1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

فلسفه هنر معماری در اسلام و ایران همین است که: انسان را بالاببرد

معماری ایرانی یا رومی؟

طرح معماری کلیسا در قرون وسطی، نشان می دهد که همگی مانند: دژی محکم در مقابل نور هستند! داخل آنهم فقط چند عدد شمع ، ولی معماری ایران بر ان تاثیر می گذارد و: بعد از رنسانس پنجره های بزرگی، تا زیر سقف برای دعوت نور به داخل درست می کنند. درون آن را هم نقاشی های هندسی و: گل بوته و در برخی موارد اسلیمی و: مینیاتوری انجام می دهند. میگویند داوینچی آنقدر نقاشی رنگ روغن، در کلیساها انجام داد که براثر: ریختن رنگ ها به چشمش بینایی خود را از دست داد. زیرا این روغنکاری ها و: نقاشی های سقف مشکل بود و برای جلوگیری از: ریزش رنگ به چشم، هیچ روشی کشف نشده بود. جالب این است که این طرح ترکیبی جدید کلیسا، در ایران بعنوان طرح معماری اروپایی! نامگذاری شد و افرادی که می خواستند: تحولی در ساخت مسجد بوجود آورند، از ان استفاده کردند که مهمترین آن، مسجد الجواد در میدان هفتم تیر تهران است. جالب تر آنکه حتی کلیساهای قرون وسطی، که به شکل قلعه ساخته می شدند، برداشتی ساده از معماری ایرانیان: در زمان ساسانیان بود و اغلب آنها، دارای دیوار های ضخیم و کنگره دار بودند. اینها البته طبیعی است، زیرا که رفت و آمد مردم در: کشورهای محتلف استفاده از طرح های انان را در پی دارد. اما مهم این است که نباید الینه شد، فرهنگ خود را از دست داد و: یا همه را مدیون فرهنگ دیگران دانست. اختلاط فرهنگی بین ایران و سایر کشورها، به زمان های دور بر می گردد. ایرانیان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، به عنوان مرکز جهان مطرح بوده اند: شرق و غرب عالم از ایران شروع می شد! به قول نقشه کش های معماری، نقطه آکس همه نقشه ها کوه دماوند بود. شمال دماوند برای همه دنیا شمال بود! جنوب آن جنوب محسوب می شد، شرق آن کشورهای آسیایی و غرب آن هم کشورهای غربی! به این جهت ایرانیان ساکن ترین مردم دنیا بودند. اما دیگر کشورها برای یافتن: مزارع و امکانات بهتر زیستی، دائما در حال حرکت بودند و اغلب آنها: به ایران هم حمله کرده اند! ولی غنای فرهنگی و تاریخی ایران، باعث شده که در مدت کوتاهی، حمله کنندگان خود، مدافع فرهنگ وادب و علم و دانش ایران شوند. و از ایران برای اداره کشور خودشان کمک بخواهند. نقش ایرانیان در دوران حکومت اعراب بنی عباس، کاملا واضح بود وحتی ترکان نیز، آداب را از ایرانیان آموختند. و سلسله هایی مثل غزنویان یا سلجوقیان ایجاد کردند. و این مراودات بین: ایران و اروپا هم بوده است. وچون به زمان ما نزدیکتر است باید: بیشتر مورد بررسی قرار گیرد تا: تاثیرات متقابل آن به نفع خارجی ها تمام نشود. زیرا برخی ها چنان لارج هستند! که همه هستی ایرانیان را متعلق به: یونان قدیم می دانند، حتی بافته های ذهنی فعلی خود را هم، به رومی ها نسبت می دهند!  در آثار تخت جمشید، و دوران قبل از اسلام، معماران ایرانی کوشش داشتند: انسان را به خدا متوجه کنند، از این رو برای همه انسان ها و نماد ها، بال های دوگانه تعبیه می نمودند! همه مردان هخامنش سر بسوی زمین دارند، ولی دو بال دارند که آنها را بالا می کشد، یا از آنها می خواهد که به آسمان توجه کنند. ولی در معماری جدید و غربی، انسان با یک کوله پشتی سنگین! عصا در دست پای در کفش نقاشی می کنند، در حالیکه سر او رو به اسمان است! یعنی او را که هوای خدایی شدن دارد، به زمین می چسبانند که قران می فرماید:( اثاقلتم الی الارض؟) آیا از سنگینی به زمین چسبیده اید؟ ودر جای دیگری می فرماید: کلمات خوب بسوی خدا بالا می روند. فلسفه هنر معماری در اسلام و ایران همین است که: انسان را بالاببرد. ولی هنر شیطانی می خواهد: او را زمین گیر کند و بگوید: همین است که هست و: چیز دیگری نیست!(بودور کی وار)

Iranian or: Roman architecture?

The architecture of the church in the Middle Ages shows that everyone is like a stronghold against light! Inside, there are only a few candles, but the architecture of Iran affects it: after the renaissance of large windows, they make up the roof underneath to invite light. Inside it, there are geometric drawings: flowering plants, and in some cases slalomic and miniature ones. They say that Da Vinci did such a painting of oil paintings in the churches as to lose sight of the color of his eyes. Because these lubricants and: ceiling paintings were difficult, and to prevent: color loss in the eye, no method was discovered. Interestingly, this new composition of the church, in Iran as a European architecture project! It was named after the people who wanted to make a change in the construction of the mosque, most notably the al-Jawad mosque in Tehran's 7th Tir Square. Interestingly, even the medieval churches built in the form of a castle were a simple notion of Iranian architecture: during the Sassanid era, and most of them had thick walls and congresses. This, of course, is natural, because the people's movement in: the countries that make use of their plans. But it's important that he should not be Eline, he lost his culture and either owes everyone to the culture of others. The cultural mix between Iran and other countries goes back to time. Iranians have been considered as the center of the world due to their geopolitical position: the East and West of the world began from Iran! In the words of architectural mappers, the point of all the maps of Mount Damavand was Ax. North Damavand was the north for the entire world! The south was south, the east of those Asian countries and the west of the western countries! For this reason, Iranians were the inhabitants of the world. But other countries were constantly on the move to find: farms and better bio-facilities, and most of them: have invaded Iran! But the cultural and historical richness of Iran has prompted the attackers to defend Iran's culture and science and knowledge in a short time. And they ask for help from Iran to run their own country. The role of Iranians during the Bani Abbas Arab era was quite clear, and even Turks learned the customs from Iranians. And created dynasties like Ghaznavids or Seljuks. And this relationship has been between Iran and Europe. And since it is closer to our time, it should be: more explored, so that its reciprocal effects do not end in favor of foreigners. Because some are so loose! Whoever knows all of Iranians belongs to: ancient Greece, they even attribute to their Romans even their current woven material! In the works of Persepolis and the pre-Islamic era, Iranian architects tried to: understand mankind in God, so that for all human beings and symbols, they had double wings! All Achaemenid men have head to ground, but have two wings that raise them, or they ask them to pay attention to the sky. But in the new and Western architecture, a man with a heavy backpack! The cane is painted in the shoes at the foot of the foot, while the head is hovering over it! That is, he tries him to be God-given to the earth, the Qur'an says: "Are you clinging to the ground and saying in another place: Good words go up to God. The philosophy of art in architecture is in Islam and in Iran. That is, mankind is elevated, but evil art wants to stumble upon him and say: that is what it is: there is nothing else!

الهندسة المعماریة الإیرانیة أو الرومانیة؟

بنیة الکنیسة فی العصور الوسطى تبین أن الجمیع هو مثل معقل ضد الضوء! فی الداخل، هناک سوى عدد قلیل من الشموع، ولکن الهندسة المعماریة من إیران یؤثر علیه: بعد نهضة النوافذ الکبیرة، فإنها تشکل السقف تحت لدعوة الضوء. داخله، هناک رسومات هندسیة: النباتات المزهرة، وفی بعض الحالات، السلافیة و: مصغرة منها. یقولون أن دا فینشی لم مثل هذه اللوحة من اللوحات الزیتیة فی الکنائس لتغیب عن باله من لون عینیه. لأن هذه مواد التشحیم و: لوحات السقف کانت صعبة، ومنع: فقدان اللون فی العین، لم یتم اکتشاف أی طریقة. ومن المثیر للاهتمام، وهذا التکوین الجدید للکنیسة، فی إیران کمشروع العمارة الأوروبیة! وکان اسمه هو الشعب الذی أراد إجراء تغییر فی بناء المسجد، وأبرزها مسجد الجواد فی ساحة تیر السابعة فی طهران. ومن المثیر للاهتمام، حتى الکنائس فی القرون الوسطى التی بنیت فی شکل قلعة کانت فکرة بسیطة من العمارة الإیرانیة: خلال العصر الساسانی، ومعظمهم من الجدران والمجالس سمیکة. وبطبیعة الحال، هذا أمر طبیعی، لأن حرکة الشعب فی: البلدان التی تستفید من خططها. ولکن من المهم أن لا یکون إیلین، فقد ثقافته وإما مدینون للجمیع لثقافة الآخرین. والمزیج الثقافی بین إیران وبلدان أخرى یعود إلى الزمن. وقد اعتبر الإیرانیون مرکزا للعالم بسبب موقفهم الجیوسیاسی: بدأ شرق وغرب العالم من إیران! على حد تعبیر مصممی الخرائط المعماریة، کانت نقطة جمیع خرائط جبل دماوند الفأس. شمال دماوند کان الشمال لجمیع أنحاء العالم! کان الجنوب جنوبا، شرق تلک الدول الآسیویة وغرب الدول الغربیة! لهذا السبب، کان الإیرانیون سکان العالم. ولکن بلدان أخرى کانت على الدوام على استعداد للعثور على: المزارع ومرافق بیولوجیة أفضل، ومعظمها: غزت إیران! ولکن الثراء الثقافی والتاریخی لإیران دفع المهاجمین للدفاع عن ثقافة إیران ومعرفتها ومعرفتها فی وقت قصیر. وهم یطلبون المساعدة من إیران لإدارة بلادهم. کان دور الإیرانیین خلال عهد بنی عباس العربی واضحا تماما، وحتى الأتراک عرفوا العادات من الإیرانیین. وخلقت سلالات مثل الغزنویة أو السلاجقة. وکانت هذه العلاقة بین إیران وأوروبا. وبما أنه أقرب إلى عصرنا، فإنه ینبغی أن یکون: أکثر استکشاف، بحیث لا تنتهی تفاعلاتها لصالح الأجانب. لأن بعضها فضفاضة جدا! کل من یعرف کل الإیرانیین ینتمون إلى: الیونان القدیمة، بل أنها تعود إلى الرومان حتى المواد المنسوجة الحالیة الخاصة بهم! فی أعمال برسبولیس و عصر ما قبل الإسلام، حاول المهندسون المعماریون الإیرانیون: فهم البشریة فی الله، حتى أن لجمیع البشر والرموز، کان لدیهم أجنحة مزدوجة! کل الرجال الأخمینیین یتوجهون إلى الأرض، ولکن لدیهم جناحین یرفعونهم، أو یطلبون منهم أن یلتفتوا إلى السماء. ولکن فی العمارة الجدیدة والغربیة، رجل مع ظهره الثقیلة! یتم رسم قصب فی الأحذیة عند سفح القدم، فی حین أن الرأس تحوم فوق ذلک! وهذا هو أنه یحاول أن یکون الله تعطى للأرض، القرآن یقول: "هل أنت تشبث الأرض؟" فی مکان آخر یقول: کلمات جیدة ترتفع إلى الله، فلسفة الفن فی العمارة فی الإسلام وفی إیران. الرجل لرفع ولکن یرید الفن الشیطان له مستنقع ویقول: لهذا السبب هناک: لا شیء!

İran və ya Roma mimarisi?

Orta əsrlərdəki kilsənin memarı hər kəsin işıq əleyhinə qala kimi olduğunu göstərir. İçəridə bir neçə şam var, ancaq İranın memarlığı onu təsir edir: böyük pencerelərin arxasınca, işıq işıqlandırmaq üçün çatı altında qalırlar. İçəridə həndəsi şəkillər var: çiçəkli bitkilər və bəzi hallarda slavik və miniatürlər. Da Vinci, kilsələrdəki yağlı boya rəsmlərini gözlərinin rəngini görməməsi üçün belə bir şəkil etdi. Çünki bu yağlar və tavan rəsmləri çətin idi və qarşısını almaq üçün: gözdə rəng itkisi heç bir üsul aşkar edilmədi. Maraqlıdır ki, kilsənin bu yeni tərkibi, İranda Avropa məkanı layihəsi kimi! Məscidin tikintisində dəyişiklik etmək istəyən insanların adını, xüsusilə də Tehranın 7-ci Tür meydanında əl-Cəvad məscidini adlandırdılar. Maraqlıdır ki, hətta bir qala şəklində inşa edilən orta əsr kilsələri İran arxitekturasının sadə bir fikri idi: Sasanilər dövründə və onların əksəriyyəti qalın divarları və kongreləri idi. Əlbəttə ki, bu, təbii ki, xalq hərəkatıdır: onların planlarından istifadə edən ölkələr. Ancaq Elin olmamalı, mədəniyyətini itirmiş və ya hər kəsin başqalarının mədəniyyətinə borclu olması vacibdir. İran və digər ölkələr arasındakı mədəni qarışıqlıq zamanla geri qayıdır. İranlılar dünya geosiyasi mövqeyinə görə dünyanın mərkəzi hesab olunurlar: dünyanın Şərqi və Qərbi İrandan başladı! Arxitektura xəritəçiləri sözləri ilə bütün xəritələrin nöqtəsi Damavand dağı idi. Şimali Damavand bütün dünya üçün şimal idi! Cənub cənub, bu Asiya ölkələrinin şərqi və qərb ölkələrinin qərbi idi! Buna görə İranlılar dünyanın sakinləri idi. Amma digər ölkələr daim tapdılar: təsərrüfatlar və daha yaxşı bio-qurumlar və onların əksəriyyəti: İranı işğal etdi! Ancaq İranın mədəni və tarixi zənginliyi təcavüzkarların İranın mədəniyyətini, elmini və biliklərini qısa müddətdə müdafiə etməsinə səbəb oldu. Onlar öz ölkələrini idarə etmək üçün İrandan kömək istədi. Bani Abbas dövründə İranlıların rolu olduqca aydın idi və hətta türklər də İranlılardan gələn kökləri öyrəndilər. Qəznavilər və ya Səlcuqlar kimi sünnilər yaradılıb. Bu əlaqələr İranla Avropanın arasındadır. Və vaxtımıza daha yaxın olduğundan, bu, daha çox araşdırılmalı və onun qarşılıqlı təsiri əcnəbilərin xeyrinə bitməməlidir. Bəziləri çox boş olduğundan! Bütün iranlıları bilənlər: qədim Yunanıstan, hətta onların Romalılarına onların əqli düşüncələrini aid edirlər! Persepolis əsərlərində və İslam əvvəli dövründə İranlı mimarlar: Allahı insanları Allahla başa düşə bilsinlər ki, bütün insanlar və simvolları üçün ikiqat qanadı var! Bütün Əhəmənnəm kişiləri yerə qalxdılar, ancaq onları yüksəldən iki qanadı var və ya göyə diqqət göstərmələrini xahiş edirlər. Ancaq yeni və qərb arxitekturasında ağır bir sırt çantası olan bir adam! Qoç ayağın ayağında ayaqqabılarla boyanır, başı üzərinə gedir! Yəni, Allahın yer üzünə verilməsi üçün çalışır, Qurani-Kərim deyir: "Siz yerə yapışır və başqa bir yerdə deyirsiniz: Yaxşı sözlər Allaha tərəf yönəldilir, mimarlıkta sənət fəlsəfəsi İslamda və İranda. Yəni bəşəriyyət yüksəlmişdir, lakin pis sənət onun üzərinə büdrəmək istəyir və deyir: bu nədir ki, başqa bir şey yoxdur!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.