دکوپاژ در ماه محرم
دکو پاژ اصطلاح فیلمبرداری است، می گویند قبل از فیلمبرداری، باید صحنه کاملا و بصورت جزئی، از سوی کارگردان تشریح و توضیح داده شود. که تقریبا نیمی از کار های: یک کارگردان به شمار می رود. گرچه این مفهوم با سینما، به میدان فرهنگ نامه ها قدم گذاشت، و عمری کمتر از صد سال دارد. ولی این کار ها در ایران، سوابق بسیار طولانی دارد. درادبیات فارسی، از زمان پارت ها و ماد ها، کورش و داریوش، دو روش مهم در نوشتار ها بود. یکی روش کلی گویی، که معمولا به آن مغلق گویی! هم گفته می شود. که در یک جمله کوتاه، همه مطالب گفته می شد. اما روش دوم بیان واضح و روشن: جزئیات مطلب بطوریکه: خواننده تمام صحنه ها، مثل فیلم امروزی، از جلوی چشمش و یا در ذهنش رد شود. کتاب اوستا نمونه کلی گویی است، ولی تفسیر این کتاب مانند: زند و پازند، نمونه تشریحی و توضیحی، یا تفسیری آن است. کلیله و دمنه، در داستان هم مغلق گویی را تجربه کرده، بطوریکه داستان های زیادی را در ده باب آورده است. برخی از جملات آن بخاطر همین موجز گویی، بعنوان ضرب المثل در ذهنها باقی مانده، این کتاب دو هزار ساله را، به 200زبان دنیا ترجمه کرده اند. با ظهور اسلام، هر دو روش در قران به کار رفت: مثلا داستان حضرت موسی ع، بارها و بارها از زوایای مختلف، بررسی شده و یا داستان: حضرت یوسف کاملا توضیح داده شده. ولی داستان سبا و حضرت سلیمان یا داستان ذوالقرنین اینطور نیست. بعد از اسلام که ادبیات توسعه یافت، در اشعار فردوسی ما توضیحات صحنه ای، خیلی زیبایی می بینیم. که گاه آنقدر به وضوح همه جزئیات: را تشریح کرده که شنونده، یا خواننده با آن همزاد پنداری می کند! و خود را در داخل صحنه می بیند. اهمیت این نوع جزئیات در: واقعه کربلا بسیار زیادتر است. که به آن کاملا پرداخته شده. حتی گفته می شود علت: همراه بردن کودکان و زنان: در حادثه کربلا همین بوده که: آنان با ذهن قوی و حافظه زیاد، این حوادث راببینند و ضبط کنند، و برای ایندگان بیان کنند. حوادث کربلا آنقدر دقیق است که: برخی معاندین می گویند: مگر شما آنجا بودید؟ برای بیان این وقایع، هنرمندی 60باقیمانده، با کارگردانی امام سجاد ع، و دستیاری حضرت زینب س، انجام گرفت. اما سجاد از هر موقعیتی، برای همزاد پنداری مردم: با قهرمان کربلا استفاده می کرد. مثلا می گویند وقتی ایشان دید: گوسفندی را قربانی می کنند، جلو رفت و پرسید: آیا به او آب داده اید؟ همه گفتند بله دستور است: اگر می خواهیم سر او را ببریم، قبلا آب بدهیم! ایشان گریه کرد و فرمود: پس چرا پدرم را که سر بریدند، به او آب ندادند؟ واین کار را ذکر مصیبت، عنوان کردند و ادامه دادند: تا امروز که: می بینیم اینهمه سخن گفته می شود، ولی داغ حسین ع هنوز تازه است. گویا همین دیروز بود که: جلوی چشم همه این اتفاق افتاد. برای مردم هم این صحنه ها، غریب یا دور از ذهن نیست: وقتی خانه های مردم را در: میانمار به جرم مسلمان بودن، آتش می زنند و زن وبچه، آتش گرفته و فرار می کنند، این همزاد پنداری را ایجاد می کند: تا مردم به یاد سوزاندن خیمه های: اباعبدالله بیافتند و راه خود را درست بدانند، و بران استوار بمانند. و الا روهینگی هایی ها، اگر دست از اسلام بر می داشتند، و بودایی می شدند! اینهمه اذیت نمی شدند. ولی آنها هم مثل حسین ع گفتند:( هیهات منالذله) ما ذلت بیعت با: یزید زمان را نمی پذیریم، و بردین خود پایدار می مانیم! کار بجایی رسیده که: عده ای گفتند همه روزها عاشورا! و همه زمین ها کربلا است. البته این سخن از معصوم نیست، آن چه نقل از امام حسن شده : هیچ روزی مثل روز حسین نمی شود. (لا یوم کیومک یا حسین)
Decoupage in Muharram
Decoupage is the term "filming", they say that before filming, the director must explain and explain the scene in full detail. That's almost half the work: a director. Though this concept went into the field of culture with the cinema, it lasted less than a hundred years. But these works in Iran have very long records. Persian language, from the time of Parthian and Medes, Cyrus and Darius, were two important methods in the writings. One is the general way of thinking, which you are usually curious about! It is also said. In a short sentence, all the material was said. But the second method is clear: the details of the story are that: the reader of all the scenes, like the current film, is either in front of his eyes or in his mind. Avesta's book is a general example, but the interpretation of this book, such as Zand and Pazand, is an illustrative and explanatory sample, or an interpretation of it. Kelleh and Demneh, in the story, have also grown accustomed, as they have brought many stories in ten. Some of its sentences have remained as a proverbial mindset for the sake of such a thriller, which translated the 200 year-old book into 200 languages. With the advent of Islam, both methods were used in the Qur'an: for example, the Prophet Moses' story, repeatedly or repeatedly, from various angles, or the story: Yusuf is fully explained. But the story of Saba and Prophet Solomon, or the story of Zul Qarranin, is not so. After Islam, the literature developed, in Ferdowsi's poems, we see the description of the scene very beautifully. Sometimes it is so clearly explained all the details that the listener, or the reader, assumes with that twin! And sees him: inside the scene. The significance of this kind of detail in the event of Karbala is much greater. Which has been :thoroughly dealt with. It is even said that the reason: bringing along children and women: in the event of Karbala, they are: They have a strong mindset and memory, they see and record these incidents, and express themselves to the indium. The events of Karbala are so precise that some people say: were you there? To express these events, the remaining 60 artists, directed by Imam Sajjad, and Assistant Professor Zainab S, were taken. But Sajjad, from every opportunity, used to think of the people of Karbala: Hero of Karbala. They say, when they saw that they sacrificed a sheep, went ahead and asked: Have you given him water? Everyone said yes, it is a command: if we want to take her head, let's have water already! He cried and said: "Why did not they give him water to my father?" They mentioned this and said: "To this day, we see that all this is said, but the hot hussain is still fresh." It was just yesterday that this happened all along. For the people, these scenes are not strange or far-fetched: when the houses of people in Myanmar are burnt for being Muslim and the woman is burnt and fleeing, this twin creates guesswork: People remember the burning of the tents: Aba'd Allah, and they know their way, and they will stand firm. And al-Ruhinhayy, if they did not take Islam, and become Buddhists! They were not harassed. But they, like Hussein, said: "We cannot accept the Yazid, and we will keep our land steadfast!" Work has come true: Some people said that Ashura is every day! And all lands are Karbala. Of course this is not an infallible one, but what is quoted from Imam Hassan: No day is like the Hussein day.
دیکوباد فی محرم
و دیکوباد هو مصطلح للتصویر، ویقولون أنه قبل التصویر، یجب على مدیر شرح وشرح المشهد بالکامل وجزئیا. هذا ما یقرب من نصف العمل: مدیر. على الرغم من أن هذا المفهوم ذهب إلى مجال الثقافة مع السینما، واستمرت أقل من مائة سنة. ولکن هذه الأعمال فی إیران لدیها سجلات طویلة جدا. اللغة الفارسیة، من وقت البارثیین ومدیس، سایروس وداریوس، کانت طریقتین هامتین فی الکتابات. واحد هو الطریقة العامة للتفکیر، والتی کنت عادة غریبة عن! ویقال أیضا. فی جملة قصیرة، قیل کل المواد. ولکن الطریقة الثانیة واضحة: تفاصیل القصة هی: القارئ من کل المشاهد، مثل الفیلم الحالی، إما أمام عینیه أو فی ذهنه. کتاب أفیستا هو مثال عام، ولکن تفسیر هذا الکتاب، مثل زاند وبازاند، هو نموذج توضیحی وتوضیحی، أو تفسیر له. کلیه ودمنة، فی القصة، کما نمت اعتادوا، لأنها جلبت العدید من القصص فی عشرة. وظلت بعض الأحکام الصادرة عنها بمثابة عقلیة مفضیة من أجل مثل هذا الإیجاز، وترجم إلى 200 لغة من هذا الکتاب البالغ من العمر ألفی سنة. مع ظهور الإسلام، استخدمت کلتا الطریقتین فی القرآن: على سبیل المثال، قصة النبی موسى، مرارا وتکرارا، من زوایا مختلفة، أو القصة: یشرح یوسف تماما. ولکن قصة سابا والنبی سلیمان، أو قصة زول قرعان، لیست کذلک. بعد الإسلام، وضعت الأدب، فی قصائد فیردوزی، ونحن نرى وصف المشهد بشکل جمیل جدا. فی بعض الأحیان یتم شرح ذلک بوضوح کل التفاصیل التی المستمع، أو القارئ، یفترض مع التوأم! ویرى نفسه داخل المشهد. أهمیة هذا النوع من التفاصیل فی حالة کربلاء أکبر بکثیر. التی تم التعامل معها بدقة. بل یقال إن السبب: الجمع بین الأطفال والنساء: فی حالة کربلاء، هم: لدیهم عقلیة وذاکرة قویة، ویرون ویسجلون هذه الحوادث، ویعبرون عن أنفسهم للاندیوم. أحداث کربلاء دقیقة جدا أن بعض الناس یقولون: هل أنت هناک؟ للتعبیر عن هذه الأحداث، أخذت 60 فنانا المتبقیة، من إخراج الإمام سجاد، والأستاذ المساعد زینب S، لکن سجاد، من کل فرصة، کان یفکر فی أهالی کربلاء: بطل کربلاء. یقولون، عندما رأوا أنهم ضحوا الأغنام، ومضی قدما وسأل: هل أعطیته الماء؟ قال الجمیع نعم، هو أمر: إذا أردنا أن تأخذ رأسه، دعونا الحصول على المیاه بالفعل! بکى وقال: "لماذا لم یعطوه الماء لوالدی؟" وذکروا هذا قائلا: "حتى یومنا هذا، نرى أن کل هذا یقال، ولکن الحار حسین لا یزال طازجا". کان بالأمس فقط أن هذا حدث على طول. بالنسبة للشعب، هذه المشاهد لیست غریبة أو بعیدة المنال: عندما یتم حرق منازل الناس فی میانمار لکونهم مسلمین، وقصف المرأة وهرب، وهذا التوأم یخلق الفکرة: ل الناس یتذکرون حرق الخیام: عباد الله، وهم یعرفون طریقهم، وسوف یقفون ثابتا. وروهینهای، إن لم یأخذوا الإسلام، وأصبحوا بوذیین! ولم یتعرضوا للمضایقات. لکنهم، مثل حسین، قالوا: لا نقبل الولاء: لن یقبل یازد الوقت، وسنبقی حدودنا ثابتة! لقد تحقق العمل: قال بعض الناس أن عاشوراء کل یوم! وجمیع الأراضی هی کربلاء. وبطبیعة الحال، هذا لیس معصوما، ولکن ما نقل عن الإمام حسن: لا یوم مثل یوم حسین.
Məhərrəmdə olan Decoupage
Decoupage film çəkmək üçün bir müddətdir, deyirlər ki, film çəkmədən əvvəl rejissor səhnəni tam və qismən izah etməli və izah etməlidir. Bu işin yarısı deməkdir: bir direktor. Bu konsepsiya kino ilə mədəniyyət sahəsində də olsa da, yüz ildən az müddət davam etdi. Amma İranda bu işlər çox uzun qeydlərə malikdir. Parfiyanlar və Medes, Cyrus və Darius dövründən Fars dili yazılarda iki mühüm üsul idi. Biri ümumiyyətlə düşüncə tərzidir ki, siz də adətən merak etdiniz! Həm də deyilir. Qısa bir cümlədə, bütün materiallar deyildi. Lakin ikinci üsul aydındır: hekayənin detalları bunlardır: bütün səhnələrin oxucuları, cari film kimi, ya gözünün qarşısında, ya da ağılsındadır. Avestanın kitabı ümumi bir nümunədir, ancaq Zand və Pazand kimi bu kitabın təfsiri bir nümunə və izahlı nümunə və ya onun təfsiridir. Kelleh və Demneh, hekayə ilə də onda bir çox hekayə gətirdikləri üçün alışmışdırlar. Onun cəzalarının bəziləri iki min il ərzində dünyanın 200 dilə tərcümə olunmuş belə bir qısa əsəri üçün əvəzolunmaz bir xatırlatma olaraq qalmışdır. İslamın gəlməsi ilə hər iki üsul Quranda da istifadə edilmişdir: Misal üçün, Hz. Musanın hekayəsi dəfələrlə və ya dəfələrlə müxtəlif baxımdan və ya hekayədən: Yusif tam şəkildə izah olunur. Ancaq Saba və Peyğəmbər Süleymanın hekayəsi və ya Zül Qarranının hekayəsi belə deyil. İslamdan sonra ədəbiyyat inkişaf etdirildi, Firdovsinin şeirlərində səhnənin təsvirini çox gözəl görürük. Bəzən dinləyicinin, ya da oxucunun, bu əkizlə əlaqəli olduğu bütün detalları aydın şəkildə izah edir! Və səhnədə özünü görür. Kərbəlada bu cür təfərrüatın əhəmiyyəti daha böyükdür. Hər hansı bir məsələ ilə məşğul olmuşdur. Hətta belə bir səbəb belədir: uşaqları və qadınları bir araya gətirmək: Kərbəla vəziyyətində bunlar: güclü bir zehniyyət və yaddaş var, bunları görə bilirlər və yaza bilirlər və indiyiyə özlərini ifadə edirlər. Kərbəlanın hadisələri belədir ki, bəzi insanlar deyirlər: orada oldunuzmu? Bu hadisələri ifadə etmək üçün imam Səccadın rəhbərliyi altında qalan 60 sənətkarı və köməkçisi professor Zainab S qəbul edildi. Lakin Səccad hər fürsətdən Kərbəla xalqını düşünürdü: Kərbəla qəhrəmanı. Onlar bir qoyun qurban gördüm ki, onlar getdi və soruşdu: "Ona su verdi?" Hər kəs bəli dedi ki, bu bir əmrdir: əgər başını götürmək istəyiriksə, artıq su var! O ağladı və dedi: "Niyə ona atama su vermirdilər?" Bunları xatırladaq və dedilər: "Bu günə qədər bütün bunların görüldüyünü görürük amma isti hüseyn yenə də təzədir". Dünən bu baş verən bir hadisə idi. Xalq üçün, bu səhnələr qəribə deyil və ya çox təəccüblü deyil: Myanmardakı insanların evləri müsəlman olması üçün yandığı zaman və qadın yanmış və qaçarkən, bu ikizlər təxmin edir: İnsanlar çadırların yandırılmasını xatırlayırlar: Allahı bağladılar və onlar yollarını bilirlər və möhkəm duracaqlar. Və əl-Ruhinhayy, əgər onlar İslamı qəbul etmədilər və buddist olsaydılar! Onlar taciz edilmədilər. Amma onlar, Hüseyn kimi, dedilər: Biz sadiqliyimizi qəbul etmirik: Yazid, vaxtını qəbul etmə, torpaqlarımızı səbr edək! İşlər gerçəkləşdi: Bəziləri, Aşura hər gün olduğunu söylədi! Bütün torpaqlar Kərbəladır. Əlbəttə ki, bu tamamilə qeyri-adi bir şey deyildir, amma İmam Həsən deyir: Hiss bir gün Hüseyn gününə bənzəmir.