تحلیل مکتبی: پدیده های سیاسی
همانطور که در تعریف پدیده های سیاسی دیدیم، تحلیل سیاسی به عنوان ایجاد رابطه بین پدیده های سیاسی مورد نظر قرار گرفت. تعریف دیگری هم از تحلیل شده است که از ریشه آن، به معنی حل مسائل سیاسی گرفته شده است. تحلیل عوامل هم گفته شده که: ممکن است از بالا به پایین باشد یا: از پایین به بالا عوامل را مرتب کنند. فرق اساسی آن با علم این است که: علم منفعل است یعنی رابطه های موجود را کشف می کند و: در آن دخالتی ندارد ولی، تحلیل گر در این رابطه ها دخالت می کند و میتوان گفت: رابطه ها را ایجاد می کند.
مثلا ممکن است بین یک پر کاه در یک طویله با: طوفان اقیانوس آرام ارتباطی نباشد، یعنی علم به این رابطه دست پیدا نکند و: نتواند آن را ثابت کند ولی، تحلیل گر به سادگی نتیجه می گیرد که رابطه هست! وی می گوید هیچ چیز مستقلی در جهان وجود ندارد و: همه چیز به هم مربوط است ولو اینکه، قابل دیدن یا اثبات کردن نباشد!
در سیاست هم همینطور است، ممکن است انگلیس آنقدر دچار بحران شده باشد که: هیچ کاری از این استعمار پیر بر نیاید، ولی تحلیل گر هنوز هم می گوید: برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه، سیاست انگلیس باشد! مثلا انگلستان کود های نامناسب به ایران می فروشد و: این باعث ریزش برگ درختان می شود! در واقع کار تحلیل گر، آسمان ریسمان کردن است وخیلی چیزها را که به هم مربوط نیست به هم ربط می دهد
برای رهایی از این همه سردرگمی در دنیای علم و تحلیل، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن: اعتماد به کسی که این رابطه ها را خلق کرده است. بله ، این خداوند است که قابل اعتماد ترین دانشمند است. و باید همه چیز را از او پرسید و: او نیز به همه سوالات پاسخ داده، چه سوالهای اولیه ای که حضرت آدم ع داشت و: خداوند تمام آن ها را پاسخ داد و چه انبیا الهی که: همه چیز لازم بر آنان وحی می شد تا در گمراهی نیافتند .
وچه زنبور عسل که به او هم، روش عسل ساختن را یاد می داد. و چه فطرت پاک تمام انسان ها که: منزلگاه حقایق است. و انسان، ادراک ذاتی از: حقایق دارد. و عقل هر انسان، یک پیامبر درونی برای اوست. فقط حرص و طمع و زیاده خواهی است که: انسان را کور می کند تا بتواند حقوق دیگران را پایمال کند و: حق و راستی را نادیده بگیرد.
پس به عبارت ساده، ما برای تحلیل پدیده های سیاسی باید: ارتباط آن ها را با آموزه ها و رفتار های انبیا و معصومین درک کنیم. و بین آن ها رابطه برقرار کنیم. در این جا همه چیز روشن و واضح است: حق و باطل ، مبارزه خیر و شر ، خوبی و بدی ، عدل و ظلم همگی تعریف شده اند. حتی برای آن ها نماد هایی هم مقرر شده است که: در زندگی معصومین علیهم السلام است.
در این جا دو روش تا کنون اعمال شده است: برخی تحلیل جامع داشته اند و برخی تحلیل موردی . مثلا جمله :( کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) تحلیلی موردی است که :عاشورا را همه تاریخ می داند و: همه عوامل در همان نیم روز بررسی می شوند. افراد یا حسینی هستند یا یزیدی.
اما عکس قضیه هم مطرح است که می گویند:( لایوم کیومک یا اباعبدالله) یعنی عاشورا یک استثنا است و: هیچکس قدرت اجرای آن را ندارد و: این عبارت موقعی از معصومین نقل شده که: آن ها هم به مصیبت هایی گرفتار شدند. ولی مصیبت عاشورا را(ما اعظم ها و اعظم رزیتها) دانسته اند.
این یک تحلیل جامع است که: صلح امام حسن علیه السلام را درکنار قیام امام حسین علیه السلام بدانیم. سکوت 25 ساله امام علی علیه السلام را، در کنار حکومت 5ونیم ساله ایشان ببینیم.
ما باید بدانیم که پیامبر اسلام، برای یک حکومت ده ساله در مدینه، چهل سال خودسازی و 13سال دیگر سازی (کادر سازی ) نموده است.
باید بدانیم که دستاوردهای پیامبر اسلام، توسط دخترش محافظت شد و به دست نوه هایش ابیاری گردید.
ما باید انقلاب آموزشی امام باقر و امام صادق را بپذیریم و: زندانی شدن امام موسی کاظم را زمینه ساز: وسعت تشکیلاتی امام رضا ع بدانیم .
بنابر این اگر می خواهیم تحلیل مکتبی داشته باشیم، باید ارتباط پدیده های سیاسی را با زندگانی همه معصومین پیدا کنیم . حالا اگر بخواهیم خلاصه تر کنیم، زندگی پیامبر اسلام میتواند این امر را تحقق بخشد. چرا که خداوند در قران فرموده: برای همه شما در زندگی پیامبر اسلام، اسوه و نمونه و الگوی مناسب قرار داده شده است.
حضرت علی ع میفرماید: اگر قران را خلاصه کنید، سوره حمد به دست می آید و خلاصه سوره حمد، در بسم الله اول آن است. و بعد میفرماید( انا نقطه تحت با بسم الله) من نقطه زیرین ب بسم الله هستم و این، روش تحلیل عوامل را به ما یاد می دهد. اگر تاریخ را خلاصه کنیم زندگی چهارده معصوم است و: خلاصه زندگی چهارده معصوم، در زندگی پیامبر است
Analyse idéologique : les phénomènes politiques
Comme nous l'avons vu dans la définition des phénomènes politiques , l'analyse politique et des phénomènes politiques que les relations étaient concernés. Une autre définition est l'analyse de sa racine , signifie les questions politiques ont été résolues . Il analyse également les facteurs qui peuvent être de haut en bas ou de bas en haut agents à organiser .
Il ne dit rien dans le monde n'existe pas indépendant : même si tout est lié , pour ne pas être vu ou fait ses preuves!
En politique , trop , peut-être en crise en Angleterre pour que rien de l'ancien colonialisme à éviter , mais les analystes dit toujours pas une feuille ne tombe mais que la politique est l'anglais ! Royaume-Uni vend des engrais mauvais exemple de cela est causé la défoliation des arbres ! Le travail de l' analyste , le ciel est la chaîne ensemble et choses qui ne sont pas liés à
Pour se débarrasser de la confusion dans le monde de la science et de l'analyse , il est plus d'un titre et confiance à la personne qui a créé ces relations . Oui, c'est le savant le plus de confiance de Dieu . Et tout ce qu'il a demandé , et il a répondu à toutes les questions de savoir si les questions principales que Adam AS et Allah répondu tous les prophètes de Dieu et que tout a été révélé à eux l'ont fait dans l'erreur .
Bee si il a également enseigné la technique pour faire du miel . Et la nature précise de tous les êtres humains : vérités . Et la compréhension innée de l'homme des faits . Chaque homme intelligent , un prophète est construit . Seulement la cupidité et l'avarice que l'homme est aveugle pour qu'il puisse violer les droits d'autrui , et droite et de droite à ignorer .
Donc, tout simplement, nous devons analyser les phénomènes politiques : leur relation avec les prophètes et les enseignements infaillibles et les comportements à comprendre. Et d'établir la relation entre eux . Ici, tout est clair : le droit et la bataille de mal , le bien et le mal, le bien et le mal , la justice et l'injustice sont tous définis . Il est décrété que même un symbole de la paix soit sur lui de la vie est infaillible .
Ici, deux méthodes ont été appliquées à ce jour: certains ont une analyse complète de l'analyse de cas . Tels que: ( ) est une analyse de cas qui considère l'histoire de l'Achoura et tous les facteurs sont analysés dans la même moitié de la journée . Les personnes ou les Yazid Hussein .
Mais c'est -à-dire la question inverse: ( ) que l'Achoura est une exception : il ne force personne : Lorsque la déclaration infaillible précisé qu'ils ont été capturés dans les zones sinistrées . Mais la tragédie de l'Achoura ( ) sont connus .
Il s'agit d'une analyse exhaustive de la paix aux côtés de l'Imam Hassan Imam , l'Imam Hussein soulèvement savoir . 25 ans de silence de l'Imam Ali , les prochains cinq ans et demi de son règne voir .
Nous savons que le Prophète à Médine pour un règne de dix ans de quarante ans, et 13 ans de l'auto ( cadre ) a .
Nous devrions savoir que l'Islam du Prophète était protégé par sa fille et les petits-enfants étaient irrigation .
Nous avons besoin de révolution de l'éducation de l'Imam Baqir et Imam Sadiq adopter : l'emprisonnement sous-jacente de l'Imam Musa Kazim : Imam Reza étendue du savoir institutionnel .
Donc, si nous voulons analyser l'école , vous auriez phénomènes politiques associés à la vie de trouver tout infaillible . Maintenant, si nous faisons abstraction , la vie de Mahomet peut s'en rendre compte. Allah dit dans le Coran : Prophète pour toute votre vie , et un modèle exemplaire et un modèle est placé .
Hazrat Ali a dit: Si vous deviez résumer le Coran , sourate sourate est obtenu et résumées dans Bismillah est dans sa première . Et puis dit ( ) je suis Dieu , et que l'analyse B- facteur inférieur à nous enseigner. Si nous résumons l'histoire de la vie de quatorze innocents : Résumé quatorze vies innocentes , la vie des prophètes .
نظریه موجی پدیده های سیاسی
حرکت مستقیم پدیده های سیاسی در بستر تاریخ، در بسیاری از موارد پاسخگوی کل تاریخ نیست و: در برخی موارد اعوجاج یا حرکت موجی هم دیده می شود. همانطور که در فیزیک نیز تصور براین بود که حرکت نور یک خط مستقیم است و: فضای تاریک و یک روزنه نور، آن را اثبات می کرد. ولی وقتی فضا بیشتر شود و مخصوصا منشوری بر سر راه نور باشد، می بینیم که نور سفید، هزاررنگ می شود و شکل دایره ای پیدا می کند! که در مقیاس بزرگ به آن رنگین کمان هم می گویند.
در بررسی انقلاب ها ی کوچک، حرکت خطی بسیار گویا است ولی، در انقلاب های فرهنگی و فراگیر باید از هردو روش استفاده کرد. مثلا در انقلاب اسلامی ایران، طیف انقلاب بین دو قطب مثبت و منفی یعنی: قم و قدس تشکیل می شود یا:بین تهران و تل آویو. به شکل زیر توجه کنید:
در این روند ما می بینیم که نقشه صهیونیست ها برای: زمینگیر کردن انقلاب اسلامی، ابتدا در درون مرزها به صورت درگیری های قومی و قبیله ای ظاهر می شود. وقتی انقلاب رشد می کند و براین مشکلات پیروز می شود، درگیری های مرزی (جنگ تحمیلی ) ساماندهی می شود و: بعد از پیروزی ایران در جنگ تحمیلی، در گیری های فرامرزی مانند:لبنان و سوریه را به وجود می اورند.
حال با یک دیدگاه یا نظرگاه دیگر این موضوع را برسی می کنیم: و آن نظریه موجی است. در این نظریه همه عرصه ایران و انقلاب اسلامی، یکپارچه در نظر گرفته می شود. انقلاب مانند سنگی که بر آب راکدی بیافتد، امواج ایجاد می کند. که این امواج دارای اختلاف فاز هستند ولی، همگی روبه پیشرفت دارند و با :وسیع شدن خود همه سطح آب را فرامی گیرند. استاد مطهری هم می گوید: اسلام در ابتدا به صورت یک موج بسیار کوچکی پدید آمد(مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در سیره نبوی،)
جامعه نیز از این نظر مانند آب است. برخی جوامع راکد هستند و به روزمرگی عادت کرده اند و: هیچ حرکتی ندارند و: فقط به فکر سیر کردن شکم و روز را شب کردن هستند. مانند جوامع میلیاردی چین و هند و.. اما برخی ها جوشان و خروشان هستند و: تاریخ را می سازند.
گویش یک میلیاردی چینی هرگز گفتمان جهانی نشد، ولی گویش هفتاد میلیونی ایرانی به یک گفتمان جهانی تبدیل شده و: امروزه هر رسانه جهانی، اگر نامی از ایران یا اخبار آن نبرد، اصلا زنده به حساب نمی آید.
لذا جوامع ایستا با جوامع پویا، این تفاوت را دارند که در آن ها امواج ایجاد نمی شود ولی، در این ها ایجاد می شود.
اقبال لاهوری شاعر پارسی می گوید:
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم، هیچ نه معلوم شد که من کیستم؟
موج ازخود رفته ای، تیز خرامید و گفت : هستم اگر می روم! اگر نروم نیستم.
با ایجاد موج از دیدگاه فیزیکی، یک عملی انجام می گیرد و: کاری صورت می پذیرد. این عمل بلافاصله عکس العمل را دارد. که همان مقاومت در برابر امواج است. یعنی یک مبارزه بین موج و ضد موج (سکون) در می گیرد.
در فاز اول این مبارزه، در گیری های قومی و قبیله ای وجود دارد. یعنی موج انقلاب اسلامی که: حرکتی را در جامعه ایران به وجود آورده، سکون گرایان و محافظه کار ها، جریان ضد موج ایجاد کردند تا جلوی آن را بگیرند. و این موج بیداری را در نطفه خود یعنی: قم یا تهران خفه کنند .
اما قدرت موج چندان بود که: براین ضد موج پیروز شد و: ایران یکدست باقی ماند و تجزیه نشد. در مرحله دوم حملات ضد موج در مرزها شکل گرفت و: جنگ تحمیلی آغاز شد، همانطور که میدانیم همه ابرقدرت های تا دندان مسلح یک طرف و: ایران تازه انقلاب کرده در یک طرف .
این بار نیز قدرت موج انقلاب توانست: موج سواری کند و این آشفته کشتی را به ساحل ارام برساند. و نگذارد یک وجب خاک ایران کم شود.
خیزش موج انقلاب اسلامی این بار، دشمنان را انسوی مرزها پرت کرد . با ایجاد مصنوعی حادثه یازده سپتامبر، حملات ضد موج، از فراسوی مرزها وزیدن گرفت. ابتدا با حمله به عراق و افغانستان و: اشغال کویت و پاکستان، حلقه امنیتی دور ایران کشیدند
اما موج انقلاب اسلامی ایران در حیات خلوت آن ها رفت و: ازپشت سر با بیداری اسلامی بر آن ها سیلی زد. بناچار دشمن کمی عقب تر رفت و به سوریه رسید! یک یاحسین دیگر این امواج را از سوریه نیز، بیرون خواهد انداخت و به امید خدا، آخرین سنگر های صهیونیزم، در داخل مرزهای فلسطین اشغالی، به روی انقلاب اسلامی باز خواهد شد..
La théorie de la vague de phénomènes politiques
Diriger le mouvement des phénomènes politiques dans un contexte historique , dans de nombreux cas, la réponse est sans histoire et , dans certains cas , la distorsion ou ondulation peut être vu . Comme la physique ont été pensés pour se déplacer en ligne droite et la lumière : obscurité et une ouverture de lumière , il s'est avéré . Mais quand plus d'espace , en particulier dans la manière de lumière prismatique , nous pouvons voir que la lumière blanche , est Hzarrng circulaire devrait être ! Il est bien connu que arc à grande échelle.
Dans l'étude de la petite , un mouvement linéaire est très clair , mais la révolution culturelle , y compris les deux méthodes doit être utilisée . Révolution islamique en Iran , par exemple , l'écart entre les pôles négatifs et positifs : et Jérusalem sera constituée Qom ou entre Téhéran et Tel-Aviv . Voir la figure suivante :
Quand la révolution se développe et donc le problème gagne, des conflits frontaliers ( de guerre ) seront organisées après la victoire de la guerre , en faisant transfrontaliers tels que le Liban et la Syrie à créer.
Avec un point de vue ou d'un autre point de vue sur cette question , nous avons examiné : il s'agit d'une théorie de l'onde . Tous les aspects de la théorie de la révolution , destinés à être intégrés . Comme le rocher tombe sur l'eau stagnante , les vagues sont créées . Mais les vagues sont en opposition de phase , tous les visages sont en bonne voie avec leur vaste savoir toute la surface de l'eau . Motahari dit : Islam premier est sorti comme une très petite vague ( Œuvres , vol 14 comportements Mottahary Parcourir prophétiques )
C'est la vue de l'eau . Certaines communautés stagnent et sont habitués à l' copinage et aucun mouvement et ne pensent juste qu'ils se nourrissent et jour à la nuit . Comme les communautés de milliards en Chine et en Inde .. mais certains sont bouillante et rugissant : faire de l'histoire .
Discours global n'a jamais été un milliard dialecte chinois , mais une langue de soixante-dix millions d'Iraniens et discours global : les médias du monde entier aujourd'hui , le nom de ou des nouvelles sur la guerre , n'est pas de vivre du tout .
Par conséquent , les sociétés statiques , les sociétés et dynamique , dans laquelle les différences ne sont pas causés par les vagues , mais cela se produit .
Poète persan Muhammad Iqbal dit:
J'ai vécu sur la plage tant bien que , non, ce n'était pas que suis-je?
Auto -gone- ondes, tige forte iode et dit que je te quitte ! Si vous n'y allez pas .
Avec la création du point de vue de la physique des ondes , une action est effectuée et : travail effectué . Cette réaction est immédiate. Que la résistance de vagues. Une lutte entre la vague anti-pompage ( statique ) prend .
Dans la première phase de la campagne , les mesures sont de la tribu. La vague de la révolution islamique : le mouvement des fondamentalistes , statiques et conservatrices créés et des courants anti- surtension peut provoquer de le retenir . Cette vague d' éveil dans sa conception: Qom ou Téhéran pour étouffer .
Mais la puissance de l'onde , de sorte que Bryan a gagné contre l'Iran est resté vague uniforme et n'a pas été brisé . La deuxième vague d'attentats dans la frontière formée : la guerre a commencé , comme nous le savons tous les superpuissances armés jusqu'aux dents d'un côté et l'Iran d'un côté et le nouveau .
Cette fois , la puissance de l'onde de la révolution : le ressac turbulent et un navire d'atteindre la côte . Et pas un pouce de sol est réduite .
La marée montante de la révolution islamique , cette fois , l'ennemi avait jeté à travers la frontière . En créant un événement artificiel Septembre onze attaques anti-pompage , les frontières rugissent . À partir de l'invasion de l'Afghanistan et de l'Irak son invasion du Koweit et le Pakistan , l'anneau de sécurité autour de l'Iran ensemble
Mais la vague de la révolution islamique en Iran et a déménagé sa cour : derrière l'éveil islamique giflé sur elle . L'ennemi a été repoussé un peu plus et est allé à la Syrie ! Ya un autre de ces vagues Syrie , jettera l'espoir de Dieu , le dernier bastion du sionisme dans les frontières de la Palestine , sera ouvert à la révolution .
اجزاء پدیده سیاسی
یک پدیده سیاسی جزئی از سیستم بزرگ تاریخ و جامعه است. اگر به شکل ریاضی بخواهیم آن را توجیه کنیم در یک محور مختصات ، نقطه تلاقی عرض و طول اجتماع : جایی که تاریخ به عنوان طول زمان و جامعه به عنوان عرض زمان، یکدیگر را قطع می کنند، یک پدیده سیاسی نمود پیدا می کند.پس هر نقطه تلاقی میتواند یک پدیده باشد . اما این پدیده بسته به فاصله زمانی تولد تا مرگ میتواند دارای زیر سیستم یا زیر اجتماع هایی باشد که مطالعه آن ضروری به نظر می رسد.
الزاما این مطالعه صرفا بعد جامعه شناسی یا تاریخ ، حتی علوم انسانی یا سیاسی نیست. بلکه علمی است مستقل و مخصوص خود پدیده های سیاسی با در نظر گرفتن تمام تفاوت های فردی و جمعی . و لذا این علم جدید که از علوم اجتماعی و تاریخی ، سیاسی و انسانی جدا می شود ،علم شناخت پدیده های سیاسی نامگذاری می شود.
تعاریف عمده در این علم عبارتند از:
پدیده سیاسی : جزئی از پدیده های اجتماعی که: با تغییر و تحول قدرت سروکار دارد.
آموزش سیاسی : کشف ارتباط بین پدیده های سیاسی است.
تحلیل سیاسی : ایجاد ارتباط بین دو یا چند پدیده سیاسی را تحلیل سیاسی میگوییم
(تفاوت کشف و ایجاد به معنی دخالت ارادی است.یعنی در مرحله کشف ما تابع نظری هستیم ولی در مرحله ایجاد عامل اجرایی می باشیم.)
شعار سیاسی : بیان هدف سیاسی در کوتاه ترین جمله
خط سیاسی : پیگیری نقطه به نقطه شعار سیاسی
جریان سیاسی : پیگیری دو بعدی (جناح چپ و راست) شعار سیاسی یا یک هدف
طیف سیاسی : پیگیری چند بعدی شعار سیاسی
تولد پدیده سیاسی : یعنی به وجود آمدن چیزی که قبلا نبوده و: حرف و شعار تازه ای را مطرح می کند.
رشد پدیده سیاسی:افزایش نفرات و امکانات پیگیری کنندگان شعار سیاسی.
اشباع سیاسی : پذیرش عمومی یک شعار از سوی یک قوم یا ملت.
جهانی شدن سیاسی : پذیرش جهانی یک شعار سیاسی.
با توجه به تعاریف فوق معلوم می شود: هر پدیده سیاسی با یک شعار جدید متولد می شود،پیگیری این شعار ابتدا خط سیاسی و بعد جریان سیاسی و سپس طیف سیاسی به وجود می آید. شعار توسط تشکیلات هسته ای مطرح می شود و: خط سیاسی به وسیله تشکیلات تسبیحی یا زنجیره ای ادامه می یابد، طیف سیاسی به شکل سازمان یافته ظاهر می شود و:بالاخره هواداران به صورت احزاب آن را گسترش می دهند و: جریان سیاسی ایجاد می شود.
وقتی این پذیرش به حد اشباع ملی رسید، دگرگونی ایجاد می کند این دگر گونی به صورت انقلاب یا کودتا است. پس از دگر گونی حاکمیت سیاسی بوجود می آید. حاکمیت سیاسی نیاز به تداوم دارد تا حد اشباع جهانی .
حد اشباع هر پدیده را ظرفیت آن پدیده می گوییم، برخی پدیده ها که ظرفیت جهانی شدن ندارند ، در حد یک قوم یا ملت باقی می مانند. ظرفیت جهانی شدن هم در نقطه و:هم در طول تاریخ امکان پذیر است. لذا جهت مطالعه ماندگاری یک پدیده، لازم است ظرفیت جهانی و تاریخی آن را بالاببریم .
مثلا در زندگی پیامبر اسلام از همان ابتدا حضور بلال حبشی به عنوان نماینده رنگین پوستان، و سلمان فارسی به مثابه نماینده عجمان، گویای ظرفیت جهانی و تاریخی اسلام است. ولی احزاب سیاسی با گرایش ملی و گاه قومی ، نژاد پرستی و افراطی گری طبیعی است که: ظرفیت جهانی شدن و ماندگاری در تاریخ را ندارند.
از دیگر معیار های جهانشمولی، رفتارهای بعد از اشباع است. یعنی اگر تمام جهان مطیع یک عقیده یا پدیده سیاسی شدند و: مانع دیگری بر سر راه نبود، این ایده یا پدیده چه خواهد کرد؟ و چه برنامه هایی پیاده خواهد نمود؟ اصطلاحا این را تئوری اتوپیایی یا آرمان گرایی می گوییم .
این ارمان گرایی است که در اوج شکوفایی یک پدیده، تعیین می کند که آن پدیده جهانی ماندنی است یا رفتنی . به تعبیر قران کریم: خداوند وضعیت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان بخواهند. اگر آن ها از وضع موجود راضی بودند، وضعیت چه خوب چه بد، ادامه می یابد و اگر ناراضی بودند، چه درست و نادرست وضعیت آن ها عوض می شود.
در این مرحله خداوند اجازه ظلم به خود را داده ولی اجازه ظلم به دیگران را نداده است! آنجا که می فرمایند: حکومت با کفر ادامه می یابد ولی با ظلم هرگز!(الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم) هرچند که به گفته لقمان حکیم ،شرک خود ظلم بزرگی است. ان الشرک لظلم عظیم
Composants phénomène politique
Un phénomène politique , partie d'un grand système , de l'histoire et de la société . Si vous voulez qu'il justifie la forme mathématique d'un axe de coordonnées , en traversant la longueur et la largeur de la communauté : . Où l'histoire et la société , tant que la largeur de l'époque, ils se croisent , peuvent être considérées comme un phénomène politique ensuite phénomène peut se rencontrer n'importe où. Mais ce phénomène en fonction de la période de la naissance à la mort peut avoir sur le système ou celle de la communauté , il semble nécessaire .
Cette sociologie de l'étude ou de l'histoire nécessairement la seule , ou même les sciences humaines n'est pas politique . C'est une science de ses propres phénomènes politiques indépendantes en tenant compte de toutes les différences individuelles et collectives . Et si la nouvelle science de la science sociale et historique, politique et humain sont séparées , phénomène de la science politique est nommé .
La plupart des définitions de la science sont :
Phénomène politique : une partie de la réalité sociale : l'accord de transition du pouvoir .
L'éducation politique : explorer la relation entre les phénomènes politiques .
Analyse politique: Création d'une relation entre deux ou plusieurs phénomène politique appelée analyse politique
( Entre découverte et de création de sens participation est volontaire . , Dans l'étape de détection , nous n'avons aucune fonction, mais nous sommes en train de mettre en place un agent exécutif . )
Expression de slogan politique des objectifs politiques dans les plus brefs
Ligne politique : le point sur les slogans politiques de suivi
Processus politique : Suivez la prochaine deux ( gauche et droite) ou un slogan politique
Spectre politique: Suivi slogan politique multidimensionnelle
Anniversaire phénomène politique : l'émergence de ce qui a déjà été : le mot suggère un nouveau slogan .
Grandir phénomène politique : un grand nombre de participants a suivi un slogan politique .
Saturation politique: acceptation générale par un peuple ou la devise d'une nation .
La mondialisation politique : l'acceptation globale d'un slogan politique .
Selon ces définitions est clair : le phénomène politique avec un nouveau slogan est né , suivez la politique et le slogan politique de la première ligne , et puis il ya le spectre politique . Le slogan est posé par l'organisation nucléaire : la ligne politique par un organisme de chapelet ou une chaîne continue de façonner le spectre politique semble être organisé : il défend les parties à développer et flux de politique être .
Lorsque l'adoption de saturation nationale est atteinte, la transformation métamorphique conduit à une révolution ou un coup d'Etat . Après la démocratie métamorphique se pose . Le pouvoir politique , doit se poursuivre jusqu'à ce que la saturation mondiale .
Chaque phénomène est le phénomène que nous appelons la capacité de saturation , la capacité de certains phénomènes de la mondialisation sont , en tant que peuple ou nation reste . Capacité globale au point : l'histoire est possible . Par conséquent, la survie d'un phénomène, il est nécessaire d'augmenter la capacité du monde et de l'histoire .
Par exemple , au début de la vie du Prophète Muhammad Bilal Habashi en couleur représentative , et Salman Farsi en tant que représentant d'Ajman , montre la capacité mondiale et de l'histoire islamique . Mais les partis politiques avec les tendances nationales et parfois ethnique , le racisme et l'extrémisme est la capacité naturelle et la longévité de la mondialisation ne sont pas .
Une autre norme universelle de comportement après saturation . Si le monde entier se sont intéressés à une croyance ou politique phénomène : un autre obstacle dans le chemin, pas comment cette idée ou phénomène ? Et quels programmes seront mis en œuvre ? C'est ce qu'on appelle une théorie utopique ou idéalisme , dit-elle .
Cet idéalisme est en pleine floraison , un phénomène détermine que la mondialisation est là pour rester ou de partir . Selon le Coran : Allah ne change pas l'état d'un groupe ethnique à moins qu'ils veulent . S'ils sont satisfaits de la situation de statu quo , bonne ou mauvaise , va se poursuivre, et si elles n'étaient pas satisfaits de ce qui est bien et le mal , son statut est changé .
Comme il dit , le gouvernement continuera avec incrédulité , mais jamais cruel ! ( ) Toutefois, selon Lukman Hakim , son idolâtrie est une grande injustice .
تحولات چند بعدی
در تحولات اقتصادی و سیاسی قلم فرسایی شد، ولی از تحولات نظامی نیز نباید غافل شد. البته خود نظامیان درسهای زیادی در این زمینه دارند ولی، دیدگاه این نوشتار تحولات یا در واقع سیر تحول تکرار شونده است که: آن را تابع پدیده های سیاسی می کند. یعنی تحولاتی که زیر بنای آن ابزار نیست، بلکه تفکر و تغییرات اجتماعی است . مثلا ما در تاریخ تحولات نظامی، کشف باروت را مهم می دانیم زیرا: به تولید سلاح گرم منجر شد که: فصل تاریخ نظامی را دگر گون کرد.
ولی تحولات نظامی یک تابع از انقلاب ها است، یعنی انقلاب ها میتوانند ایده های نظامی را تغییر دهند. و این در صورتی است که تعامل با انقلاب ها منجر به بحث کودتا نشود. زیرا در کودتا مخصوصا کودتای نظامی، انقلابی صورت نمی گیرد بلکه، انقلاب در بند نظامیان باقی می ماند. مانند انقلاب مصر یا لیبی که در آن، انقلاب نتوانست به بدنه ارتش وارد شود و لذا، ارتش به سادگی رهبر انتخابی مردم را دستگیر ، زندانی و محاکمه کرد.
اما در انقلاب هایی که مبنای فرهنگی و فراگیر دارد، نظامیان هم تابع مردم هستند و: با عقاید آن ها تغییر می کنند. برای درک این تفاوت باید بدانیم به زبان آمار، میتوان این مسئله را از هم جدا کرد: اگر در تحولات اجتماعی، بیش از 50درصد مردم شرکت داشته باشند، انقلاب است و اگر کمتر باشد کودتا است. در انقلاب هم اگر بیش از 75 درصد مردم حضور داشته باشند، این انقلاب فرهنگی است و ریشه ای می باشد و: اگر بین 50 تا 75 درصد باشد، یک انقلاب سیاسی است که در فرهنگ مردم تاثیری ندارد و روبنایی است.
در کودتا نیز اگر کمتر از 25 درصد مردم شرکت داشته باشند، کودتای نظامی است . اگر بین 25 تا 50 درصد مردم شرکت داشته باشند، کودتای خزنده است. فرض کنید دریک کشور 100میلیونی، نیروی فعال آن تقریبا 25 میلیون نفر می شوند که: افراد تحت تکفل هر کدام سه نفر بغیر از خودش می شود. حال اگر 5 میلیون نفر نظامی باشند، 20درصد نظامی هستند.اگر این ها کودتا کنند کودتای نظامی می شود. اگر افراد فعال ادراری هم با آن ها باشند، کودتای سفید یا خزنده محسوب می شود.
یعنی به کمک نیروهای کشوری و لشکری، بدون خونریزی مدیران تغییر می کنند. اگر احزاب یا نیروهای فعال سیاسی، مثلا طبقه کارگر هم با آن ها باشند، به 75 درصد می رسند و میتوانند انقلاب سیاسی کنند. اما اگر ضریب نقوذ انقلاب به روستاها و: کشاورزان هم برسد آن وقت، یک انقلاب تمام عیار و فرهنگی خواهد بود.
انقلاب های فرهنگی مانند انقلاب اسلامی ایران، حرف های تازه و اهداف جدیدی را مطرح می کنند. لذا در عرصه سیاسی و اقتصادی ، حتی نظامی حرف جدید دارند و: میتوان گفت سازمان کلاسیک نظامی را به هم می ریزد و: سازمان یا نهاد جدیدی را پایه گذاری می کند. به همین جهت در ابتدای انقلاب اسلامی، نهادی به نام کمیته های انقلاب به وجود آمد و: به دستور امام خمینی همه سلاح هایی که در دست مردم بود، به کمیته ها تحویل داده شد. همین نقطه قوت این انقلاب بود. زیرا در انقلاب های دیگر، مردم سلاح ها را تحویل ندادند.
تحویل ندادن سلاح یعنی در گیری های قومی و: تضعیف پایه های انقلاب . تمامی انقلاب های بعد از انقلاب اسلامی که: رهبری امام خمینی ره یا امام خامنه ای را قبول نکردند، به همین سرنوشت دچار شدند یعنی: انقلاب آن ها یکدست نشد و به درگیری درونی انجامید و: پیروزی آن ها به تاخیر افتاد.
در مرحله بعد، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که: از دل کمیته ها بیرون آمد. البته پیشنهاد عده ای برای حذف کامل ارتش، مورد تایید رهبری امام خمینی ره قرار نگرفت. زیرا که انقلاب به بدنه ارتش نفوذ کرده بود و: خود آن ها انقلابی بودند و: نیازی به حذف آن ها نبود.
با شروع جنگ تحمیلی، تمام تئوری های نظامی به کار گرفته شدند. در ابتدا ما شاهد مبارزه کلاسیک هستیم، که تئوریسین ها به رهبری بنی صدر به آن عمل می کنند، ولی چون در تئوری کلاسیک، دشمن منظم تر و با پشتیبانی قوی تری است، جواب مناسبی دریافت نمی شود و: سرزمین ما به تسخیر دشمن در می آید.(تئوری کلاسیک بنی صدر در این مرحله، عقب نشینی تاکتیکی بود که منجر به اشغال شد.)
تئوری جنگ های نامنظم یا چریکی دکتر چمران، چاره ساز بود ولی فراگیر نبود. یعنی فقط در نقاطی جواب میداد که: خود ایشان حضور داشتند. در مناطق دیگر اولا، کاریزما وجود نداشت یعنی جاذبه حضور خود دکتر چمران را جبران نمی کرد، و از سوی دیگر اعضا تشکیل دهنده، اغلب بی تجربه بودند و از جوانانی تشکیل می شدند که: حتی آموزش های اولیه رنجری را هم ندیده بودند. لذا فرمان تشکیل بسیج داده شد تا: جوانان جذب و آموزش داه شوند و بعد اعزام گردند.
بطور خلاصه چهار مرحله نظامی ایران بعد از انقلاب اسلامی به دوران کمیته و سپاه ، ارتش و بسیج تقسیم می شود. در دوران کمیته ها حفظ شهر ها وجمع آوری سلاح ها بود، در دوران سپاه حفظ انقلاب و در دوران ارتش، حفظ مرزها اولویت داشت.اما دورا ن بسیج به خارج از مرزها مربوط می شود.
Transformation multidimensionnelle
Les développements économiques et politiques dans le stylo était difficile , mais la réforme ne devraient pas être ignorés. Il ya beaucoup de leçons dans ce domaine , mais bien sûr, l'armée , ou en vue de l'évolution de ce papier est une évolution itératif où il est soumis à des phénomènes politiques . Le développement des infrastructures , ce n'est pas un outil , mais la pensée et le changement social . Développements militaires dans notre exemple , parce que nous connaissons l'importance de la découverte de la poudre à produire des armes à feu a conduit chapitre de l'histoire militaire brillera à nouveau .
Mais la réforme est une fonction de la révolution , la révolution dans les idées militaires de changer cela. Et si ce n'est pas en interaction avec le coup d'Etat mené à la discussion . Surtout depuis le coup d'Etat , coup d'Etat militaire , ne sont pas révolutionnaires , mais la révolution à la clause militaire demeure . Comme la révolution en Egypte ou en Libye , dans laquelle le corps est incapable d'entrer dans l'armée , et donc élu le chef de l'armée tout simplement arrêtés, détenus et jugés.
Mais la révolution qui déferle sur base culturelle , les militaires et les personnes atteintes de ces croyances sont en train de changer . Pour comprendre cette différence , nous devons connaître la langue de statistiques , peut être séparée de la question : si les changements sociaux , plus de 50% de personnes ont participé à la révolution , et si elle est inférieure à un coup d'Etat .
Si moins de 25% de personnes ont participé au coup d'État , le régime putschiste . Si vous avez entre 25 à 50 pour cent de la société , est un coup d'Etat rampant . Supposons un pays de 100 millions d'euros, près de 25 millions de personnes sont des forces actives qui sont à charge chacun trois personnes autres que lui-même. Si 5 millions militaire , 20 pour cent sont des militaires . Coup si cela pourrait être un coup d'Etat militaire . Si les gens qui travaillent avec eux sont l'urine , ou rampante coup est blanc .
Pour aider les personnels civils et militaires , sans effusion de sang sont les gestionnaires de changer . Si les parties ou les forces de militants politiques , par exemple , travaillent avec eux , et pourrait atteindre 75 pour cent de leur révolution politique . Mais si le taux d'infiltration de l' agriculture en milieu rural et se réunir ensuite , une révolution culturelle , et la qualité seront .
Révolution culturelle comme la révolution islamique en Iran , de nouveaux personnages et de nouvelles cibles sont introduits . Par conséquent , de nouveaux personnages politiques et économiques , et même militaires : Il appartient aux deux organisations et classique militaire : il établit une nouvelle organisation ou entité . Ainsi , au début de la Révolution islamique , il y avait une institution appelée comités révolutionnaires et de l'imam Khomeiny a ordonné que toutes les armes dans les mains du peuple , des comités ont été donnés. Donc, la force de la révolution . Parce que les autres personnes ne fournissent pas d'armes .
Les armes n'ont pas été livrés sur des critères ethniques et : saper la révolution . Tous de la Révolution islamique que la direction de l'Imam Khomeiny et Khamenei a rejeté l'Imam , engagés le même sort : la révolution n'était pas uniforme et conduit à des conflits internes et la victoire sont retardés .
Ensuite, former les Gardiens de la Révolution iraniens de la Révolution islamique : Le Dell est revenu du comité . Toutefois , certaines propositions pour la suppression de l'armée , n'a pas été approuvée par la direction de l'imam Khomeiny . Parce que l'armée a pénétré dans le corps : ils étaient eux-mêmes révolutionnaire : pas besoin de les enlever .
Avec le début de la guerre , la théorie militaire ont été utilisés . Tout d'abord, nous assistons à un combat classique , Bani -Sadr , qui a conduit les théoriciens à agir , mais parce que la théorie classique , soutenue par un ennemi plus fort et plus régulier , et il n'y a pas de bonne réponse : Nous conquérons territoire ennemi il est . ( théorie classique à ce stade Bani -Sadr , qui a dirigé retraite tactique a été occupé . )
Irrégulière ou guérilla théorie Chamran , de rattrapage, mais pas exhaustive . Cela fonctionne uniquement dans les zones qui se présentent . Dans d'autres régions , d'une part , il y avait le charisme de M. Chamran pas compenser la gravité de leur présence , et les autres membres constitutifs sont souvent inexpérimentés et était composé de jeunes gens qui n'étaient même pas une formation de base ainsi que des Rangers . Cette commande a été formé pour mobiliser les jeunes sont mal formés , mal absorbés et ensuite envoyés .
En bref, les quatre étapes de la Révolution islamique de l'armée iranienne et des comités révolutionnaires , et la mobilisation de l'armée est divisée .
روند رشد تشکیلات سیاسی
تشکیلات سیاسی نوعی از همان رفتار شناسی سازمانی و اداری است.
از نظر کلی وقتی انسانی با انسان دیگری همکاری آغاز می کند، از حالت انفرادی به مرحله تشکیلاتی ارتقا پیدا کرده است. برای شروع همکاری باید یکی رهبر و دیگری پیرو باشد. چرا که تفاوت های فردی انسان ها در تعامل بایکدیگر، مشکل آفرین است و باید یکی این تفاوت های فردی خود را نادیده بگیرد. و به اصطلاح به حرف آن یکی گوش بدهد.
شاید بتوان گفت قدیمی ترین تشکیلات یا سازمان اداری و اجتماعی، در ایران شکل گرفته و حکومت های منسجم و با برنامه در آن تشکیل شده است. زیرا تشکیل حکومت یا مدیریت هم، ممکن است مانند گروه ها اتفاقی باشند. مثلا شما وقتی در خیابان یا یک میدان می روید، با انسان های متفاوتی هم مسیر می شوید. یعنی حداقل یک مورد مشترک باهم دارید، ولی سازمان یا گروه نام نمی گیرید.
البته این نظریه جامعه شناسان یا جمعیت شناسان است! والا به نظر ما، وجود همین هدف لحظه ای هم میتواند از انسان ها، یک تشکیلات بسازد. پیاده روی ها یا رفتن در پیاده رو ها، یک هدف است زیرا هم ورزش حساب می شود و: هم مطالعات اجتماعی و شهری و غیره. زیرا شما در هنگام پیاده روی، بر چهره همه همراهان دقت می کنید و: آن را روانشناسی می کنید. از نظر ما هر چهره، کوهی از مشکلات و طرح و ها و برنامه و عقاید هستند، ولی کسی به آن ها بها نمی دهد.
از نظر اسلام هم همین طور است: یک نفر ممکن است به تنهایی یک امت باشد! (القران الکریم |إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِین)َ حضرت ابراهیم به تنهایی، از نظر خداوند یک امت است.
از دیدگاه تئوری پدیده های سیاسی هم، فرد بنیانگذار تشکیلات است. پس کسی که چیزی درست می کند، باید آن را داشته باشد (معطی شی نمی تواند فاقد شی باشد).امام خمینی هم در وصف شهید بهشتی می گوید: بهشتی یک امت بود برای این ملت.
بنابر این هسته تشکیلاتی، از یک نفر شروع می شود و تا موقعی که این فرد با دیگران تعامل را آغاز کرده و: به تعداد انگشتان نرسیده اند به همان :هسته تشکیلاتی نام گذاری می شوند. در هسته تشکیلاتی همه مانند هم هستند و: همه در یک سطح مدیریتی می باشند. یعنی رده سازمانی آنها یک سازمان تخت است. در مراحل رشد این تشکیلات به مرحله تشکیلات تسبیحی یا: زنجیری می رسیم که: چند هسته تشکیلاتی هم عرض و: ادامه همان سازمان تخت هستند.
وقتی تشکیلات گسترده تر می شو، لازمه آن تقسیم کار است. می گویند اولین تقسیم کار ثبت شده در قران، برای حضرت موسی ع است که خدا، به ایشان دستور داد که اعضا خود را به ده گروه تقسیم کند و: برای هر کدام نقیب یا رئیس تعیین کند. معنی این حرکت آن بود که: رئیس ها باید مجری احکام و نظرات حضرت موسی ع باشند. البته در دوران حکومت هخامنشیان هم، چنین تقسیم کاری دیده می شود و ایران بزرگ آن موقع، به چند استان یا ساتراپ تقسیم می شود. ولی تمرکز و مدیریت مرکزی ازبین نمی رود. به همین دلیل هر یک را به شاخ یا شاخه درخت تشبیه می کنند و: راس آن ها، شاخ شاخان یا شاهنشاه نام می گیرد.
این تقسیم بندی وقتی به ارتش می رسد که: نفرات آن بسیار زیاد است، حالت تشکیلات هرمی می گیرد. تشکیلات هرمی میتواند مانند شرکت های هرمی، دو به دو یا دومینال باشد و: یا مانند فراماسونری سه به سه باشد، یا حیطه نظارت آن گسترده تر شود که: هر کدام فلسفه خود را دارد: دو به دو برگرفته از عقیده تقسیم جهان به خیر و شر یا نور و تاریکی، منشا می گیرد و معمولا :وزیر دست راست و دست چپ گفته می شد.
تقسیم سه به سه هم از تثلیث مسیحیت منشا می گیرد که: همه چیز را تقسیم برسه می کنند مانند تفکیک قوای سه گانه در قانون فرانسه یا نیروهای مسلح سه گانه در آمریکا از نمود های آن است
بعد از ظهور دنیای تبلیغات و پروپاگاندا ، مطبوعات بعنوان رکن چهارم به این سه قوا اضافه می شود. برخی ها هم نظم چهار تایی را، از چهار فرشته مقرب خدا که مدیریت جهان را دارند، می گیرند یا از ابعاد کعبه میدانند. در حالی که کعبه در لغت از مکعب که: همان سه تایی است منشا می گیرد ولی عملا شش وجه دارد.
عدد پنج هم در حیطه نظارت، بر حکم فرمایی مچ بر 5 انگشت اشاره دارد و:یا از حدیث کسا نشات می گیرد . عدد هفت اشاره به در های جهنم و عدد هشت اشاره به هشت درب بهشت است. یا به امام هشتم نسبت داده میشود که: به همین دلیل در طرح های اسلیمی رواقها، از ستاره های هشت پر یا پنج پر استفاده می شود.
اما سازمان ها با تمام وسعت خود، قادر به پوشش همه اعضا نیستند. مخصوصا الان که 8 میلیارد عضو زنده انسان، در صف هستند. لذا نیاز به تشکیلات فراگیری هست که این، تشکیلات نمازی است. یعنی مانند نماز خواندن مسلمانان، یک رهبر اصلی وجود دارد بنام امام جماعت، عده ای امنا هستند در صف اول، ولی بقیه مردم از هرجا می توانند به این تشکیلات متصل شوند و: ورود و خروج آن ها هم ازاد است
La croissance de l'organisation politique
Le comportement de l'identité organisationnelle est une organisation politique et de l'administration.
Pour commencer à travailler doit être un leader et les suiveurs. En raison de différences individuelles en interaction ensemble, est problématique et doit-on ignorer les différences individuelles. Pour ainsi dire, et de lui donner une écoute.
Parce que la formation ou la gestion du gouvernement, ces groupes peuvent être accidentelle. Par exemple, quand vous allez dans la rue ou dans un champ, avec des gens s'entendent ensemble. Si au moins un de l'articulation ensemble, mais ne nomme pas l'organisation ou du groupe.
Bien sûr, cette théorie sociologues et démographes ont! Sinon, nous aussi, nous pouvons avoir le même moment, l'objectif de l'humanité, construire une organisation. Ou aller marcher sur le trottoir, un but de l'exercice est à considérer: les études sociales et urbaines, et d'autres. Parce que quand vous marchez, vous êtes sûr de faire face tout au long: Si c'est la psychologie. Chacun de nous fait face à une montagne de problèmes et les idées, les conceptions et les plans sont, mais qui ne les apprécient pas.
L'Islam est la même: une personne peut être une seule nation! () Abraham seul, le Seigneur est une nation.
Les perspectives théoriques des phénomènes politiques, le fondateur de l'organisation. Alors, qui fait quelque chose de mal, il doit être (). Imam Khomeini, description Shahid Beheshti dit c'était le paradis pour les gens d'une nation.
Par conséquent, le noyau de l'organisation d'une personne lorsque la personne commence à interagir avec les autres et de commencer à compter les doigts ne sont pas les mêmes: l'organisation nucléaire sont nommés. Le noyau de l'organisation sont tous pareils, tous dans un niveau de gestion. Ils ont une organisation horizontale de l'entreprise. Étapes de perles ou de phases formant croissance: Porte-critères: l'organisation de la largeur multi-core: plus de la même organisation sont à plat.
Téléchargez l'organisation plus large, la division du travail est nécessaire. Le déménagement signifierait que le chef de la direction doit avoir des jugements et des opinions que Moïse. Cependant, pendant le règne des Achéménides, une telle division du travail se produit et grand alors, est divisé en plusieurs provinces ou satrapies. Mais attention de la direction centrale n'est pas détruit. Par conséquent, chaque branche ou les branches de l'arbre sont similaires et Ross, il est appelé Corne Shakhan ou roi.
Cette classification est l'armée que leur nombre est très élevé, a une structure pyramidale.et le mal ou la lumière et les ténèbres, la source est généralement: la main droite et la main gauche, a déclaré le ministre.
Après avoir émergé monde de la propagande, les médias comme le quatrième pilier est ajouté aux trois branches. Certains de même ordre de quatre groupes, dont quatre dans le monde ont réussi Archange de Dieu, sera ou connaître les dimensions de la Kaaba. Cependant, en termes de la Kaaba cube que le triplet est dérivé, mais est en fait six faces.
Numéro cinq dans le domaine de la gouvernance, de l'État par le cinquième doigt et le poignet: ou émanant de la tradition Ksa. Se référant aux huit virgule sept huit portes de l'enfer et le ciel. Ou est affecté à la huitième Imam: Donc conceptions Arabesque portique de huit étoiles ou cinq branches sont utilisées.
Mais la pleine mesure de leurs organisations, ils ne sont pas en mesure de couvrir tous les membres. Surtout maintenant que la vie humaine de 8 milliards de membres, sont dans la file d'attente. Par conséquent, il est une organisation apprenante que cette organisation de la prière. Comme les prières musulmanes, le principal dirigeant est appelé une prière, quelques conseillers sont à l'avant-garde, mais d'autres personnes de partout peuvent être liés à l'organisation: il est alors entrée et à la sortie