشتری تراشی، برای تولیدات داخلی را داشتند، سرمایه انباشته ای وجود داشت، و کارخانجات قادر بودند تولیدات انبوه خود را، به دست مردم بدهند و قیمت آن را، کمی دیرتر بگیرند. اما اکنون این امکان وجود ندارد. زیرا کارخانجات همگی به بانکها بدهکار هستند، این بدهکاری ، بانک ها را هم به ورشکستگی کشانده است.

از همه مهتر، بانک های مسکن هستند که: با طرح فروش اقساطی مسکن، حاضر شدند فقط با دریافت 10درصد بهای مسکن، آن را به مشتریان خود واگذار کنند. البته این طرح در زمان خود، اقتصاد آمریکا را شکوفا کرد و: همه صاحب مسکن و اتومبیل شدند! و انبار کارخانجات هم خالی تر شد. اما به مرور، وقتی خریداران نتوانستند حتی با: اشتغال 24 ساعته، اقساط خود را پرداخت نمایند، دوران رکود جدید آغاز شد. در این دوران چه در ایران که اقتصاد وابسته دارد، و چه در آمریکا، بانکها از کارخانجات طلب داشتند! و کارخانجات از مردم، و مردم هم توانایی باز پرداخت: آن همه قسط از ماشین گرفته تا خانه و یخچال ، شهریه دانشگاه و غیره را نداشتند !

 در ایران وضع بدتر هم بود! زیرا مردم نه تنها قادر به باز پرداخت اقساط نبودند، بلکه اگر هم توانایی داشتند، آن را سهم نفت خود می دانستند! و عاقبت هم دریافت یارانه را بر دولت تحمیل کردند. البته در ایران هنوز نفت وجود دارد، و مشکلی نیست. اما در اروپا و آمریکا سقوط: امپراطوری سرمایه حتمی است. زیرا مردم نه تنها اقساط را پرداخت نمی کنند، و آن را سهم مالیات خود می دانند! بلکه به صف بیکاران و: بی خانمان ها می پیوندند.

جالب تر اینکه اگر کسی هم نیاز ندارد، بازهم در این صف ها حاضر شده و: نامنویسی می کند! زیرا از آینده امپرالیسم سرمایه، خبر دارد و نمی خواهد نامش در لیست نباشد! تا روز مبادا نگویند: نوبت به تو نمی رسد.

البته ایران راه حل دیگری هم دارد، که اقتصاد آمریکا و اروپا ان را ندارد. و آن اقتصاد مقاومتی است . البته در اروپا هم به عنوان اقتصاد ریاضتی، مطرح است، ولی فرق مردم ایران با اروپا، در همین جا است. اقتصاد ریاضتی که پیش نویس: همان اقتصاد مقاومتی است، برای مردم اروپا، جنبه تحمیلی دارد و: به همین دلیل نمی پذیرند. ولی در ایران جنبه پیشنهادی و مردمی دارد.

مردم ما در سیاست پیرو محرم هستند، و در اقتصاد پیرو رمضان ، یعنی هزینه شعار هیهات مناالذله را به راحتی قبول می کنند.  

Yaptırım kaldırma özlemi

Maliye Bakanı yaptırımlar, yüzde 8 ekonomik büyüme kaldırdı eğer diyor. Ancak bu iki nedenle doğru değildir: bir Amerika yaptırımlar değildir ve çoğu zaman! İkinci varsayım ambargo kaldırılması, 60 Amerika'nın ekonomisinin ekonomisi, hangi büyüyor olmasıdır! Ve böylece ekonomik büyümeyi yol açabilir.

Iktisat, hukuk, ve eğer, kapitalist kamp durgunluk, resesyon tüm yayıldı gibi. Çok uluslu emperyalist kamp kaydetmek: Çin bile yaklaşım olabilir damping. Bu hareket çok yüksek risk ve onların hızını göstermek için çünkü. Çin ucuz mal teklif kabul etmek, piyasa artık hakimdir: kalitesiz tarafından gündeme gibi, karşı karşıya pazar doygunluğu ve bu negatif ekonomik büyüme kazanmıştır. Çin'e Batı, onun göstermek büyük bir borç: Çin ekonomik büyüme, Batı'nın ekonomik iflas önündeki en büyük engel olduğunu. Bunu tekrar almak olabilir Yükümlülükler.

Emperyalizm başarısız oldu: Batı kapitalizmi, harcama bir durgunluk sırasında o inanmak zamanı. Tüketicilik, sonra onun deneme vardı, ve McCarthycilik taksitli satış, artırmak tüketimi başardı: Geçerli durgunluk sırasında fark, 1930'ların durgunluk hala o zaman aldatıcı sloganı ile olmasıdır. Ama herhangi bir ödeme makbuzu! Böylece çift durgunluk, kapitalist iktidar. Sermayenin bir geri dönüşsüz ve pazar doymuş. Keynes ve diğerleri, yerel ürünler için tüketim veya beton müşteri gerçeği, teşvik, sermaye birikimi var ve fabrikalar seri üretime başardık 1932, şiddetli durgunluk kurtulmak için, insanlar var ve fiyatı biraz sonra gün içinde. Ama şimdi bu mümkün değil. Fabrikalar, tüm bankalar, borç borçlu olduğundan, bankalar iflas zorla edilmiştir.

Yaşlı, ipotek bankaları şunlardır: konut satışı, konut maliyetinin sadece 10% mevcuttu, bu müşterilerinizi bırakacaktır. Ancak, zaman tasarımı, Amerika'nın ekonomisi gelişti ve tüm arabalar konut sahibi oldu! Daha fabrikalar ve depolar boş. Ama yavaş yavaş, alıcılar son durgunluk sırasında, kendi taksitlerini ödemek için, hatta 24 saate istihdam koyamadık zaman başladı. Ne ekonomide dönemdir, ve Amerika'da, bankalar, fabrikalar aramaktadır! Ve insanların fabrikalar, ve insanlar vb üniversite öğrenim ev, buzdolabına o arabanın tüm taksitlerini ödemek mümkün değildi vardır!

  İran'da, durum daha da kötü oldu! İnsanlar ödemek mümkün değildi çünkü onlar yeteneği olsaydı, ama, petrol payını biliyordum! Ve sonuçları hükümet sübvansiyonları empoze edilir. Tabii hala yağ değil, bir sorun var. Ama Avrupa ve Amerika'da düşmek: Bazı varlıkların Kingdoms. Insanlar sadece ipotek ve onların vergi payı ödemezler Çünkü! Ama işsiz sıralarında, evsiz katılabilirsiniz.

Kayıt ol: Daha ilginç birisi kuyruğunda şimdi tekrar, gerek yoktu sanki olduğunu! Çünkü gelecekteki sermaye Ampralysm, haber ve listesinde olmayacak! Yağmurlu bir gün anlatmak için: değil sizde.

Tabii ki, başka bir çözüm, ekonomi var, Amerika ve Avrupa bunu olmaz. Ve ekonominin gücüdür. Ancak, Avrupa'nın yanı sıra ekonomik kemer sıkma içinde olduğunu, ancak, aynı yerde Avrupa ile farklı insanlar. Taslak, ekonomik kemer sıkma: Ekonominin gücü, Avrupa halkı ve biz başarısız neden dayatılması için vardır. Ama önerilen alanlarda ve insanların.

Biz siyaseti takip insanların bekçileri vardır, ve Ramazan ekonomi uyarınca, maliyet sloganlar kolayca kabul edilir.

استراتژ‍ی حزب الله

 

 نباید براساس انتقام جویی باشد، بلکه براساس تداوم حمله باید باشد . زیرا تا بحال، قدرت حزب الله بر اسرائیل کاملا معلوم نبود، آمریکا و انگلیس هم باور نمی کردند،  چنین قدرتی در یک کشور کوچکتر از: اسرائیل وجود داشته باشد . و حزب الله نیز به دلایلی این راز را پنهان کرده و بروز نمی داد .

اما حمله هفته گذشته اسرائیل، که با رهگیری موبایل یک سردار ایرانی و لبنانی، به  ترور آنان انجامید،  راه برای حمله و نشان دادن قدرت حزب الله باز شد، و اکنون حزب الله با یک حرکت حساب شده، حملاتی را شروع کرد. ولی این حملات نباید پایان بپذیرد، و تا نابودی اسرائیل باید ادامه  یابد.چرا که دیگر فرصتی باقی نمانده است . و باید کار راتمام کرد، و این  امری خدایی است .

 در داستان  حضرت موسی و فرعون هم چنین است . فرعون چند بار ظلم کرد ولی، از خدا عذر خواهی کرد، خداوند هم  بلاها را از آن ها دور کرد. ولی بار آخر دیگر فرمود باید کاری کنم که :عبرت تاریخ شود. و لذا فرعون را که، از عذاب های خون ، قورباغه و ملخ نجات داده بود، در رود نیل غرق کرد و: جسد آن ها را شبیه مومیایی ها، بر بالای آب آورد تا برای همیشه تاریخ، مردم آن ها ببینند و عبرت بگیرند.

اکنون هم چهارمین بار تجاوز اسرائیل است، و اگر در سه دور گذشته با عذر خواهی، تمام شده بود، این بار نباید تمام شود! بلکه باید کار اسرائیل تمام شود.  در حمله 33 روزه ارتش اسرائیل،  به حزب الله لبنان و 22 روزه و 55 روزه،  به غزه دیدیم که اسرائیلی ها، تا آنجا که توانستند به خشونت و:  کشتار دست زدند ولی، وقتی که زور شان نرسید، خواستار آتش بس شدند و همه چیز تمام شد.

اما این بار فرق می کند، باید اسرائیل را نابود کرد. و البته در فرهنگ حزب الله، نابودی اسرائیل به معنی نابودی مردم، و یا کشتار بیگناهان نیست.  بلکه به معنی از بین رفتن سیستم" حاکم بر اسرائیل است، به همین جهت حملات حزب الله، کاملا حساب شده است و: فقط نظامیان را هدف گرفته، آن هم نظامیانی که شمشیر را، از رو بسته و در میدان جنگ با قلدری تمام ایستاده اند.

در سیاست استکبار جهانی، دوغ و دوشاب یکی است! و برای آن ها بین کودک شیرخواره، با یک نظامی سرتا پا مسلح فرقی نیست. شاید برعکس ! خطر یک طفل شیرخواره، از یک مرد بزرگ مسلح بیشتر است! و این حقیقتی است که باز در"  داستان حضرت موسی می بینیم!

فرعون به صرف آنکه، خواب دیده بود که کودکی بدنیا می آید که: سلطنت او را نابود می کند، دستور داده بود تمام کودکان را، بلا استثنا بکشند تا مبادا، یکی از آن ها زنده بماند. و آن یکی همان باشد که: خواب دیده است. بنابراین سیاست کودک کشی اسرائیل، به این معنی نیست که: آن ها فرق کودک و بزرگسال را نمی فهمند، و یا قانون حمایت از کودکان را نخوانده اند، بلکه ترس آن ها از "بازمانده" است از کودکی که بازمانده باشد، و بعد کاخ آن ها را ویران کند.

اما در اسلام و آئین شیعه، که آئین حزب الله هم هست، به دستور پیامبر و حضرت علی ع، کودکان و زنان ، پیران و ناتوانان، لشگر و یا سرباز دشمن حساب نمی شوند، و نباید با آن ها برخورد نظامی کرد. حتی در میان نظامیان، آن هایی که امکان توبه برایشان موجود است، دشمن حساب نمی شوند!

دریکی از جنگ ها، سرداری نزد حضرت علی آمد و گفت : یا علی من شمردم و دیدم که: به اندازه تو دشمن را کشتم ، بنابر این هم اجر تو هستم! اما حضرت علی فرمود : نه! تو آدم ها را فله ای کشته ای، ولی من تا هفتاد پشت او را ارزیابی کردم، و اگر امیدی به یکی از نوه های او بود، او را نمی کشتم! بلکه زخمی می کردم.

  یکی دیگر از درس های امام علی، آن است که در جنگ نهروان، حضرت علی فرمود من چشم فتنه را کور کردم. و تمام نهروانی ها نابود شدند، جز 7نفر و از تمام لشکر ایشان همانطور که پیش بینی کرده بود،  همه زنده ماندند جز 7نفر.بلی ، الان زمانی است که چشم فتنه باید کور شود، تا ایندگان به گمراهی نیافتند.    

Hizbullah'ın stratejisi intikam dayalı olmalıdır, ancak saldırı devamı dayanmaktadır. İsrail Hizbullah gücü tamamen net değildi olduğundan, ABD ve İngiltere İsrail küçük bir ülkede böyle bir güç var ki inanmıyordu. Hizbullah ve bu gizli nedenleri ve meydana gelmedi.

Ama cep izleme başkanlığındaki İsrail, İran ve Lübnan'a geçen haftaki saldırı, onlar suikastının, yol saldırı ve Hizbullah'ın gücünü göstermek için açık yol açtı, ve şimdi Hizbullah, hesaplanan hareket ile, saldırılar başladı. Fakat bu saldırılar sonu kabul etmeli ve İsrail'i yok devam etmeliyiz. Başka bir şans için bıraktı. Ve bitmiş, ve Tanrı olduğunu edilmelidir. Ayrıca Musa ve Firavun hikayesi. Firavun'un zulüm, ancak birçok kez, Allah'a özür diledi, Rab uzakta tüm ondan geçti. Ama başka olacak son kez tarih dersleri olduğunu söyledi. Bu nedenle, Firavun, kan, kurbağalar ve çekirge ceza kurtarıldı, o Nil boğuldu: vücutlarını mumyalar gibi, su üstünde sonsuza kadar, kamu görmek ve öğreneceksiniz.

Bu özür son üç turda, her zaman olsaydı İsrail saldırganlığı ve tüm değil, dördüncü kez! İsrail bütün olmalıdır. Lübnan'da Hizbullah ve 22 gün ve 55 gün 33 gün İsrail saldırısı, Gazze'de İsrailliler, kadar o şiddet ve öldürme geldiğince başladı gördüm, ancak, bir ateşkes ve tüm adında bir kuvvet, ne zaman her oldu.

Bu sefer farklı ama, İsrail imha edilmelidir. Ve tabii ki Hizbullah'ın kültürü, İsrail'in imha insanların imhasını değil, masumların öldürülmesi anlamına gelir. Ama "İsrail'de hakim, bu nedenle Hizbullah saldırıları, tam hesap yalnızca paketinden, askeri, kılıç asker hedefleyen ve tüm mücadele zorbalık ayakta kaybı anlamına gelir vardır.

Küresel kibir, ayran ve Dvshab biri siyaset olduğunu! Ve çocuklarının yeme aslan için, önemli değil, bir sistem geniş bacak ile silahlı. Belki aykırı! Bir çocuğun riski daha silahlı bir büyük adam süt içer! Ve aslında Musa'nın "Story açılış görmek!

Harcamak Firavun, çocuk onun saltanatı yok olacağı doğmuş olduğunu hayal, onlardan biri hayatta diye korku, istisnasız, bütün çocukları emretmişti. Ve rüya aynı biridir. Infantisid İsrail politikası, onlar çocuklar ve yetişkinler, ve okumamıştır çocukların korunması arasındaki farkı anlayamıyorum anlamına gelmez, ama onlar kurtulan çocuk "Survivor" korkuyorlar, ve Ev onları yok.

Ama Şii Müslüman inanç, Hizbullah inanç Peygamber ve Hazreti Ali, çocuk ve yaşlı ve aciz kadın, sırasına üzerinde, ordu ve düşman askerleri değil, ve askeri ele alınmamalıdır. Hatta onları tövbe etmek için mümkün olan askeri, içinde, düşman değil!

Savaşlardan birinde, Sardari Ali geldi ve 'Ali'ye dedi, ben sayılır ve düşmanın boyutu öldürdüğünü bulundu, bu yüzden ben de size ödül am! Ama Ali dedi: Hayır! Insanların toplu sen öldürdün, ama arkasında yetmiş tespit edildi ve onun torunlarından biri umut, o öldürülmedi! Ben yaralı değildi. İmam Ali'nin derslerden biri, savaş Nehru ki, Ali kör göz entrika olduğunu söyledi. Nhrvany yıkıldı ve hepsi 7 değil ve tüm orduları, tahmin edildiği gibi, hepsi ama 7 kurtuldu. Günaha dikkatini vermedi nesillere görmezden olmak Evet, öyle.

پیروزی خون بر شمشیر

 

انقلاب اسلامی ایران، پیروزی خون بر شمشیر بود! و این به معنی: نفی تمام ترور ها و کشتار های: فردی و جمعی استکبار جهانی،  و پایان ترس جهانی از سلاح های کشتار: جمعی و یا انفرادی بود!

قرن بیستم، قرن کشتار انسان ها به صورت دسته جمعی بود. چه در دوران جنگ گرم که از: ابتدای قرن بصورت  جنگ اول و دوم صورت گرفت، و میلیون ها انسان را به کام مرگ برد، و به اندازه طول تاریخ خون بر زمین ریخت. چه در دهه های 50 و60 که، صهیونیزم و آپارتاید در دوران به اصطلاح  جنگ سرد، به کشتار فلسطینی ها و اعراب روی آوردند،

 و چه در دهه 70و 80 که در شکل سازمان یافته: گانگستری و آدمکشی حرفه ای، به سرکردگی  دارو دسته  نیویورکی ! و یا آل کاپون ها و فرانکیشتن ها، نشان داده می شدند و: چه در پایان آن که کشتار وسیع مردم دنیا، تحت عنوان مبارزه با کمونیزم و: تک قطبی کردن جهان انجام شد.

دنباله آن کشتار مردم عراق و افغانستان و پاکستان، به بهانه مبارزه با تروریسم هم، بر صفحات سیاه تاریخ سیاسی غرب افزوده شد. و همانطور که رهبر انقلاب اسلامی، در پیام خود به جوانان اروپا و آمریکا، خواستند تا آن ها به این سیکل معیوب، و چرخه قتل و غارت و شرمندگی تاریخی غرب، پایان بدهند.

و این خواسته همان پیروزی خون بر شمشیر است. زیرا قرن بیستم با شمشیر آل سعود آغاز شده بود، و قرن بیست و یکم باید پایان این شمشیر باشد، و بحرین این پرچم را بردوش گرفت، در واقع این بار بجای اینکه، شمشیر ها خون بریزند، باید خون ها شمشیر ها را بشکنند! قرن نوزده و بیست، تفسیر مشت آهنین بر سندان و داس بود، ولی قرن بیست و یکم باید: خرد شدن  داس و چکش و سندان، زیر مشت های آهنین انقلابیون باشد!

قران کریم سال ها پیش، صف مومنان را به این تشبیه کرده بود، و اکنون ما می بینیم که در عصر: موشک و ناو چیفتن ! کسی از آن ها نمی ترسد، و سربازان شمشیر بدست یا تفنگ به دوش، فقط به درد اسباب بازی می خورند، و یا اینکه در: بتل نت های گیمر ها استفاده می شوند.

انقلاب اسلامی نشان داد که :سازمان های بسیار پیچیده اطلاعاتی مانند: سازمان سیا یا موساد ، انتلیجنت سرویس و ساواک، در برابر صف مومنان، قدرت مقاومت ندارند و: مانند یخ در برابر آفتاب ذوب می شوند! این خظ مستقیم برای امروز و: فردای تاریخ هم ادامه دارد و: ما می بینیم که پهباد های ایرانی، بر فراز ناو های جنگی آمریکا می روند، و فیلم و گزارش تهیه می کنند، و آن ها خبر ندارند! و موقعی خبر دار می شوند که: در مانور های ایران، فیلم آن به نمایش در می آید.

در دوران انقلاب اسلامی هم، همه کشورها و دولت ها پشتیبان شاه ایران بودند، و کوچکترین حرکت مردم را گزارش می دادند، ولی همگی مات شدند! در کشوری که می گفتند: دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد، کار بجایی رسید که دیوار، نه تنها موش نداشت، موش ها هم بدون گوش شدند!

همه فعالیت انقلابیون در خفای کامل، و دور از چشم ساواک صورت می گرفت، و شاید اصلا ساواک نمی توانست بفهمد، یا اصلا باور نمی کرد که چنین کاری شود! کسی که شاه را هدف گرفته بود، در خاطرات خود می گوید: یک روز به یکی از ماموران ساواک گفتم که: می خواهم شاه را بکشم! او نگاهی به هیکل لاغر و جثه کوچک من انداخت و خندید!

 در جبهه های جنگ تحمیلی هم، همینطور بود. کسانی که نه شناسنامه نظامی داشتند، و نه حتی سربازی رفته بودند، و بعضا تا روز جنگ تفنگ ندیده، یا با آن تیراندازی نکرده بودند، حملات وسیعی را برعلیه ارتش کلاسیک و: دومین نیروی زمینی خاورمیانه آغاز کردند! الان هم آمریکا مبهوت است که: چطور اف 18 را نمی تواند بسازد، ولی طرح همان در ایران، به عنوان صاعقه صد وده به پرواز در می اید! شاید هنوز هم از خیلی توانایی های انقلاب اسلامی، آگاهی ندارند آن ها نمی دانند که: در کلیه مراکز تصمیم گیری شان، ایرانی ها حاضر هستند.

Kılıç kan zafer

İslam Devrimi zafer kılıcı kan oldu! Bu şu anlama gelir: Tüm terör ve cinayetler yadsınması: Bireysel ve kolektif küresel kibir ve küresel imha silahlarının korkusu: Bir grup veya yalnız!

Insan Yirminci yüzyıl kitle cinayetleri. Ne, birinci ve ikinci savaşın başlarında gerçekleşen savaşta sıcak ve öldürdü milyonlarca insan, ve zeminde kan uzunluğu. Ne sözde Soğuk Savaş 50'li ve 60'lı, Siyonizm ve Apartheid öyle, Filistinliler ve Araplar katliamı, döndü

  Ve organize, profesyonel gangsterler ve caniler şeklinde 70'li ve 80'li yıllarda, çete New York açtı! Veya Al Capone ve Frankyshtn gösterilen ve nasıl dünyanın yaygın imha sonuna kadar, ve komünizme karşı mücadele gibi, dünya tek kutuplu olduğunu vardır.

Irak, Afganistan ve Pakistan cinayetleri Dizisi, terörle mücadele bahanesiyle, siyah sayfalar Batı'nın siyasi tarihine eklenmiştir. Ve İslam Devrimi'nin Lideri olarak, Avrupa ve Amerika gençliğine yaptığı mesajında, bu kısır döngü onları çağırdı ve öldürme ve yağma ve Batı değil, sonu utanç öyküsü döngüsü.

Ve kılıç üzerinde kan zafer talepleri. Bu kılıç Suud ile yirminci yüzyılın başlangıcı oldu ve yirmi birinci yüzyıl kılıç sonu ve Bahreyn bayrağı taşıyan aslında, yerine kılıç bu sefer tamamen kan, kan kılıç kırmak oldu gerekir! Ondokuzuncu ve yirminci yüzyıllarda, örs demir yumruk ve orak yorumlanması, ancak yirmi birinci yüzyıl: çekiç ve orak ve devrimcilerin demir yumruğu altında örs kırma!

Kur'an-ı Kerim yıl önce, müminlerin saflarına benzetti, ve şimdi görüyoruz ki akşam: Chieftain tankı füzeleri ve savaş gemileri! Onlardan korkuyor değildir, ve bir kılıç ya da duş silah yükselterek askerler, sadece işe yaramaz oyuncak yemek, ya da Bethel oyuncular kullanılmaktadır notları.

Devrim buz gibi CIA veya Mossad, Antlyjnt hizmet ve SAVAK, sadık, değil gücü ve güç saflarına olarak son derece karmaşık bilgileri, güneşte eridi gösterdi! Bugün ve Yarın tarihinin doğrudan Khz devam eder ve biz İran ABD savaş gemisi üzerinde göründüğünü görmek ve videolar ve bunların rapor ve onlar bilmiyorum! Onlar bilgilendirilir Ve filmin manevralar o görüntülendiğini.

İslam Devrimi sırasında, tüm devletler ve hükümetler İran Şahı ve raporun ufak hareketin destekleyici, ama hepsi şaşkın! Sıçanlara dedi ve fareler duvara dinlemek bir ülkede, duvar yerine kullanılan, sadece fareler yaptım, fareler kulaklar olmadan vardı!

Devrimcilerin derbi dolu ve SAVAK uzak aldı ve tüm haberler belki de SAVAK anlayamadık, ya da böyle bir şey inanmıyorum! Hedeflenen Kral, anılarında diyor ki: Bir gün ben kral öldürmek istiyorum SAVAK ajanları birine dedi! O bana baktı ve yalın fiziksel ve küçük boyutu güldü!

  Savaşın önünde, öyle oldu. Askeri kimlik kartı vardı olanlar, hatta askerler gitmiş değil, ve bazen silah savaş kadar, ya da büyük bir ordu klasik karşı saldırılar çekim değildi: İkinci Ordu Ortadoğu'da başladı! Şimdi Amerika'yı sarsan: F-18 bunu yapamaz, ancak yıldırım gibi aynı tasarım yüz on uçan geliyor Nasıl! Hala devrimin çok yetenekli, onlar kendi karar verme merkezlerinde buna sahip bilmiyorum, İranlılar mevcut.