سرمایه گذاری نیز مانند: همه مقوله های علمی، در غرب دچار تحریف شد! زیرا اساس تئوری های علوم، در غرب برمبنای اسرائیلیاتی است که: تئوریسین های یهودی آن را تئوریزه کرده اند. مثلا سرمایه در زبان حضرت موسی، نعمت های خدادادی است. خود ایشان هم شغل چوپانی داشته است. اما ازنظر بنی اسرائیل، طلا اساس ثروت است! به همین دلیل ابتدا گوساله پرست شدند، چون گوساله سامری از طلا بود. بعد که حضرت موسی با آن مبارزه کرد، به سراغ ثروتمندان رفتند و: آرزوی زندگی چون: قارون را داشتند زیرا که: قارون دارای گنچ هایی از طلا بود. این بار خدا قارون را، در مقابل چشم همه مردم، در زمین فروبرد! ( فخسفنا به وبداره الأرض فما کان له من فئة ینصرونه ) البته همه با دیدن این عذاب، گفتند خوب شد ما قارون نبودیم! ولی این ذهنیت طلا دوستی را، با خود حفظ کردند تا یومنا هذا! در اقتصاد غربی، مخصوصا در عصر سوداگری، طلا اصل اقتصاد و پول بود. یعدا هم که بیرون رانده شد، هنوز هم به عنوان پشتوانه پول! حرف اول را می زند. در اسلام هم، طلا های ابن زیاد باعث شد: کوفیان دست از امام حسین بردارند. لذا دین اسلام، همچون دین واقعی موسی ع، از طلا ضربه خورده و: آن را به عنوان سرمایه قبول ندارد. جالب است بدانیم سرمایه در اسلام، و مخصوصا شیعه اشک است! ابن سعد بخاطر حکومت ری، امام حسین ع را شهید کرد، ولی به آن دست نیافت! اما هواداران امام حسین ع، با اشک، ری را تصرف کردند! و اکنون مرکزیت مهم شیعه: در جهان به شمار می اید. البته اشک ریختن و گریه کردن را، می توان به دو صورت تعریف و اثبات کرد: اول برای دنیا پرستان و دانشمندان مادی اقتصاد! دوم برای مومنان. برای اقتصاد دانان پول پرست بگوییم: مصرف ظروف یکبار مصرف در ایران، سه برابر جهانی است! مخصوصا در ایام محرم و صفر، ماه رمضان و..بطوریکه صنعت تهیه غذا و: تولید ظروف یکبار مصرف، از نظر سوداوری هم حرف اول را در: ایران و عراق دارند. این یک مبنا هست! در ایام محرم تا سه برابر جمعیت ایران، غذا تولید و مصرف می شود. این یعنی که کارخانجات تولید: وسایل آشپزخانه، مزارع تولید برنج و حبوبات، همگی برکاکل گریه برای امام حسین ع می چرخد. که باید گفت اصلا: اقتصاد ایران و عراق، براین پایه است. والا با تحریم های نفتی و غیرنفتی، این دو ملت باید سالها پیش: از بین می رفتند. طرح موضوع: اگر کودکی اشک نریزد و: گریه نکند به او غذا نمی دهند! پدر خانواده با دیدن اشک کودکش، انگیزه برای کار و کسب درآمد پیدا می کند. حتی اشک همسرش را هم نمی تواند تحمل کند. در بررسی بیشتر، به امام علی ع بعنوان پایه گذار: اقتصاد اشکی می رسیم. ایشان طاقت دیدن اشک یتیمان را نداشت، لذا سخت کار می کرد و: شبها برای آنان نان و خرما می برد. بعدا آن را توسعه دادند، و سفره خانه ای در مدینه درست کردند: با مسئولیت امام حسن مجتبی. حضرت علی در بیابانها چاه می کند، درخت خرما می کاشت و: درآمد آن را صرف: پذیرایی از بینوایان و مسافران و یتیمان می نمود. تا اینکه هر دو به شهادت رسیدند، و اما پس از شهادت امام حسین، تحولی در این زمینه ایجاد شد: محور اشک به امام حسین منتسب شد. و مارک دار شدن مهمان ها هم ازبین رفت. آنطور که نقل کرده اند: امام حسین ع فرمود: من کشته اشک هستم.(انا قتیل العبرات). زیرا مظلومیت امام حسین ع، اشک ها را جاری می کند. لذا تشکیل جلسات عزاداری، و پذیرایی از عزاداران باب شد. امروزه به وسعت چندین کشور شده است! در سند چشم انداز 2030 هیات های عزاداری، باید سازمان ملل به کمک: سازمان غذا و دارو، برای تمام دنیا این برنامه را پیاده کند! یعنی همه مردم دنیا، مهمان سفره اباعبدالله باشند. نه تنها ریشه سوء تغذیه، سوزانده شود بلکه: در کل دنیا کسی برای بی پولی گرسنه نباشد.
Capital and investment in Islam.
Investments like: All categories of science were distorted in the West! Because the fundamentals of the science of science in the West are based on Israelis: Theorists of the Jews have theorized it. For example, capital in the language of Prophet Moses is the divine blessings. She also had a shepherd job. But from the point of view of Israel, gold is the foundation of wealth! For this reason, calves were first used, because the Samaritan calf was of gold. When Moses fought against it, they went to the rich, and they dreamed of life, for they were: Qaron because Qaron had treasures of gold. This time, God will throw Al-Qaron on the earth in front of the eyes of all people! Of course everyone saw this torment, they said it was fine, we were not Qaron! But they retained the golden friendship mentality so that they would. In the Western economy, especially in the era of speculation, gold was the principle of economy and money. The one that was pushed out is still money back! He casts the first letter. In Islam, the golds of Ibn Qi'id also caused Kofiyan to withdraw from Imam Hussein. Therefore, Islam, like the real religion of Moses, has been hit by gold and does not accept it as capital. Interestingly, capital in Islam, and especially the Shiite, is a tear! Ibn Sa'ad was martyred by Imam Hussein as he ruled Rey but did not get it! But the supporters of Imam Hussein, with tears, captured Riyadh! And now the Shia main focus is in the world. Of course, tearing and crying can be defined in two ways: first, for the world's poets and material scientists of economics! Second for believers. For economists, money laundering: Throwing utensils in Iran is three times the global! Especially in the days of Muharram and zero, Ramadan, etc. As the food industry and: the production of one-time utensils, they also have the first name in exploitation in Iran and Iraq. This is the basis! In the days of Moharram, it is three times as large as the population of Iran, and food is produced and consumed. This means that the factories of production: kitchen appliances, rice and leguminous farms, all turn around the cry for Imam Hussein. That is to say, at all: the economy of Iran and Iraq are based on it. Supreme with oil and non-oil sanctions, these two nations should have been eradicating years ago. Schedule a theme: If a child does not tear and: Do not cry give him food! The father of the family finds a motive for work and earns money by seeing his child's tears. Even his wife's tears cannot stand. In further study, Imam Ali as the founder: the lucky economy. They did not have the patience to see the tears of their orphans, so he worked hard: at night, they took bread and dates. They developed it later, and made a table in Medina: with the responsibility of Imam Hasan Mojtaba. Imam Ali bore well in the deserts, planting a palm tree and: Earning it: Catering to the poor and our passengers and orphans. Until both were martyred, but after the martyrdom of Imam Hussein, a change was made in this regard: the axis of tears was attributed to Imam Hussein. And the marking of the guests also disappeared. Imam Hussein said: "I am killed in tears ... because the impeachment of Imam Hussein teething tears." Therefore, forming mourning sessions, and welcoming the mourners of Bob. Today it is in the reach of several countries! In the Mourning Board's 2030 vision document, the United Nations should assist the Food and Drug Administration to implement this plan for the whole world! That is, all the people of the world are guests of the table of Abbas. Not only is the root of malnutrition burned, but also that no one is hungry in the whole world.
رأس المال والاستثمار فی الإسلام.
الاستثمارات مثل: تم تشویه جمیع فئات العلوم فی الغرب! لأن أساسیات علم العلم فی الغرب تقوم على الإسرائیلیین: نظریات الیهود قد نظروا ذلک. على سبیل المثال، رأس المال فی لغة النبی موسى هو النعم الإلهی. کما کان لدیها وظیفة الراعی. ولکن من وجهة نظر إسرائیل، الذهب هو أساس الثروة! لهذا السبب، تم استخدام العجول لأول مرة، لأن العجل السامری کان من الذهب. هذه المرة، سوف رمی الله القرون على الأرض أمام عیون جمیع الناس! بالطبع رأى الجمیع هذا العذاب، وقالوا انه على ما یرام، لم نکن کارون! لکنهم احتفظوا بعقلیة الصداقة الذهبیة حتى یتمکنوا من ذلک. فی الاقتصاد الغربی، وخاصة فی عصر المضاربة، کان الذهب مبدأ الاقتصاد والمال. واحد الذی دفعت بها لا یزال المال مرة أخرى! یلقی الحرف الأول. وفی الإسلام، تسببت ذهبیات ابن قعید فی انسحاب کوفیان من الإمام الحسین. ولذلک، فإن الإسلام، مثل الدین الحقیقی لموسى، قد ضرب من الذهب ولا یقبل ذلک عاصمة. ومن المثیر للاهتمام، رأس المال فی الإسلام، وخاصة الشیعة، هو المسیل للدموع! وقد استشهد ابن سعد من قبل الإمام الحسین لأنه حکم ری ولکن لم تحصل علیه! ولکن أنصار الإمام الحسین، بالدموع، استولوا على الریاض! والآن الترکیز الرئیسی الشیعة هو فی العالم. بالطبع تمزیق البکاء یمکن تعریف بطریقتین: أولا، للعلماء المشهورین عالمیا وعلم الاقتصاد! الثانیة للمؤمنین. بالنسبة للاقتصادیین، غسل الأموال: رمی الأوانی فی إیران هو ثلاثة أضعاف العالم! خصوصا فی شهر محرم وصفر، رمضان .. صناعة الطعام وإنتاج الأوانی الفخاریة، والقول الفصل مربحة فی إیران والعراق. هذا هو الأساس! فی أیام محرم، هو ثلاثة أضعاف عدد سکان إیران، ویتم إنتاج الغذاء واستهلاکه. وهذا یعنی أن مصانع الإنتاج: أدوات المطبخ والأرز والمزارع البقولیة، وکلها تتحول صرخة للإمام الحسین. وهذا یعنی، على الإطلاق، أن اقتصاد إیران والعراق یقومان علیه. العلیا، مع العقوبات النفطیة وغیر النفطیة، یجب على هاتین الدولتین أن تستأصل منذ سنوات. جدولة موضوع: إذا کان الطفل لا المسیل للدموع و: لا تبکی یعطیه الطعام! یجد والد الأسرة دافع للعمل ویکسب المال من خلال رؤیة دموع طفله. حتى دموع زوجته لا یمکن أن یقف. فی مزید من الدراسة، الإمام علی کمؤسس: الاقتصاد محظوظا. لم یکن لدیهم الصبر لرؤیة دموع الیتامى، لذلک کان یعمل بجد: فی اللیل، أخذوا الخبز والتواریخ. وضعوها فی وقت لاحق، وقدموا طاولة فی المدینة المنورة: مع مسؤولیة الإمام حسن مجتبى. حمل الإمام علی جیدا فی الصحارى، وزرع شجرة نخیل و: کسبه: تقدیم الطعام للفقراء والرکاب والأیتام. کما اختفى وسم الضیوف. قال الإمام الحسین: "أنا قتلت فی البکاء ... لأن الإقالة من الإمام الحسین یرقع الدموع". لذلک، تشکیل جلسات الحداد، والترحیب المشیعین بوب. الیوم هو فی متناول العدید من البلدان! وفی وثیقة رؤیة مجلس الحداد لعام 2030، ینبغی للأمم المتحدة أن تساعد إدارة الغذاء والدواء على تنفیذ هذه الخطة للعالم أجمع! أی أن جمیع شعوب العالم ضیوف من طاولة عباس. إن جذور سوء التغذیة لا تحترق فحسب، بل أیضا أنه لا یوجد جائع فی العالم کله.
İslamda sərmayə və investisiya.
Bənzər investisiyalar: Qərbdə bütün elm kateqoriyalarına təhrif edilmişdir! Qərbdə İsrail əsasında elm nəzəriyyəsi, yəhudi nəzəriyyəçilər bu theorized ki, çünki. Misal üçün, Hz. Musanın dilində olan sermaye ilahi xeyir-duadır. O da çoban işi gördü. Amma İsrail baxımından, qızıl sərvətin təməli! Bu səbəblə buzovlar ilk dəfə istifadə edildi, çünki Samariyalı buzov qızıldandır. Bu dəfə Allah, bütün insanların gözü qarşısında Yer kürəsini atacaq! Təbii ki hər kəs bu əzabı gördükdə yaxşı deyirlər, Qaron deyildik! Ancaq onlar qızıl dostluq mentalitetini qoruyurlar. Qərb iqtisadiyyatında, xüsusilə spekulyasiya dövründə, qızıl iqtisadiyyat və pul prinsipi idi. Çıxarılan bir adam hələ də geri pul! İlk məktub yazır. İslamda İbn Qi'idin qızılları da Kofiyanı İmam Hüseyndən çəkilməyə səbəb oldu. Buna görə İslam, Musanın əsl dini kimi, qızılla vurulub və onu kapital kimi qəbul etmir. Maraqlıdır ki, İslamda və xüsusilə də Şiə sermayesi gözyaşıdır! İmam Hüseyn (əleyhissəlam) tərəfindən İbn Sa'əd şəhid oldu, lakin onu almamışdı! İmam Hüseynin tərəfdarları, göz yaşları ilə, Riyadı ələ keçirdi! İndi şiə əsas diqqət dünya səviyyəsindədir. Əlbəttə yırtma və ağlama iki şəkildə müəyyən edilə bilər: Birincisi, iqtisadiyyatın dünyaca məşhur və maddi alimləri üçün! Möminlər üçün ikinci. İqtisadçılara görə, pulların yuyulması: İranın qablarını atmaq üç dəfə qlobaldır! Xüsusilə iaşə sənayesi və qab istehsalı, İran və İraqda sərfəli final demək kimi Məhərrəm və Səfər, Ramazan .... zamanı. Bu əsasdır! Moharram dövründə İranın əhalisi üç dəfə böyükdür və qida istehsal olunur və istehlak olunur. mətbəx, düyü və lobya sahələri, bütün tassels İmam Hüseyn (ə) qaytarır ağlamaq: Bu bitkilərin deməkdir. Yəni demək olar ki, İran və İraq iqtisadiyyatı bunlara əsaslanır. Yüksək neft və qeyri-neft sanksiyalarına malik olan bu iki ölkə bir neçə il əvvəl aradan qaldırılmalıdır. Bir tema planlaşdırın: Bir uşaq gözyaşardığında və onu qidalandırmazsa, ağlamasınlar! Ailənin atası uşağın göz yaşlarını görərək işə bir niyyət tapır və pul qazanır. Hətta arvadının gözyaşları da dayanmır. Əlavə tədqiqatda İmam Əli yaradıcısıdır: şanslı iqtisadiyyat. Yetimlərin göz yaşlarını görməyə səbir yox idi, o da çox çalışdı: gecə, çörək və xurma aldılar. Onlar daha sonra inkişaf etmiş və Mədinədə bir masa hazırlamışlar: İmam Həsən Mojtabanın məsuliyyəti ilə. İmam Əli çöllərdə yaxşı bir xurma ağacı əkdi və onu qazandı: yoxsullara və yolçularımıza və yetimlərə yemək. Hər ikisi də şəhid oldu, amma İmam Hüseynin şəhadətindən sonra bu mövzuda dəyişiklik edildi: gözyaşının oxu İmam Hüseynə aid idi. Qonaqların qeydləri də yox oldu. sitat İmam Hüseyn (ə) dediyi kimi: İmam Hüseyn təqsirsizlik gözyaşları, çünki göz yaşı axacaq ... öldüm. Buna görə, yas tutma seanslarının meydana gəlməsini və Bobun möcüzələrini salamlayıram. Bu gün bir neçə ölkənin əlindədir! Dəhşətli Şuranın 2030 görmə sənədində, Birləşmiş Millətlər Təşkilatı Qida və İlaç İdarəsinə bütün bu planı həyata keçirmək üçün kömək etməlidir! Yəni dünyanın bütün xalqı Abbasın masasının qonaqlarıdır. Yalnız qidalanmanın kökü yandı, həm də bütün dünyada heç kim ac qalmadı.
دریای غذا
این روزها در ایران، دریای غذاهای نذری است که: برای امام حسین ع ادا می شود. گرچه همه رسانه های معاند، بایکوت رسانه ای کرده اند، ولی مردم دنیا از نزدیک آن را مشاهده می کنند. حتی مفتی اعظم آل سعود هم گفته: اگر کسی برای حسین ع محزون نباشد، فاسق و منافق است! مجری تلویزیون با تعجب پرسیده: شیخ آیا شما شیعه شدید؟ پس همه کسانی که در: واقعه محرم امسال سکوت کرده اند، همگی به قعر جهنم خواهند رفت، زیرا حتی اگر وهابی هم هستند، باید برای امام حسین عزاداری کنند! و گرنه همگی زیر مدیریت یکپارچه شیطان بوده، واقعا فاسق هستند یا منافق. به همین دلیل هم هست که: مانند بی بی سی و صدای آمریکا، از منافق ها و مزدور ها و جاسوس ها حمایت می کنند! و اخبار آنها را به دروغ هم شده، پخش می کنند ولی راجع به دهه محرم، چشمشان کور شده: چیزی را نمی بینند. باید دانست مدیریت یکپارچه شیطان، در برابر مدیریت یکپارچه الهی نیست، بلکه برای تامین نیرو برای مشاغل پست جهنم است! تا اگر کسی تبدیل به هیزم جهنم شد، اعتراضی نکند. (ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الناس – هم وقود النار) به عبارت ساده تر: عده ای از مدیریت یکپارچه الهی انتقاد کردند، برخی آن را استبدادی دانستند و: دین را اجباری گفتند و: صفت جبار بودن خدا را ناشایست دانستند! لذا خداوند اجازه عصیان یا اعتراض به آنها داد. شاید ابلیس که سالیان دراز، خدا را عبادت می کرد، خسته شده بود و به دنبال راهی: برای نافرمانی بود! که با دستور خدا برای سجده به آدم، این فرصت عصیان و گناه پیش آمد. دلیلش این است که خداوند هم، از این عصیان برآشفته نشد و: حتی تقاضای شیطان را هم برآورده کرد! تا با او بی حساب شود. یعنی به او جذبه تصرف دربرخی انسان ها را داد. بعبارت مدیریتی، نفوذ او را بر زیردستانش تفویض کرد. و تقریبا حیطه نظارتی او را مکمل، حیطه مدیریتی انسان قرارداد: در جایی که انسان مطیع خدا باشد، خلیفه و قائم مقام خدا در زمین است، محل استقرار دائمی او هم بهشت مقرر شده. اما در مواردی که انسان ها، از شیطان اطاعت کنند، قلمرو جهنم مخصوص آنهاست. باید دانست که وظائف فرماندهی و اصول مدیریت، در قران با عبارات دیگری بیان شده است: مثلا مدیر را اولی الامر گفته اجرای دستور را اطاعت (اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم) یا نفوذ را حق تصرف معنی کرده اند، یعنی هرچه قدر انسان نفوذ بیشتری داشته باشد، حق تصرف بر انسان و جهان را دارا است. در برخی موارد وقتی اطاعت محض باشد، آنان حق فرماندهی یا تصرف در کائنات را دارند. یعنی علاوه بر نفوذ در انسان ها، در عالم هستی هم نفوذ دارند. مقام معصومین همین است، زیرا آنها کوچکترین بی اطاعتی یا انحرافی(عصیان و معصیت یا گناه) نداشته اند. فرماندهی خدا هم صفر و یک است! یعنی اگر کسی بطور کامل، از خدا اطاعت نکرد بر او شریک قائل شده! و خداوند آنها را به شرکا شان واگذار می کند. مگر اینکه به اشتباه بوده و یا توبه کنند. خداوند در قران می فرماید: کسانی که مدیریت یکپارچه او را بپذیرند، او هم مدیریت بر آنها را قبول می کند!(الله ولی الذین آمنوا) ولی اگر بخواهند به دلخواه خود باشند، آنها را به خودشان واگذار می کند! و کسی که به خودش واگذار شد، این خود، یا من او، شیطان است و لذا زیر مدیریت یا ولایت شیطان می رود. شیطان هم او را با خود به جهنم می برد! و تبدیل به مصالح جهنم می کند. در جای دیگری، نار و نور! تعبیر شده: خداوند نور است و مومنان هم از حنس نور می شوند، ولی کسانیکه خدا را کامل نمی دانند! وخود را برتر می بینند! و می خواهند از او پیشی بگیرند، تبدیل به آتش می شوند. نار و نور هر دو از یک ریشه هستند، بخش داخلی یا سوزاننده آن آتش است، در حالیکه بخش خارجی آن نور . مومنان از نور استفاده می کنند، و کافران در آتش می سوزند. (تا نور برقرار باشد)
The sea of food
These days, in Iran, are the Sea of Nourishment, which is given to Imam Hussein. Although all media outlets have made a boycott of the media, the people of the world are watching it closely. Even the Grand Mufti of Al Saud said: "If anyone is not mad at Hussein, he is a hypocrite and hypocrite!" TV presenter wonderfully asked: Sheikh. Are you a Shiite? So all who are silent in this year's Muharram event will all go to hell, because even if they are Wahhabism, they should mourn for Imam Hussein! And they are all under the integrated management of Satan, they are really corrupt or hypocrite. That's why, like BBC and Voice of America, they support hypocrites and mercenaries and spies! And their news is false, but they are blind about their decade, they do not see anything. It should be understood that the integrated management of Satan is not against divine integrated management, but to provide power to the post-hell jobs! Unless someone turns into hell fire, do not protest. Simply put, some criticized the unified Divine management, some of them considered autocracy and forced religion to be, and they considered the rule of God to be in vain! So God allowed them to rebel or protest. Perhaps the devil who was worshiping God for many years was tired and looking for a way: for disobedience! It was a chance of revenge and sin, with the command of God to prostrate to Adam. That's because God did not get upset about this rebuke, and even demanded Satan! To be disregarded with him. That is, he gave him the attraction of capturing some people. In other words, the manager made his influence on his subordinates. And it is almost complementary to the field of supervision that governs human beings: where a man is obedient to God, the caliph and the vicegerent of God are on the earth; his permanent deployment is foreshadowed by paradise. But in cases where humans obey Satan, they are the domain of hell for them. It should be noted that the tasks of command and management principles are expressed in other words in the Qur'an: for example, the administrator has stated that the execution of the command means meaningful obedience or influence, that is, the greater the human permeability, the human right to seize And the world has it. In some cases, when they are obedient, they have the right to command or seize the universe. In addition to penetration in humans, they also penetrate the universe. The infallibles are the same because they did not have the slightest disobedience (debauchery, sin or sin). God's command is zero and one! That is, if a person does not obey GOD completely, he has partnered with him! And God gives them their partners. Unless they are wrong or repent. God says in the Qur'an: Those who accept his unified management will accept them as well! But if they want to be their own, they will leave them to themselves! And whoever has been entrusted to him, this or me, he is Satan, and therefore goes under the direction of the devil. Satan takes her with Hell! And it turns into the material of hell. Somewhere else, Nar and Light! It is interpreted: God is Light, and believers are also light from Hens, but those who do not know God are perfect! They see themselves as superior! And they want to surpass him, they become fire. Nar and light are both of the same roots; the internal part of it is a fire, while the outer part is light. Believers use light and the unbeliever’s burn in the fire. (To light up)
البحر من الطعام
فی هذه الأیام، فی إیران، هو بحر التغذیة الذی یعطى للإمام الحسین. على الرغم من أن جمیع وسائل الإعلام جعلت مقاطعة وسائل الإعلام، والناس فی العالم یراقبونه عن کثب. حتى مفتی آل سعود قال: "إذا لم یکن أحد مجنونا فی حسین، فهو منافق ومنافق". سأل مقدم التلفزیون: شیخ هل أنت شیعی؟ وهم جمیعا تحت الإدارة المتکاملة للشیطان، هم حقا فاسدین أو منافقین. هذا هو السبب، مثل بی بی سی وصوت أمریکا، أنها تدعم المنافقین والمرتزقة والجواسیس! وأخبارهم خاطئة، لکنهم أعمى عن عقدهم، ولا یرون شیئا. وینبغی أن یکون مفهوما أن الإدارة المتکاملة للشیطان لیس ضد الإدارة المتکاملة الإلهیة، ولکن لتوفیر القدرة على وظائف ما بعد الجحیم! ما لم یتحول شخص ما إلى نار الجحیم، لا احتجاج. بعبارات بسیطة: انتقدت بعض وإدارة موحدة الإلهیة بعض الاستبدادیة أعرف أنه: الدین إلزامی وقال: کانت السمة أوریون الله غیر صحیح! لذلک سمح الله لهم بالتمرد أو الاحتجاج. ربما کان الشیطان الذی کان یعبد الله لسنوات عدیدة متعبا وتبحث عن وسیلة: للعصیان! کانت فرصة للانتقام والخطیئة، مع قیادة الله أن یسجد إلى آدم. هذا لأن الله لم یزعج من هذا التوبیخ، بل طالب الشیطان! أن یتجاهل معه. أی أنه أعطاه جاذبیة الاستیلاء على بعض الناس. وبعبارة أخرى، جعل المدیر تأثیره على مرؤوسیه. ولکن فی الحالات التی یطیع فیها البشر الشیطان، فهی مجال الجحیم بالنسبة لهم. یجب أن یکون مفهوما أن یتم تحدید مهام مبادئ القیادة والإدارة فی القرآن وشروط أخرى: على سبیل المثال، مدیر المحافظین السابق، وفقا لطاعة الأوامر أو تأثیر الحیازة تعنی لدیهم، وزیادة حجم تأثیر لها امتیاز على البشر والعالم لدیه ذلک. فی بعض الحالات، عندما تکون طاعة، لدیهم الحق فی قیادة أو الاستیلاء على الکون. بالإضافة إلى الاختراق فی البشر، فإنها تخترق أیضا الکون. هذه هی السلطة معصوم، لأنها أصغر من العصیان أو الانحراف (المعصیة والخطیة أو الذنب) لیسوا کذلک. أمر الله هو صفر واحد! وهذا هو، إذا کان الشخص لا یطیع الله تماما، وقال انه فی شراکة معه! والله یعطیهم شرکاءهم. ما لم تکن خاطئة أو توبة. یقول الله فی القرآن: أولئک الذین یقبلون إدارته الموحدة سوف یقبلونهم أیضا! ولکن إذا کانوا یریدون أن یکونوا بأنفسهم، فإنها سوف تترک لهم لأنفسهم! الشیطان یأخذها مع الجحیم! ویتحول إلى مادة الجحیم. فی مکان آخر، نار والضوء! تفسیر: الله نور، والمؤمنون فی ضوء المواد الخطرة والضارة، ولکن أولئک الذین لا یعرفون الکمال لله! انهم یرون أنفسهم متفوقة! وهم یریدون تجاوزه، یصبحون النار. نار والضوء على حد سواء من نفس الجذر، والجزء الداخلی منه هو حرق النار، فی حین أن الجزء الخارجی هو ضوء. یستخدم المؤمنون الضوء، ویحرق الکفار فی النار. (تضیء)
Qida dənizi
İranda bu gün, Dəniz qida İmam Hüseyn təslim ediləcək aways edir. Onu görmək üçün yaxın bütün müxalifət media, media boykot, lakin insanların baxmayaraq. Al-Səud Hətta Müftisi dedi: kimsə Hosseini, zinakar və ikiüzlü kədərli deyil! Televiziya aparıcısı gözəl sual vermişdi: Şeyx. bütün bu sonra vahabilər olsa, İmam Hüseynin matəm olmalıdır, çünki bu ilki tədbirdə səssiz Məhərrəm, onlar cəhənnəmə gedəcək! Əks halda, bütün altında vahid idarəetmə həqiqətən pis və ya ikiüzlü, pis idi. Xəbərlər onlara çox yalan, lakin Məhərrəm playback, kor gözləri görmək üçün bir şey var. Şeytan vahid idarəetmə, Allahın inteqrasiya idarə, lakin hakimiyyətə iş üçün Cəhənnəmdir lazımdır! Kimsə cəhənnəm oduna çevrilmədikcə etiraz etmə. Beləliklə, Allah onları üsyan etməyə və ya etiraz etməyə icazə verdi. Bəlkə uzun ibadət Allah, o yorğun və bir yol axtarır idi şeytan oxuyan olacaq! Adəmə səcdə Allahın əmri ilə, imkan üsyan və günah yaranmışdır. Allah, bu, qəzəbli üsyan idi və hətta şeytanın tələb görüşüb olmasıdır! Onunla nəzərə alınmamaq. Yəni ona bəzi insanları tutma cəlb etdi. Başqa sözlə, menecer öz subordinatlarına öz təsirini göstərmişdir. Amma insanlarda halda, onlar üçün şeytan, cəhənnəm səltənətində itaət edin. Bu Quran və digər baxımından komanda və idarəetmə prinsipləri funksiyaları müəyyən edilir ki, başa düşmək lazımdır: məsələn, əmrləri itaət və ya təsir görə keçmiş Rəhbərlər direktoru səlahiyyət müddəti onlar var deməkdir, təsir daha bal gücündə insanlar üzərində bir haciz var Və dünya var. itaət zaman bəzi hallarda, onlar idarə və ya kainatın fəth etmək hüququ var. insan təsiri, kainatda təsiri əlavə. onlar itaətsizlik və ya sapma (günah və günah və ya təqsir) kiçik deyil, çünki bu, məsum orqanıdır. Allahın əmri sıfır və birdir! Bu tam itaət olmasaydı Allah yerləşdirilmiş deməkdir! Allah onlara şəriklərini verər. Onlar yanlış və tövbə etmədikləri halda. Allah Quranda buyurur: vahid rəhbərliyindəki onu qəbul edənlər, o onları idarə qəbul! Ancaq özləri olmaq istəyirlərsə, özlərini buraxacaqlar! Şeytan onu Cəhənnəmə aparır! Və cəhənnəmin materialına çevrilir. Başqa yerdə, Nar və İşıq! Şərh: Allah nurdur və iman yüngül HNS, lakin Allahın kamil bilmirəm edənlər! Özlərini üstün görürlər! Onu aşmaq istəyirlər, onlar odlanırlar. Fire və yüngül bir kök, daxili şöbə və ya yanan yanğın həm də işıq xarici hissəsi isə. Möminlər işıq yandırır və kafirlər od içində yanırlar. (Işıqlandırmaq üçün)
شایسته سالاری در: مدیریت اسلامی.
برخلاف کسانی که جمعیتی بیشتر از: یک شرکت یا کمپانی را نمی توانند اداره کنند، در اسلام مدیریت از خود! شروع می شود و به: مدیریت یکپارچه جهانی ختم می شود. در دیدگاه غربی ها، فقط مدیریت شرکتها مدیریت علمی است! و از بالاتر یا پایین تر آن، وحشت دارند! اینکه ترامپ ورود مهاجران را منع می کند، یک دیدگاه شرکتی یا: حاکمبت شرکتی در مدیریت است. زیرا می ترسد با ورود مهاجران، توان مدیریتی از قدرت او بالتر بوده، حاکمیت او را به خطر اندازد. توسعه سازمانی و توسعه مدیرتی، برای انان، زجر آور است! به همین دلیل با رشد جمعیت مخالف هستند، زیرا تصور می کنند: غذای همه آنها را باید از جیب خود بدهند! لذا باید دیدگاه غربی را برای اداره جهان، که بر مبنای تنگ نظری است، کنار گذاشت. زیرا جهان بینی آنها، تا نوک بینی شان است! و از آن بیشتر را دشمن خود تصور می کنند. ولی در اسلام، کوچکترین عضو جامعه بشری، تحت پوشش مدیریت یکپارچه الهی است. پیامبر اسلام می فرماید: من به زیادی شما افتخار می کنم، ولو کودک سقط شده ای باشد. و خداوند در قران هم می فرماید: شما از زیادی فرزند نترسید و آنها را از بین نبرید. ما آنها را روزی می دهیم، حتی روزی خود شما هم با ما است!
مثال زنده این آیه، حاشیه نشیان هستند، یا همان مهاجران! دولت ها و شهرداری ها، از دست این عده عاصی هستند! اما خداوند آنها را دوست دارد و: اساس تمدن بشری را هم، همین ها تشکیل می دهند. در مدیریت اسلامی علاوه بر توسعه حداکثری: مدیریت در جغرافیا و جهان محور بودن آن، در تاریخ و زمان هم توسعه حداکثری دارد. تحلیل گذشته و پیش بینی آینده، برای مدیریت شرکتی یک عذاب هست! ولی در اسلام کل تاریخ، دارای مدیریت یکپارچه الهی است: اول تاریخ حضرت آدم بعنوان مدیر تعین می شود. بعد از او انبیا الهی هستند تا خاتم پیامبران، بعد از ختم پیامبری، دوران امامت 11گانه 2قرن طول می کشد. بعد از غیبت امام دوازدهم، نفویض مدیریت به علما، از سوی ایشان صورت می گیرد. و دوران ولایت آغاز می شود.« ولی» در این زمان، فقط ولی امر مسلمین نیست، بلکه مانند امام زمان، بر تمام جهان مدیریت می کند. البته اگر قدرت مدیریت ایشان کم باشد، مدیریت تبعی انجام می شود: یعنی غیر مسلمان ها، خودشان تابعی از مدیریت مسلمین می شوند. یعنی شوق تقلید از رهبر مسلمانها، در دل آنها ایجاد می گردد. این مدیران هم در همه زمان ها، براساس اصل شایسته سالاری انتخاب و یا: در واقع از سوی امام زمان منتصب می شوند. قران می فرماید: خداوند از بین مردم دنیا، آدم ع نوح ع و آل ابراهیم و آل عمران را برگزید، تا آنها مردم را هدایت ومدیریت کنند.
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ
اینها شایسته ترین افراد روی زمین هستند. در میان ائمه نیز، شایسته سالاری اصل بوده. مثلا وقتی عده ای پیش: حضرت شاهچراغ رفتند و گفتند: تو از امام رضا بزرگتری، چرا امام نشدی؟ ایشان با بزرگواری فرمود که: برادرم شایسته تر از من بود. همینطور در مورد بقیه ائمه، دشمنان خواستند: روش سلطنتی را القا کنند: بعد از امام حسن و امام حسین ع گفتند: نوبت محمد خنیفه برادر دیگر انها است. زید ابن علی، از امام محمد باقر بزرگتر بود، یا اسماعیل از امام کاظم، و به همین بهانه ها در مقابل هر امام، یک گروه درست کردند. مانند کیسانیه زیدیه و اسماعیلیه! حتی جعفر کذاب عموی: امام زمان را علم کردند. ولی طفل 5ساله شایسته تر از: عموی خودش بود.
Meritocracy in: Islamic Management.
Contrary to those who cannot handle more than one company or company, manage Islam in Islam! It begins and ends in: Integrated Global Management. In the Western perspective, only management is the management of scientific management companies! And from above or below that, they are afraid! Whether Tramp prohibits the arrival of immigrants, a corporate or corporate vision is in management. Because he fears that the arrival of immigrants will be more powerful than his power and compromise his sovereignty. Organizational development and management development are painful for them! For this reason, they are opposed to the growth of the population, because they imagine: food should all be given out of their pockets! Therefore, he must abandon the Western perspective on world governance, which is based on a narrow view. Because their worldview is up to their nose! And they think of it as their enemy. But in Islam, the smallest member of the human society is covered by the integrated divine management. The Prophet of Islam says: "I am proud of you, even if the child is aborted. And God says in the Qur'an: "Do not be afraid of many children, and do not destroy them." We give them a gift, even your day is with us!
The living examples of this verse are marginalized or immigrants! Governments and municipalities are out of the hands of these people! But God loves them, and they are the foundation of human civilization. In Islamic Management, in addition to maximum development: management in geography and its world-centeredness, has a maximum development in history and time. Past analysis and future prediction is a punishment for corporate management! But in Islam, the whole history has a unified divine management: the first of Adam's history is determined as the director. After him, the prophets are divine, until the proclamation of the Prophet, after the termination of the Prophet, lasts for two centuries. After the absence of the twelfth Imam, the management of the ulama is carried out by him. And the period of the province begins. "But" at this time, it is not only the ruler of the Muslims, but as the Imam of the time, he manages the entire world. Of course, if their management power is low, then they are subordinated: non-Muslims, they themselves are the function of managing Muslims. The passion for imitation of the Muslim leader is created in their hearts. These directors are also selected at all times, on the basis of meritocracy, or, in fact, appointed by the Imam of Time. The Qur'an says: "Allah from among the people of the world, Adam of Noah, and Al-Abraham and Al-Imran, have chosen to guide and guide the people."
These are the most deserving people on earth. Among the Imams, the principle of merit was also original. For example, when some people came before, the Prophet went to the Shah Chaghgar and said: "You're bigger than Imam Reza, why did you not get Imam?" He said with magnanimity: My brother was more worthy than me. As for the rest of the Imams, the enemies were asked to: inspire the royal method: after Imam Hassan and Imam Hussein said: the turn of Muhammad Khunifa is their other brother. Zayd ibn Ali was older than Imam Muhammad Baqir, or Ishmael of Imam Kadhim, and the same excuse for each Imam, made a group. Like the bones of Zaidi and Ismaili! Even Ja'far Kozab Uncle: The Imam made the time. But a 5 year old child was more qualified than his uncle.
الاستحقاق فی الإدارة الإسلامیة.
على عکس أولئک الذین لا یستطیعون التعامل مع أکثر من شرکة أو شرکة واحدة، إدارة الإسلام فی الإسلام! ویبدأ وینتهی فی: الإدارة العالمیة المتکاملة. فی المنظور الغربی، إلا أن الإدارة هی إدارة شرکات الإدارة العلمیة! ومن فوق أو أقل من ذلک، هم یخافون! ما إذا کان ترامب یحظر وصول المهاجرین، رؤیة الشرکات أو الشرکات فی الإدارة. لأنه یخشى أن وصول المهاجرین سیکون أقوى من سلطته ویهدد سیادته. التنمیة التنظیمیة وتطویر الإدارة مؤلمة بالنسبة لهم! لهذا السبب، فإنهم یعارضون نمو السکان، لأنهم یتصورون: الغذاء یجب أن تعطى کلها من جیوبهم! لذلک، یجب أن یتخلى عن المنظور الغربی للحکم العالمی، الذی یقوم على نظرة ضیقة. لأن وجهة نظرهم هو ما یصل إلى أنفهم! ویعتقدون أنها عدوا لهم. ولکن فی الإسلام، فإن أصغر عضو فی المجتمع البشری تغطیه الإدارة الإلهیة المتکاملة. یقول النبی الإسلام: "أنا فخور بک، حتى لو تم إحباط الطفل. ویقول الله فی القرآن: "لا تخافوا من کثیر من الأطفال ولا تدمرها". نعطیهم هدیة، حتى یومک معنا!
إن الأمثلة الحیة لهذه الآیة مهمشة أو مهاجرین! الحکومات والبلدیات هی من أیدی هؤلاء الناس! ولکن الله یحبهم، وهم أساس الحضارة الإنسانیة. فی الإدارة الإسلامیة، بالإضافة إلى أقصى قدر من التطویر: الإدارة فی الجغرافیا ومرکزها فی العالم، لدیها أقصى قدر من التطور فی التاریخ والوقت. التحلیل السابق والتنبؤ فی المستقبل هو عقاب لإدارة الشرکات! ولکن فی الإسلام، فإن التاریخ کله لدیه إدارة إلهیة موحدة: أول تاریخ آدم یتم تحدیده کمدیر. أنبیاء الله من بعده وخاتم النبیین، وبعد النبوة، عهد الإمامة 11 یأخذ قرنین من الزمان. بعد غیاب الإمام الثانی عشر، یتم إدارة العلماء من قبله. ویبدأ عصر المحافظة ". ولکن" فی هذا الوقت، ولکن الامر لیس المسلمین، ولکن کما الإمام الغائب، ویدیر العالم کله. وبطبیعة الحال، إذا کانت سلطتهم الإداریة منخفضة، ثم هم تابعون: غیر المسلمین، هم أنفسهم هی وظیفة إدارة المسلمین. العاطفة لتقلید الزعیم المسلم یتم إنشاؤها فی قلوبهم. ویتم اختیار هؤلاء المدیرین أیضا فی جمیع الأوقات، على أساس الجدارة، أو، فی الواقع، یعینهم إمام الزمن. القرآن یقول: "الله من بین شعوب العالم، آدم نوح، والإبراهیم والعمران، اختاروا لتوجیه وتوجیه الشعب".
هؤلاء هم أکثر الناس استحقاقا على وجه الأرض. ومن بین الأئمة، کان مبدأ الجدارة أصیلا أیضا. على سبیل المثال، عندما جاء بعض الناس من قبل، ذهب النبی إلى الشاهغار الشاهجر وقال: "أنت أکبر من الإمام رضا، لماذا لم تحصل على الإمام؟" قال بشیء: کان أخی أکثر جدارة منی. وبالمثل، فی حالة بقیة الأئمة، طلب من الأعداء: إلهام الطریقة الملکیة: بعد الإمام الحسن والإمام حسین قال: بدوره محمد خنیفة هو شقیقهم الآخر. زید بن علی، الإمام محمد باقر أکبر، أو الإسماعیلی الإمام الکاظم، ونفس الأعذار کل إمام، تم إنشاء مجموعة. مثل عظام الزایدی والإسماعیلی! حتى جعفر کوزاب العم: الإمام جعل الوقت. ولکن الطفل البالغ من العمر 5 سنوات کان أکثر تأهیلا من عمه.
Meritokrasi: İslam rəhbərliyi.
Birdən çox şirkət və ya şirkətlə işləyə bilməyənlərin əksinə İslamı İslamda idarə et! İnteqrasiya edilmiş Qlobal İdarəetmə. Qərb baxımından yalnız rəhbərlik elmi idarəetmə şirkətlərinin rəhbərliyidir! Və yuxarıda və ya aşağıda, onlar qorxuram! Tramp, immiqrantların gəlməsini maneə törətmək istəmədikdə, korporativ və ya korporativ bir baxış idarə edir. Çünki o, göçmenlerin gəlişinin gücündən daha güclü olacağından və suverenliyindən uzaqlaşacağından qorxur. Təşkilati inkişaf və rəhbərliyin inkişafı onlar üçün acıdır! Buna görə onlar əhalinin böyüməsinə qarşı çıxırlar, çünki onlar təsəvvür edirlər ki, ərzaq bütün ciblərindən verilsin! Buna görə də, Qərb baxımından dar bir baxışa əsaslanan dünya rəhbərliyindən imtina etməlidir. Çünki onların dünyəvi baxışları burunlarına qədərdir! Onlar öz düşmənləri kimi düşünürlər. Ancaq İslamda, insan cəmiyyətinin ən kiçik üzvü inteqrasiya ilahi rəhbərliyi əhatə edir. İslam Peyğəmbəri belə buyurur: "Mən uşaqdan çıxsam da, mən sizinlə qürur duyuram. Allah Quranda deyir: "Çox uşaqlardan qorxma və onları məhv etmə". Onlara bir hədiyyə veririk, hətta sizin gününüz bizimlədir!
Bu ayənin canlı nümunələri marginalized və ya immiqrantlar! Hökumətlər və bələdiyyələr bu insanların əlindən çıxır! Amma Allah onları sevir və onlar insan sivilizasiyasının əsasıdır. İslam rəhbərliyində maksimum inkişafdan əlavə: coğrafiyada idarə olunması və dünya mərkəzli olması tarixi və vaxtı maksimum inkişafa malikdir. Keçmiş təhlillər və gələcək proqnozlar korporativ idarəetmə üçün cəzadır! Ancaq İslamda bütün tarixin vahid bir ilahi rəhbərliyi vardır: Adəmin tarixinin ilk rejissoru olaraq təyin olunur. Peyğəmbərin sona çatmasından sonra iki əsr davam edincə, peyğəmbərlər ondan sonra peyğəmbərlər ilahidir. İmamın on iki imam olmasından sonra, ulama rəhbərliyi onu həyata keçirir. İlin dövrü başlayır. "Lakin" bu anda yalnız müsəlmanların hökmdarı deyil, Vaxtın İmamı olaraq bütün dünyaya hakimdir. Əlbəttə, əgər onların rəhbərliyi gücsüzdürsə, onda onlar sərbəstdirlər: qeyri-müsəlmanlar, özləri müsəlmanları idarə etmək funksiyasıdırlar. Müsəlman liderinin təqlid ehtirası onların qəlblərində yaradılmışdır. Bu direktorlar da hər zaman, meritokrasi əsasında, ya da əslində, İmam Zamanı tərəfindən təyin olunmuşdur. Quranda deyilir: "Allah, dünya nəslindən olan Nuhun, İbrahimin və İmranın adamı, insanları doğru yola yönəldən və doğru yola yönəltmişdir".
Bunlar yer üzündə ən layiqli insanlardır. İmamlar arasında müqəddəslik prinsipi də orijinal idi. Məsələn, bəzi insanlar əvvəlcədən gəldikdə, Peyğəmbər Şah Çağqara getdi və dedi: "İmam Rza'dan daha böyüksən, niyə İmamı almadınız?" O, möcüzə ilə dedi: "Qardaşım məndən daha layiq idi. İmamların qalan hissəsi də düşmənlərdən soruşuldu: İmam Həsən və İmam Hüseynin dediklərinə görə: Məhəmməd Xanifənin növbəsi digər qardaşlarıdır. Zeyd ibn Əli, imam Məhəmməd Bəkirə və ya İmam Kadhimdən daha böyükdür və hər imam üçün eyni bəhanə bir qrupdur. Zaidi və İsmayılın sümükləri kimi! Hətta Ja'far Kozab amca: İmam vaxt ayırdı. Ancaq 5 yaşındakı uşağı amcandan daha üstün idi.
فرعون مصر ایرانی بوده است
تا اسرائیل هست، این بازی ها هست.
وقتی که عراق و سوریه و ایران، جشن می گرفتند که داعش، تا دو ماه دیگر کاملا نابود خواهد شد! ناگهان قضیه میانمار پیش آمد، کشتار وسیعی که گفته می شود: تا 4هزار نفر درجا کشته شدند، و نزدیک به 400هزار نفر هم، فقط به مرز بنگلادش فرار کردند. وقتی همه حواس ها به آنجا رفت، بالاخره توانستند: رئیس جمهور صلح طلب! آنجا را وادار به قبول خشونت بکنند. اما ناگهان جدایی طلبی کردهای عراق مطرح شد. این سلسله داستانها ادامه دارد! زیرا که اسرائیل وجود دارد. و می بینیم در هر دو حادثه، فقط اسرائیل است که حمایت می کند. لذا برای از بین رفتن تمام فتنه ها، در سراسر جهان، لازم است که اسرائیل نابود شود. البته در پشت پرده قدرت اسرائیل، آل سعود با دلار های نفتی ایستاده است. اگر دقت کنیم قرار بود: مدافعین حرم پس از دفع شر دشمنان در: سوریه و عراق یه سراغ دفع شر از :حرم بقیع بروند و: آن قبرستان را بازسازی کنند. گنبد و بارگاه و شکوه آن را باز گردانند، زیرا در مکه و مدینه هم، آثار بسیاری از حرم ائمه، به دست پدران اصلی داعش تخریب و نابود شده است. از جمله حرم چهار امام از: دوازده امام شیعیان در مدینه، که معروف به خرابه های بقیع، یا جنت البقیع هستند. این آثار با قدرت گرفتن: صهیونیست ها در برابر مسلمانان، آغاز شد که ابتدا مدینه و مکه تخریب شدند و: بعد به سراغ قبله اول یعنی قدس رفتند. به همین دلیل است برای جلوگیری از: توجه مردم به این قتل و غارت ها، ناچار هر روز باید: قتل و غارت جدیدی را ایجاد کنند. همانند کسی که یک دروغ گفته و: برای توجیه آن همیشه باید دروغ بگوید. اگر خوب دقت کنیم: حتی جنگ های جهانی را هم اینها بوجود آوردند! بد نیست بدانیم که یهودیان غیر واقعی، یعنی صهیونیست ها از همان ابتدا، با سوء استفاده از نام دین، به کشتار مردم دست می زدند. اولین خیانت آنها در زمان خود حضرت موسی ع اتفاق افتاد. و آن قضیه سامری بود، وقتی حضرت موسی بعد از نجات بنی اسرائیل، و عبور معجزه آسا از رود نیل، از سوی خدا برای عبادت دعوت شد، بازگشت ایشان چند روزی عقب افتاد! سامری از همه مردم خواست که: طلاجات خود را بیاورند، آنها را ذوب کرد و یک گوساله طلایی ساخت، و توانست از او صدایی بیرون آورد. لذا به مردم گفت این خدای شماست! بروید بقیه طلاها را هم برای من بیاورید. همه گوساله پرست شدند، و به دلیل خیانت های دیگر، مورد نفرین حضرت موسی قرار گرفتند و: دربیابانها سرگردان شدند. بعد از حضرت موسی هم، دست به کشتار پیامبران زدند، زمانی که آنها را قتل عام می کردند، ده تن از انان، به کورش پناهنده شدند و درایران ماندند. اما آنها دست از کشتار مردم برنداشتند، درتاریخ هرکجا توانستند: قدرتها را به جان هم انداختند. در زمان عیسی مسیح هم، با ایشان مخالفت کردند و: در زمان پیامبر اسلام، که برخی امامان و حتی شخص پیامبر، با زهر آنها از دنیا رفتند. در اندیشکده یهود در تهران، مقالات متعددی نوشته شده که: بنی امیه اصالتا یهودی بودند! یعنی امیه فرزند خوانده ای بود که: از روم آمده بود و: در دربار یزید هم، اکثرا اسرائیلی تبار بودند و: انتقال پایتخت بنی امیه از مدینه به شام هم، به این دلیل بوده است. در عصر حاضر هم می بینیم: برای از بین بردن هیتلر، که با آنها مخالف بود، دو جنگ جهانی را بر دنیا تحمیل کردند. و در میان مسلمان هم، طرفدارانی برای خود، جهت کشتار همنوعان پیدا کردند. اگر هواداران آنها، زمین های اعراب را به صهیونیست ها نمی فروختند، ممکن بود اصلا اسرائیل بوجود نیاید. در همان اروپا جایی برای انها درست شود. این خیانت ها ادامه دارد! و باید روزی تمام شود.
Until Israel, these games are.
When Iraq, Syria and Iran celebrated that ISIL would be completely destroyed for two months! Suddenly, the case came to Myanmar, a massive assassination that killed up to 4,000 people, and nearly 400,000 people fled to Bangladesh alone. When all the senses went there, they finally were able to: Peaceful President! Force them to accept violence. But suddenly, the Kurdish separatist Iraq came up. This series of stories continues! Because there is Israel. And we see that in both incidents only Israel supports it. Therefore, to destroy all the sedition, all over the world, Israel must be destroyed. Al Saud, with its oil dollars, stands behind the back of Israeli power. If we were to look at it: the shrine's defenders after the evil enemies in Syria and Iraq had been repelled from the evil shrine: the shrine of Baghi: to rebuild that cemetery. The dome, its temple and magnificence are restored, because in Mecca and in Medina, many works of the shrine of the Imams were destroyed and destroyed by the hands of ISIL's main fathers. Among the shrines of the four Imams are: Twelve Shiite Imams in Medina, known as the Baqi Ruins, or Janet al-Baqi. These monotonous works began with the Zionists against the Muslims who were first destroyed by Medina and Mecca: then they went to the first qibla, Qods. That is why, in order to prevent people from paying attention to these killings and robberies, they must every day: make new killings and robberies. Like someone who has lied, and to always be lying to justify it. If we look carefully, they even created world wars! It is not a bad thing to know that unreal Jews, Zionists, from the very beginning, abused the name of religion, killing people. Their first betrayal took place at the time of Prophet Moses. And it was the Samaritan case, when Moses, after the salvation of the Israelites, and miraculous passage from the Nile River, was invited by God to worship, his return was delayed a few days! Samaritan called on all people to: bring their goldsmiths, melt them, and make a golden calf, and could get out of him. So he said to the people, "This is your God!" Go get the rest of the gold for me. All calves were worshiped, and because of treachery they were cursed by Moses and wandered in the wilds. After Moses, they also murdered the Prophets, when they slaughtered them, ten of them, were refugees to Cyrus and remained in Iran. But they did not stop killing people, they could go anywhere in history: they threw down the powers. At the time of Jesus Christ, they disagreed with them: At the time of the Prophet, some of the Imams and even the Prophet Muhammad died of their poison. In the Jewish thinkers in Tehran, several articles have been written that: Umayyads were originally Jewish! That is why Umayyah was the son of a reader who came from Rome: at the Yazid court, they were mostly Israeli; and the transfer of the Bani Umayyad capital from Medina to the dinner was due to that. In the present time, we see that, in order to destroy Hitler, who opposed them, they imposed two world wars on the world. And among Muslims, they found supporters for killing their fellow citizens. If their supporters did not sell the Arab lands to the Zionists, Israel might not have been created at all. In the same Europe, a place for them to be made. This treason continues! And you must end at one day.
حتى إسرائیل، هذه الألعاب هی.
عندما احتفل العراق وسوریا وإیران بأن داعش سوف یتم تدمیرها تماما لمدة شهرین! فجأة، جاءت القضیة إلى میانمار، وهی عملیة اغتیال واسعة النطاق أدت إلى مقتل ما یصل إلى 4000 شخص، وفر ما یقرب من 400،000 شخص إلى بنغلادیش وحدها. عندما ذهبت جمیع الحواس هناک، کانوا فی النهایة قادرا على: الرئیس السلمی! إجبارهم على قبول العنف. ولکن فجأة، جاء العراق الانفصالی الکردستانی. هذه السلسلة من القصص لا تزال مستمرة! لأن هناک إسرائیل. ونرى أنه فی کلتا الحالتین لا تؤیده إسرائیل إلا. لذلک، لتدمیر کل الفتنة، فی جمیع أنحاء العالم، یجب تدمیر إسرائیل. ویقف آل سعود، بدولاره النفطیة، خلف القوة الإسرائیلیة. إذا کان لنا أن نهتم: المدافعین ضریح بعد أعداء الشر فی سوریا والعراق تم صدها من ضریح الشر: ضریح باغی و: لإعادة بناء تلک المقبرة. وقد تم ترمیم القبة ومعبدها ورائعتها، لأنه فی مکة المکرمة والمدینة المنورة، دمرت أیدی العدید من أعمال ضریح الأئمة وتدمیرها من قبل آباء داعش الرئیسیین. ومن بین أضرحة الأئمة الأربعة: اثنا عشر من الأئمة الشیعة فی المدینة المنورة، والمعروفة باسم أطلال باقی، أو جانیت الباقی. بدأت هذه الأعمال الرتیبة مع الصهاینة ضد المسلمین الذین دمرت لأول مرة من قبل المدینة المنورة ومکة: ثم ذهبوا إلى القبلة الأولى، القدس. ولهذا السبب، من أجل منع الناس من الالتفات إلى عملیات القتل والسرقة هذه، یجب علیهم کل یوم: القیام بأعمال قتل وسرقة جدیدة. مثل شخص کذب، وکذب دائما لتبریر ذلک. إذا نظرنا بعنایة، حتى أنها خلقت حروب العالم! لیس أمرا سیئا أن نعرف أن الیهود غیر الحقیقیین، الصهاینة، قد قتلوا الناس منذ البدایة، وهم یسیئون استخدام اسم الدین. حدث خیانة الأولى فی وقت النبی موسى. وکانت الحالة السامریة، عندما دعا موسى، بعد خلاص الإسرائیلیین، وممر معجزة من نهر النیل، من قبل الله للعبادة، وتأخر عودته بضعة أیام! ودعا السماری جمیع الناس إلى: جلب صائغتهم الخاصة، تذوب لهم، وجعل العجل الذهبی، وقال انه یمکن أن یبدو من له. فقال للشعب: "هذا إلهک!" الذهاب الحصول على بقیة الذهب بالنسبة لی. وعبدت جمیع العجول، وبسبب الغدر کانوا لعن من قبل موسى وتجولت فی البریة. بعد موسى، قتلوا الأنبیاء أیضا، عندما ذبحوهم، عشرة منهم، کانوا لاجئین إلى سایروس وبقوا فی إیران. لکنهم لم یتوقفوا عن قتل الناس، بل یمکن أن یذهبوا إلى أی مکان فی التاریخ: أسقطوا السلطات. فی وقت یسوع المسیح، اختلفوا معهم: فی وقت النبی، توفی بعض الأئمة وحتى النبی محمد من سمهم. فی المفکرین الیهود فی طهران، کتب العدید من المقالات أن: الأمویین کانوا فی الأصل یهودی! وهذا هو السبب فی أن الأمیة کانت نجل القارئ الذی جاء من روما: فی محکمة یزید، کانوا فی الغالب إسرائیلیین؛ ونقل العاصمة بنی الأموی من المدینة المنورة إلى العشاء ویرجع ذلک إلى ذلک. فی الوقت الحاضر، نرى أنه، من أجل تدمیر هتلر، الذین عارضوا علیهم، فرضوا حربین عالمیتین على العالم. وبین المسلمین، وجدوا أنصار لقتل مواطنیهم. وإذا لم یقم مؤیدوهم ببیع الأراضی العربیة إلى الصهاینة، فلربما لم تکن إسرائیل قد أنشئت على الإطلاق. فی نفس أوروبا، مکان لهم. یستمر هذا الخیانة! ویجب أن تنتهی فی یوم واحد.
Heta Îsraêl, ev lîstik hene.
Gava ku Îraq, Sûrî û Îran dişewitîne ku dê ÎIL dê du mehan bête tunekirin! Nişkêve, dozê Myanmar hat kuştin, ku kuştî 4,000 kes hatin kuştin û nêzîkî 400,000 kes bi tenê Bexdayê reviyan. Dema ku hemî hest hebûn, wan di dawiyê de bûn: bi serokê aştiyane! Hêzên wan tundûtûjiyê qebûl bikin. Lê gavê, alîgirên kurdî yên Iraqê Iraq rabû. Ev çîrok çîrok berdewam dike! Çimkî Îsraêl e. Û em dibînin ku di herdu bûyeran tenê tenê Îsraêl piştgirî dike. Ji ber vê yekê, ji bo tevahiya sedem hilweşîne, hemî cîhanê, Îsraêl must be hilweşandin. Al Saûd, bi dolaran petrolê, paşê pişta pişta hêza Îsraîlê ye. Ger em dihatin binêrin: Hêzên cerdevanan piştî piştî dijminên xerab, li Sûriyeyê û Îraq ji miletê xirab derxistin: merivê Baghi û: ji bo goristana nû ve ava bike. Gomez, perestgehê û rûmetê têne avakirin, ji ber ku Mecca û Medînayê, gelek karên mihrîba Imams hatin destê destên bavên sereke yên ÎIL anî. Di nav pîrozên çar Îmêlan de hene: Diwanzdeh Şî'amên Mûsa di Medînê de, wekî ku wekî Baqi Ruins, yan Janet el-Baqi têne zanîn. Karên van monotonous bi zionîstên li dijî misilmanên ku yekem Medina û Mecca ji holê hatine winda kirin destpê kirin destpê kirin: paşê ew qeza yekem, Qods bûn. Ji ber vê yekê, ji ber ku ji bo kesên ku ji hêla kuştinan û dirûşmên dravaniyê bikişînin, ew her roj divê: kuştinên nû û dizan çêbikin. Wek kesek ku xeyal kiribû, û herdem herdem xeber kirin ku ew rastdar bikin. Heke em hişyar binêrin, wan jî şerên dinyayê afirand. Ew tiştek xirab e ku bizanin ku Cihûyan, neonîstên nehebperest, ji destpêka mirovên ji destpêkê ve kuştin, navê wî ditirsin. Di dema pêxemberê Mûsa de hate betalkirin. Û gava ew Mûsa, piştî rizgarkirina Îsraêliyan û pirtûka maqilî ya ji Nîleya Nêl bû, ji Xwedê re diperizandin, vegeriya wî çend rojan dereng bû. Samaritan ji hemû xelkê bang kir: "zêrên xwe bînin, wan dihêle, û şûra zêrîn çêkin, û dikarin ji wî derkeve. Îcar wî ji xelkê re got: «Ev Xwedê ye!» Herin zêrîn ji bo min zêr bibin. Hemû çuştî diperizin, û ji ber ku xerîbên wan ji aliyê Mûsa ve hatibû xaç kirin û li daristanan çûn. Piştî Mûsa, ew jî pêxemberan kuştin, gava ku ew kuştin, deh ji wan, penaberan ji Cyrusê bûn û li Îranê ne. Lê wan kesan qetil nekin, ew dikarin di derheqê dîrokê de biçin. Di dema Îsa de Mesîh, ew ji wan re neheq bû: Di dema pêxember de, hinek imam û heta jî pêxember pêxember Mihemed ji zewaca wan mir. Li gorî fikrên Cihûyan li Tehran, gelek nivîsaran hatine nivîsandin ku: Emayyads bi cihû Cihûyan bûne! Ji ber vê yekê Îmayiyê kurê xwendevan bû ku ji Romayê hatibû dayîn: li Dadgeha Êzîdê, ew piranî Îsraîl bûn; û veguherîna Bermayeta Banî Umayyad ji Medînê re Dinnerkêş bû. Di wextê de, em dibînin, ji bo ku Hitler têk bibin, li hemberî wan, şerên du cîhanê li cîhanê derxistin. Û di nav Misilmanan de, wan alîgirên ku ji hevwelatiyên xwe yên kuştinê ve hatin dîtin. Heke alîgirên wan erebên Erebîstan ne firotin, dibe ku Îsraêl bi tevahî pêk hat. Di heman demê de Ewrûpayê, cihê ku ji wan re were çêkirin. Ev xezeb berdewam dike! Û hûn di rojekê de dawî bibin.