1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

شهدا و جانبازان جهانی نباید رها شوند.

سه هزار نفر از مسلمانان، در یک حمله ارتش میانمار کشته شدند! آیا کسی هست که به خانواده های آنان رسیدگی کند؟ یا به مجروحان آن ها کمک رسانی نماید. از نظر ما بنیاد شهید ایران باید شهدا و جانبازان جهانی را، مانند شهدا و جانبازان ایرانی، تحت پوشش قرار دهد. زیرا آنها برای تمدن اسلامی شهید، و در راه خدا کشته شده اند. آنها میتوانستند مثل هزاران مسلمان چینی! یا هندی به دین هندی و بودایی ملحق شوند، نه تنها عزت و مقام و شوکت پیدا کنند، بلکه از آنها بعنوان ابزار تبلیغات استفاده شود، و هر روز در یک سفر و گردش باشند! و میهمان بودائیانی شوند که به شکرانه این کار، در مقابل توتم ها و بت های خودشان قربانی می کنند! و صدقه می دهند. اما آنها دین خدا را ترجیح دادند، و براین امر استقامت کردند تا کشته شدند. طبق نص صریح قران، کسانی که در راه خدا مقاومت کرده و کشته می شوند، مرده نیستند بلکه زنده هستند و نزد خدا روزی دارند. به تبع کسانی که در این راه زخمی شدند، یا تا مرز مرگ رفته اند، دست کمی از شهدا ندارند، بلکه شهید زنده هستند. لذا در اینکه کشته شدگان میانمار هم، مانند کشته شدگان حزب الله یا نوارغزه، شهید محسوب می شوند، اصلا نباید شک کرد. لکن سازو کار کمک به آنها چگونه باشد؟ این امر بسیار روشن است که: انتقام خون آنها و رسیدگی به وضعیت بازماندگان شان، به عهده ولی امر مسلمین می باشد. وقتی گفته می شود: ولی امر مسلمین منظور ولی امر شیعیان، یا اهل سنت نیست بلکه همه مسلمانان، مخصوصا آنهاییکه در راه اسلام جانفشانی کرده اند. لذا فرقی نمی کند که مدعی: ولی امر بودن چه کسی باشد: آنکه در ریاض نشسته و خود را خادم الحرمین می داند! یا آنکه در الازهر است و مدعی: هدایت جهان به سوی اسلام است. چه آنکه در نجف یا اسلام اباد و قم و تهران هست. به همین جهت مثلا در ایران، بنیاد شهید زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبری است. زیرا خون شهیدان بالاترین ارزش در اسلام است، و کسی باید از آن پاسداری کند که: به همه ارزشهای اسلام پایبند باشد. و در این امر نباید ملی گرایی و قومیت دخالت کند، مثلا بگویند شهدای ایران! بله رئیس جمهور و یا دولت و مجلس ایران یا هر کشور دیگری ، میتوانند این موضوع را ادعا کنند، چون متعلق به یک مرز هستند، و ادعای جهانی ندارند. اما کسی که ولی امر مسلمین است، این به معنی آنست که توانایی دارد: به تمام مسلمین رسیدگی و از انان سرپرستی، و بر آنان ولایت داشته باشد. البته طبیعی است که به تنهایی، همه این امور را نمیتواند و نباید برعهده بگیرد، بلکه باید در راس هدایت و کنترل: این موضع باشد. در جهانی که هرم سازمانی مشخصی دارد، باید از همان سازوکار ها استفاده شود. مثلا در سازمان ملل، کمیته ای به عنوان رسیدگی به: امور شهدا و جانبازان ایجاد شود. همانطور که برای پناهندگان، این موضوع مورد توجه بوده و: کمیساریای عالی پناهندگان وجود دارد. حتی اشکالی هم ندارد که این بنیاد یا کمیساریا، برای همه ادیان و همه انسان ها باشد(مانند شهدای سیاهپوست یا سرخپوست). و در سرشاخه اسلامی، این موضوع مورد بحث قرار گیرد. اگر در سازمان ملل قدرتی ندارند، در سازمان کنفرانس اسلامی باید چنین موضوعی باشد، و سازمان کنفرانس اسلامی نسبت به: شهدا و جانبازان اسلامی احساس مسئولیت نماید. خلا وجود چنین تشکیلاتی را، در جنگ عرسال می بینیم که: شهدایی از ایران هست، که به خانواده های آنان رسیدگی بیشتری می شود. حتی در مبادله جنگی، یکی از آنها که توسط لبنان باید تحویل گرفته شود، شهید سربریده ایرانی است. که نشان می دهد اهمیت شهدای ایران، دیگران را تحت الشعاع قرار داده، و این امر باید اصلاح شود.

World martyrs and veterans should not be abandoned.

Three thousand Muslims killed in a Myanmar army attack! Is there anyone to handle their families? Or help the wounded. In our view, the Iranian Martyrs Foundation should cover martyrs and veterans of the world, such as Iranian martyrs and veterans. Because they are martyred for Islamic civilization, and they are killed in God's cause. They could have been like thousands of Chinese Muslims! Or Indian to join Indian and Buddhist religion, not only to find dignity and glory, but to use them as a means of advertising, and to travel every day! And the guests of the Buddhists who sacrifice themselves for their totems and idols, thank you! And charity. But they preferred God's religion, and they stood firm until they were killed. According to the Quran, those who resist and die in the cause of God are not dead, they are alive and have a day with God. As a result of those wounded in this way, or to the frontier of death, there are few martyrs, but martyrs alive. Therefore, the deaths of Myanmar, such as those killed in Hezbollah or Gaza Strip, are martyred, should not be doubted at all. But how can they help them? It is very clear that: The revenge of their blood and the treatment of their survivors is the responsibility of the Muslims. When it is said: But the Muslims do not mean the Shi'a or Sunnis, but all Muslims, especially those who have surrendered in Islam. It does not matter, then, that the claimant: Who is the one who is in charge: who is sitting in Riyadh and considers himself a servant of Al-Hurman! Or who is in al-Azhar, claiming to lead the world towards Islam. Whether it is in Najaf or Islamabad, Qom and Tehran. For this reason, for example, in Iran, the martyr Foundation is under the direct supervision of the Supreme Leader. Because the blood of the martyrs is the highest value in Islam, and one must protect it: to adhere to all the values ​​of Islam. And in this case nationalism and ethnicity should not interfere, for example, say that the martyrs of Iran! Yes, the president or the government and parliament of Iran, or any other country, can claim this because they belong to a border and do not have a universal claim. But whoever is the ruler of the Muslims, this means that he has the ability to: take care of all the Muslims, and oversee them, and have authority over them. It is, of course, natural that alone can not and can not take all of these things, but must be at the head of control and control: this is the position. In a world where a pyramid has a specific organization, the same mechanisms should be used. For example, in the United Nations, a committee will be set up to deal with: Martyrs and Veterans Affairs. As for refugees, this issue is being addressed: there is the UNHCR. It is even not a problem for the Foundation or Commissariat to be for all religions and all human beings (such as Black or Indian martyrs). And in the Islamic chapter, this issue will be discussed. If they do not have the power of the United Nations, this should be the case in the Organization of the Islamic Conference, and the OIC will feel responsible to: Islamic martyrs and veterans. In the Arsal War, we see the vacuum of such an organization: there are martyrs from Iran, whose families are being treated more deeply. Even in the war exchange, one of them to be handed over by Lebanon is an Iranian martyr. Which indicates that the importance of martyrs in Iran has overshadowed others, and that this should be corrected.

ولا ینبغی التخلی عن الشهداء العالمیین وقدامى المحاربین.

ثلاثة آلاف مسلم قتلوا فی هجوم الجیش المیانماری! هل هناک أی شخص للتعامل مع أسرهم؟ أو مساعدة الجرحى. وفی رأینا أن مؤسسة الشهداء الإیرانیین ینبغی أن تغطی الشهداء والمحاربین القدماء فی العالم، مثل الشهداء الإیرانیین والمحاربین القدامى. لأنهم استشهدوا للحضارة الإسلامیة، وقتلوا فی قضیة الله. کان یمکن أن یکون مثل الآلاف من المسلمین الصینیین! أو الهندی للانضمام إلى الدین الهندی والبوذی، ولیس فقط للعثور على الکرامة والمجد، ولکن لاستخدامها کوسیلة للدعایة، والسفر کل یوم! وضیوف البوذیین الذین التضحیة أنفسهم لطوطمهم والأصنام، وذلک بفضل هذا! والجمعیات الخیریة. لکنهم یفضلون دین الله، وقفت ثابتة حتى قتلوا. وفقا للقرآن، أولئک الذین یقاومون ویموتون فی سبیل الله لیسوا میتین، هم على قید الحیاة ویکون یوم مع الله. ونتیجة للجرحى بهذه الطریقة، أو إلى حدود الموت، هناک عدد قلیل من الشهداء، ولکن شهداء أحیاء. ولذلک، فإن استشهاد موت میانمار، مثل القتلى فی حزب الله أو قطاع غزة، لا ینبغی أن یکون موضع شک. ولکن کیف یمکن أن تساعدهم؟ ومن الواضح جدا أن: الانتقام من دمهم ومعالجة الناجین هم من مسؤولیة المسلمین. عندما یقال: ولکن المسلمین لا یعنیون الشیعة أو السنة، ولکن کل المسلمین، وخاصة أولئک الذین استسلموا فی الإسلام. ولا یهم، بعد ذلک، أن المطالب: من هو المسؤول: الذی یجلس فی الریاض ویعتبر نفسه خادما للهرمان! أو من هو فی الأزهر، مدعیا أن یقود العالم نحو الإسلام. سواء کان ذلک فی النجف أو إسلام آباد، قم وطهران. ولهذا السبب، على سبیل المثال، فی إیران، تخضع مؤسسة الشهید للإشراف المباشر من المرشد الأعلى. لأن دماء الشهداء هو أعلى قیمة فی الإسلام، ویجب على المرء أن یحمیها: التمسک بکل قیم الإسلام. وفی هذه الحالة یجب ألا تتدخل النزعة القومیة والإثنیة، على سبیل المثال، أن شهداء إیران! نعم، یمکن للرئیس أو الحکومة والبرلمان الإیرانی، أو أی بلد آخر، أن یدعی ذلک لأنهم ینتمون إلى حدود ولیس لدیهم مطالبة عالمیة. ولکن من هو حاکم المسلمین، وهذا یعنی أنه لدیه القدرة على: رعایة جمیع المسلمین، والإشراف علیها، ولها سلطة علیها. وبطبیعة الحال، من الطبیعی أن وحدها لا یمکن ولا یمکن أن تتخذ کل هذه الأمور، ولکن یجب أن یکون على رأس الاتجاه والسیطرة: هذا هو الموقف. فی عالم حیث الهرم له منظمة محددة، ینبغی استخدام نفس الآلیات. على سبیل المثال، فی الأمم المتحدة، سیتم إنشاء لجنة للتعامل مع: الشهداء وشؤون قدامى المحاربین. وفیما یتعلق باللاجئین، یجری تناول هذه المسألة: هناک مفوضیة الأمم المتحدة لشؤون اللاجئین. حتى انها لیست مشکلة للمؤسسة أو المفوضیة لتکون لجمیع الأدیان وجمیع البشر (مثل الشهداء السود أو الهنود). وفی الفصل الإسلامی، ستناقش هذه المسألة. وإذا لم تکن لدیهم سلطة الأمم المتحدة، فإن ذلک ینبغی أن یکون هو الحال فی منظمة المؤتمر الإسلامی، وستشعر منظمة المؤتمر الإسلامی بالمسؤولیة تجاه: الشهداء والمحاربین القدامى. فی حرب عرسال، نرى فراغ هذه المنظمة: هناک شهداء من إیران، الذین یتم التعامل مع عائلاتهم بشکل أعمق. حتى فی التبادل الحربی، أحدهم لیتم تسلیمه من قبل لبنان هو شهید إیرانی. مما یدل على أن أهمیة الشهداء فی إیران قد طغت على الآخرین، وأنه ینبغی تصحیح ذلک.

Dünya şəhidləri və qaziləri tərk edilməməlidir.

Myanma ordusunun hücumunda 3 min müsəlman öldürüldü! Ailələrini idarə etmək üçün hər kəs varmı? Və ya yaralılara kömək edin. İran Şəhidlər Vəqfimiz, şəhidlər və İran şəhidləri və qaziləri kimi dünyanın qazilərini əhatə etməlidir. Çünki İslam mədəniyyəti üçün şəhid olduqları üçün Allahın əmrində öldürüldü. Onlar Çinli müsəlmanlar kimi ola bilərdi! Və ya hind və buddist dinə qoşulmaq üçün yalnız hörmət və şöhrət tapmaq üçün deyil, onları bir reklam vasitəsi kimi istifadə etmək və hər gün səyahət etmək! Totemlər və bütlərə görə özlərini qurban verən buddistlərin qonaqları, sizə təşəkkür edirəm! Və xeyriyyəçilik. Lakin onlar Allahın dinini seçdilər və öldürülənə qədər möhkəm durdular. Qurana görə, Allah yolunda müqavimət göstərən və öləcək olanlar ölməzlər, canlıdırlar və Allahla bir gün var. Bu şəkildə yaralananların, ya da ölüm sərhədinin nəticəsi olaraq, şəhidlər çox azdır, şəhidlər də var. Buna görə Hizbullah və ya Qəzza zolağında öldürülən Myanmarın şəhidləri şəhid edilir, heç şübhə edilməməlidir. Amma necə kömək edə bilərlər? Çox aydındır ki, onların qanlarının intikamı və xilas olanların müalicəsi müsəlmanların məsuliyyətidir. Məlum olduğu zaman: Müsəlmanlar, Şiə və Sünni deyil, bütün müsəlmanları, xüsusilə İslamda təslim olanları ifadə edirlər. O iddiaçıya vacib deyildir: məsul olan kimdir: Riyadda oturan və özünü Həsənin xidmətçisi hesab edir! Yoxsa al-Azharda olan, dünyayı İslama yönəldən iddia. Nəcəfdə, İslamabadda, Qumda və Tehranda olsun. Buna görə, məsələn, İranda Şəhid Vəqfi Ali Rəhbərin birbaşa nəzarəti altındadır. Çünki şəhidlərin qanı İslamda ən yüksək dəyərdir və onu qoruya bilməli: İslamın bütün dəyərlərinə riayət etməlidir. Bu vəziyyətdə milliyyətçilik və etnik mənsubiyyət, məsələn, İran şəhidlərini müdaxilə etməməlidir! Bəli, İranın prezidenti və ya hökuməti və parlamenti və ya başqa bir ölkə bunu iddia edə bilərlər, çünki onlar bir sərhədi tərk edir və universal bir iddia yoxdur. Amma müsəlmanların hökmdarı kimdirsə, o deməkdir ki, o, bütün müsəlmanlara qayğı göstərmək, onlara nəzarət etmək və onlara hakim olmaqdır. Əlbəttə ki, təbii ki, təkcə bu şeylərin hamısını ala bilmir və qəbul edə bilməz, lakin nəzarət və nəzarətin başında olmalıdır: bu, mövqeyidir. Bir piramidin xüsusi bir təşkilata sahib olduğu bir dünyada eyni mexanizmlərdən istifadə edilməlidir. Məsələn, Birləşmiş Millətlər Təşkilatında Şəhid və Qazi İşləri ilə məşğul olmaq üçün bir komitə yaradılacaq. Qaçqınlara gəldikdə, bu məsələyə baxılır: BMT QAK-ı. Vətyət və ya Komissarlığa bütün dinlər və bütün insanlara (Qara və ya Hindistanlı şəhidlər kimi) aid olmağın problemi yoxdur. İslam fəslində bu məsələ müzakirə olunacaq. Əgər onlar Birləşmiş Millətlər Təşkilatının gücünə malik deyilsə, bu, İslam Konfransı Təşkilatında olmalıdır və İKT məsuliyyət daşıyacaq: İslam şəhidləri və qazi. Arsal müharibəsində biz belə bir təşkilatın vacumunu görürük: ailələrindən daha dərindən müalicə olunan İrandan şəhidlər var. Hətta döyüş müharibəsi dövründə Livan tərəfindən ələ keçiriləcək biri də İran şəhididir. İrandakı şəhidlərin əhəmiyyəti başqalarını gölgələşdirdiyini və bunun da düzəldilməsini göstərir.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.