1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

دایره گچی قفقازی و دو فقره دزدی وتحریف تاریخ

دایره گچی قفقازی، نقش خالو قربان را در زندگی میرزا کوچک خان بازی می کند! خیانتی که خیلی ساده نادیده گرفته می شود. یکی از خیانت های این نمایشنامه ضد ایرانی بودن آن است: در جنگ فرضی بین ایران و پادشاه گرجستان، طرف پادشاه را می گیرد! و ایرانی ها را سفاک و خون ریز نشان می دهد که: به هیچ صغیر و کبیری رحم نمی کند. شخصیت اصلی داستان، در همان اوایل می گوید: من در جنگ با ایران! پای خود را از دست داده ام. که درواقع درجه جانبازی! او را به رخ می کشد و بعد هم، که داستان آواره شدن خانواده ها و: جدا شدن فرزندان از مادران به خاطر این جنگ است. در حالیکه اصلا با گرجستان جنگی در تاریخ ثبت نشده! و داستان کودک هم یکی از قضاوت های امیرالمومنین است. این روسها بودند که به گرجستان حمله کرده، و آن را از ایران جدا کردند. شاهزاده گرجستانی به دربار قاجار پناه آورد، و قشون برای کمک او همراه شدند. که این نمایشنامه آن را برعکس نشان داده. البته در زمان شاه عباس، فرماندار گرجستان ادعای خودمختاری کرد، و خواست از ایران جدا شود، که او را دستگیر کردند و: ربطی به جنگ مردمی نداشت. حالا چرا برعکس جلوه می دهند، شاید می خواهند بگویند: تئاتر نه تنها دوست و دشمن نمی شناسد، بلکه جای اینها را هم عوض می کند. آنوقت ما میرویم از هالیوود شکایت می کنیم: که چرا فیلم سیصد را ساخت! اگر واقعا تئاتر اینهمه احمق است، که مه تنها فرق بین خیانت و خدمت را نمی داند، بلکه مسائل بیگانگان را بناحق بر مسائل ملی ترجیح می دهد، باید گفت مرگ بر این تئاتر! اما عملکرد کلی تئاتر این را نمی گوید: تئاتر حتی انگیزه دفاع از وطن را تقویت می کند، فقط تعداد انگشت شماری هستند: به بهانه عدم دخالت سیاست در تئاتر! مزدور بی جیره و مواجب دشمن می شوند. بجای اینکه به غارتگری سپاه دشمن حمله کنند، آن غارتگری را به خودی نسبت می دهند. و این خط سیاست زدایی یا: ستون پنجم پروری، فقط در تئاتر نیست، در همه هنرها می تواند نفوذ کند. اگر سیاست گذاران فرهنگ و هنر، خواب باشند چیزی شبیه: اقلیم کردستان را شاهد خواهیم بود. زیرا اقلیم کردستان از ابتدای تشکیل دولت عراق، با همین هنر ها زمینه تجزیه عراق را فراهم کرد. هر نوع هنری که از دید: علمای نجف حرام و غیرقابل ارائه اعلام شده بود، در اقلیم کردستان دعوت و: به آنها میدان داده می شد. حادثه ای مانند کنسرت دادن در مشهد مقدس! شاید ماهیت کنسرت ضد ملی و خائنانه نباشد، و حتی مثلا سرود ملی هم باشد! ولی به دلیل تضعیف جایگاه مرجعیت، یک حرکت ضد ملی و: بازی در زمین دشمن است. در فتنه 88 هم شاهد: حضور هنر دگر اندیش و استعماری، در مقابل مرجعیت دینی بودیم. جالب است کسانی که در گروههای کر! هستند و مسلمان هم هستند، به هنگام اجرای همخوانی، ترجیح می دهند لباس مخصوص را بپوشند! و به زبان ارمنی یا مسیحی، همنوایی را بخوانند. ولی به ما که می رسد می گویند: چرا باید چادر سر کنیم و: حجاب داشته باشیم یا چرا: باید نماز را به عربی بخوانیم! واین نشان می دهد تنها راه جلوگیری از فروپاشی کشورها: از جمله عراق، تصفیه در گروه هنرمندان است: زیرا داعش فقط در نیروهای نظامی نیست، بلکه در فرهنگ و هنر هم حضور فعال دارد. دشمن نیروهای خود را در: دانسینگ ها و کنسرت ها سازماندهی می کند. زیرا می داند هرکس به آنجا می آید، حتما مرجعیت را زیر پا گذاشته است. ممکن است بگوییم موسیقی پاک! یا تئاتر پاک هم وجود دارد، ولی چاقوی پاک که گلوی انسان را ببرد، چه فایده ای دارد؟ بیایید هنرمندان داعشی را هم سرکوب نمایید! زیرا قبل از آمدن نظامیان داعشی، اینها بعنوان ستون پنجم زمینه را آماده می کنند: نارضایتی ها را افزایش داده، و مدعی آزادی های مدنی خود خوانده می شوند.

Cuckoo Gypsum Circle: Two Secrets of theft

The Caucasian Gypsum Circle plays the role of Khalv-Qarban in the life of Mirza Kuchak Khan! A betray that is very simply ignored. One of the betrayals of this play is anti-Iranianism: in the hypothetical war between Iran and the king of Georgia, he takes the king's side! And they show the Iranians a bloodthirsty and bloodthirsty thing: they do not have mercy on any small and large. The main character of the story, at the very beginning, says: "I am in war with Iran! I lost my foot. That's actually the degree of devastation! It is happening to him later, which is the story of displacing families and: the separation of children from mothers due to this war. While there is no war in Georgia at all! And the story of the child is one of the judgments of Amir al-Momenin. These were the Russians who invaded Georgia and separated it from Iran. The Georgian prince took refuge in the Qajar court, and their troops accompanied him. That the play is showing the opposite. Of course, during the reign of Shah Abbas, the governor of Georgia claimed self-determination, and wanted to separate Iran from Iran, arresting him and: he had nothing to do with a popular war. Now why do they seem the opposite, maybe they want to say: The theater not only does not know the friend and the enemy, but also replaces them. Then we're going to complain about Hollywood: why did you make the movie 300! If theater really is foolish, that May does not only differentiate between betrayal and service, but rather prefer foreign affairs to the national issues, it should be said death to this theater! But the general performance of the theater does not say: The theater even strengthens motivation to defend the homeland, only a handful: under the pretext of not interfering politics in the theater! Unarmed mercenaries become enemies. Instead of attacking the loot of the enemy's army, they attribute that plunder to themselves. And this policy of deregulation: The fifth column, not just in the theater, can penetrate all arts. If politicians of culture and art are dreaming, we will see something like: Kurdistan's climate. Because the Kurdish climate since the formation of the Iraqi government, with these same arts, provided a breakthrough for Iraq. Any kind of art that was seen from the point of view of the scholars of Najaf was forbidden and unprovoked, invited in the Kurdistan region: they were given to them. An incident like a concert in Holy Mashhad! Perhaps the nature of the concert is not anti-national and treacherous, and even a national anthem! But because of the weakening of the rank of authority, an anti-national movement is: playing on the enemy's ground. In Conflict 88, we also witnessed the presence of retrospective and colonial art against religious authority. It's interesting to those who are in the choir groups! And they are Muslims, they prefer to wear special clothes when they perform their matches! And read in Armenian or Christian. But they say to us: Why should we go to the tent: we have a veil or why: we should pray prayers in Arabic! This shows that the only way to prevent the collapse of countries: including Iraq, is to purge the group of artists: because ISIS is not only in military forces, it is also active in culture and art. The enemy organizes its forces in: Dancing and Concerts. Because he knows that everyone comes to him, he must have violated his authority. We can say clean music! Or there is a clean theater, but what's the benefit of a clean knife that takes a human's throat? Let's crack down on ISIL's artists! Because before the arrival of ISIL militants, these are preparing for the fifth pillar: raising dissatisfaction and claiming their civil liberties.

الوقواق الجبس دائرة: اثنین من أسرار السرقة

تلعب دائرة الجبس القوقازیة دور خلف-کربان فی حیاة میرزا ​​کوشاک خان! خیانة یتجاهلها ببساطة. واحدة من خیانات هذه المسرحیة هی معاداة الإیرانیة: فی الحرب الافتراضیة بین إیران وملک جورجیا، وقال انه یأخذ الجانب الملک! ویظهرون الإیرانیین شیئا متعطش للدماء والدماء: وهم لا یرحمون على أی صغیرة وکبیرة. الشخصیة الرئیسیة للقصة، فی البدایة، تقول: "أنا فی حرب مع إیران! لقد فقدت قدمی. هذا هو فی الواقع درجة الدمار! وهو ما یحدث له لاحقا، وهی قصة تشرید الأسر و: فصل الأطفال عن الأمهات بسبب هذه الحرب. فی حین لا توجد حرب فی جورجیا على الإطلاق! وقصة الطفل هی واحدة من أحکام أمیر المؤمنین. وکان هؤلاء الروس الذین غزا جورجیا وفصلوها عن إیران. وقد لجأ الأمیر الجورجى إلى محکمة قاجار، ورافقته قواتهم. أن المسرحیة تظهر العکس. بطبیعة الحال، فی عهد الشاه عباس، ادعى حاکم جورجیا تقریر المصیر، وأراد فصل إیران عن إیران، التی اعتقلته: لیس لها علاقة بحرب شعبیة. الآن لماذا یبدو العکس، ربما یریدون أن یقولوا: المسرح لیس فقط لا یعرف الصدیق والعدو، ولکن أیضا یحل محلهم. ثم سنشکو من هولیوود: لماذا جعلت الفیلم 300! إذا کان المسرح حقا حمقى، أن مایو لا یفرق فقط بین الخیانة والخدمة، ولکن یفضل الشؤون الخارجیة إلى القضایا الوطنیة، ینبغی أن یقال الموت لهذا المسرح! ولکن الأداء العام للمسرح لا یقول: المسرح حتى یقوی الدافع للدفاع عن الوطن، سوى حفنة: بحجة عدم التدخل فی السیاسة فی المسرح! یصبح المرتزقة غیر المسلحین أعداء. بدلا من مهاجمة نهب جیش العدو، فإنها تنسب النهب لأنفسهم. وهذه السیاسة من إزالة القیود: العمود الخامس، ولیس فقط فی المسرح، یمکن أن تخترق جمیع الفنون. إذا کان سیاسیو الثقافة والفن یحلمون، سنرى شیئا مثل: مناخ کردستان. لأن المناخ الکردی منذ تشکیل الحکومة العراقیة، مع هذه الفنون نفسها، وفر انفراجا للعراق. وکان أی نوع من الفنون التی رأیت من وجهة نظر علماء النجف محظورة وغیر مستفززة، ودعت فی إقلیم کردستان: أعطیت لهم. حادث مثل حفلة موسیقیة فی مشهد المقدس! ربما طبیعة الحفل لیست مناهضة للوطنیة وغادرة، وحتى النشید الوطنی! ولکن بسبب ضعف رتبة السلطة، فإن الحرکة المناهضة للوطنیة هی: اللعب على أرض العدو. فی الصراع 88، شهدنا أیضا وجود الفن الاستعادیة والاستعماریة ضد السلطة الدینیة. انها مثیرة للاهتمام لأولئک الذین هم فی مجموعات جوقة! وهم مسلمون، یفضلون ارتداء ملابس خاصة عند أداء مباریاتهم! وقراءة باللغة الأرمینیة أو المسیحیة. لکنهم یقولون لنا: لماذا یجب أن نذهب إلى الخیمة: لدینا حجاب أو لماذا: یجب أن نصلی صلاة فی اللغة العربیة! وهذا یدل على أن السبیل الوحید لمنع انهیار الدول: بما فی ذلک العراق، هو تطهیر مجموعة الفنانین: لأن داعش لیس فقط فی القوات العسکریة، بل هو أیضا نشط فی الثقافة والفن. العدو ینظم قواته فی: الرقص والحفلات الموسیقیة. لأنه یعلم أن الجمیع یأتی إلیه، یجب أن یکون قد انتهک سلطته. یمکننا أن نقول الموسیقى النظیفة! أو هناک مسرح نظیف، ولکن ما فائدة سکین نظیفة تأخذ حلق الإنسان؟ دعونا القضاء على الفنانین داعش! لأنه قبل وصول مقاتلی داعش، هم یهیئون الأرض للدعامة الخامسة: وهم یثیرون عدم الرضا، ویطالبون بحریاتهم المدنیة.

Cuckoo Gips Circle: İki sirr oğurluğu

Qafqaz gips dairəsi Mirzə Kuçak xanın həyatında Xəlv-Qərbanın rolunu oynayır! Çox sadəcə görməmiş bir xəyanətdir. Bu oyunun xəyanətlərindən biri anti-iraqçilikdir: İran və Gürcüstan kralı arasındakı hipotetik müharibədə, o, kral tərəfini götürür! Onlar iranlılara qanlı və qaniçən bir şeyi göstərirlər: kiçik və böyük bir mərhəmət göstərmirlər. Hekayənin başlıca xarakteri, ən başında deyir: "İranla müharibə edirəm! Ayağımı itirdim. Bu əslində xarabalıq dərəcəsi! Daha sonra baş verən, ailələrin köçürülməsi və uşaqları bu müharibə üçün analarından ayırma hekayəsidir. Gürcüstanda heç bir döyüş olmasa da! Və uşağın hekayəsi Əmir əl-Momeninin hökmlərindən biridir. Bunlar Gürcüstanı işğal edən və İranı tərk edən ruslar idi. Gürcü şahzadə Qacar ​​məhkəməsinə sığındı və qoşunları onu müşayiət etdi. Oyun tam əksini göstərir. Əlbəttə ki, Gürcüstanın qubernatoru Şah Abbasın hakimiyyəti dövründə öz müqəddəratını təyin etməli və İrandan İranı ayırmaq, onu həbs etmək istəyirdi və xalq müharibəsi ilə heç bir əlaqəsi olmadı. İndi niyə əksinə görünürlər, bəlkə də demək istəyirlər: Teatr yalnız dostu və düşmənini tanımır, həm də onları əvəz edir. Sonra biz Hollywooddan şikayətlənəcəyik: niyə 300 filmi etdiniz? Teatr həqiqətən ağılsızlıq olarsa, May yalnız xəyanət və xidmət arasında fərqlənmir, əksinə, xarici məsələləri milli məsələlərə üstünlük verir, bu teatrın ölümü deyilməlidir! Tiyatronun ümumi performansı isə deyilmir: Teatr, teatrda siyasətə müdaxilə etməmək bəhanəsiylə, vətəni müdafiə etmək üçün motivasiyanı hətta yalnız bir ovuc müdafiə etməyə möhkəmləndirir! Silahsız əsgərlər düşmən olurlar. Düşmən ordusunun qənimətinə hücum etmək əvəzinə onlar özlərinə talan edirlər. Və bu tənzimləmə siyasəti: Yalnız teatrda deyil, beşinci sütun bütün sənətlərə nüfuz edə bilər. Mədəniyyət və sənət siyasətçiləri xəyal edərsə, Kürdüstanın iqlimi kimi bir şey görəcəyik. Çünki İraq hökumətinin meydana gəlməsindən bəri bu eyni sənətlərlə Kürd iqlimi İraq üçün bir sıçrayış təmin etdi. Nəcəf alimləri baxımından görülən hər cür sənətin qadağan olunmuş və əsassız olduğunu, Kürdüstan bölgəsinə dəvət etdikləri: onlara verilmişdir. Müqəddəs Məşhadın konserti kimi bir hadisə! Bəlkə də konsertin təbiəti anti-milli və xain deyil, hətta milli himnidir! Ancaq hakimiyyət rütbəsinin zəifləməsi səbəbindən bir anti-milli hərəkətdir: düşmənin yerində oynayır. Münaqişə 88də də dini hakimiyyətə qarşı retrospektiv və müstəmləkə sənətinin mövcudluğuna şahid olduq. Kor qruplarında olanlar üçün maraqlıdır! Və onlar müsəlmanlar, öz oyunları keçirərkən xüsusi paltar geyinməyi üstün tuturlar! Və erməni və ya xristian oxumaq. Ancaq onlar bizə deyirlər: Niyə çadıra getməliyik? Bir örtük var və ya niyə: biz ərəb dilində namaz qılmalıyıq! Bu göstərir ki, ölkələrin dağılmasının qarşısını almaq üçün yeganə yol: İraq da daxil olmaqla, sənətçilər qrupunu təmizləməkdir: İSİS yalnız hərbi qüvvələrlə deyil, mədəniyyət və sənətdə də aktivdir. Düşmən öz güclərini təşkil edir: Dans və Konsertlər. Çünki hər kəsin özünə gəldiyini bilirsə, o, hakimiyyətini pozmuş olmalıdır. Biz təmiz musiqi deyə bilərik! Yoxsa təmiz bir teatr var, ancaq insan boğazını təmiz bıçaqdan faydası nədir? İŞİL sənətçilərinə çatdıraq! Çünki ISIL militantlarının gəlməsindən qabaq beşinci sütuna hazırlaşırlar: narazılıq artırmaq və vətəndaş azadlıqlarını tələb edir.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.