جای خالی صنوف سینمایی.
اتاق بازرگانی که ادعا می کند: پارلمان بخش خصوصی است، در این پارلمان خیلی از صنوف نماینده ندارند! و این ادعای آنان خلاف واقع است. صنوفی که به دلیل منزوی بودن، احتیاج شدید تری به عضویت در این اتاق دارند، ولی همچنان مغفول مانده اند مانند: صنعت گردشگری صنعت سینما و حتی صنعت نفت! این صنایع مانند شتر مرغ با آنها برخورد می شود، موقعی که قرار است از رانت صنعت استفاده کنند، هنر بحساب می آیند! ولی وقتی می خواهند پز پیشرفت بدهند، از آنها بعنوان صنعت نامبرده می شود. یکی از مشکلات همه صنایع، بانک ها هستند اصولا کلمه بانک به معنی ربا است، بورس به معنی قمار بازی، بیمه هم وعده های توخالی. زیرا هزینه های پرسنلی و بازار یابی و پاداش مدیران، در هرسه ب! به قدری بالا است که: اجازه فعالیت در چارچوب قانونی را به آنها نمی دهد. سینما هم در گیر این مشکلات است. تهیه کنندگان سینما ترجیح می دهند: بجای افتادن در چاه بانک ها، به چاله نزولخواران بیافتند! چون لا اقل زندانی شدن ندارد. سینما اصلا در بازار یورس پذیرفته نمی شود، و خنده دار هم هست! برخی مواقع اصلا نگاه به گیشه یک ناسزا است: برای تولید کننده سینما! از بیمه هم که خبری نیست، با اینکه تمام بودجه خانه سینما، صرف بیمه تکمیلی می شود، ولی ثمری ندارد و اغلب بیمه شوندگان، با درد بی درمان بی پولی می سازند واثاث خود را می فروشند! تبدیل به صنف بساز بفروش ها شدند: با گرانی می سازند و فرش زیرپایشان را می فروشند! لذا می بینیم در گرفتاری صنعت، فرقی بین صنعت سینما با صنایع دیگر نیست. علاوه بر صنعت سینما، صنعت نفت نیز همینطور است. وقتی رئیس جمهور یک کشور، به صنعت کاران داخلی نفت می گوید: من میدانم شما بهتر از خارجی ها کار می کنید، ولی دستتان خالی است و: نمی توانید سرمایه بیاورید! از اتاق صنایع و معادن چه انتظاری است؟ آنها که اصلا صنعت نفت خصوصی را، به رسمیت نمی شناسند! و عضوگیری ندارند. آیا اتاق می داند که گردشگری هم یک صنعت است؟ یا با یک پوزخند از کنار آن می گذرد؟ آقای شافعی میداند: هوانوردی کشتی سازی، صنایع فراساحل هم صنعت محسوب می شود؟ یا نمی خواهد بداند؟ و اصلا از اینکه اتاق بزرگتر از این بشود ناراحت است؟ ادعای پارلمان بخش خصوصی داشتن، این چیزها را هم دارد: یعنی اتاق باید به اندازه تمام صنایع فراگیر باشد، و نمایندگی واقعی آنان را داشته باشد. و این تازه فقط در بعد صنعت است. در بعد تجارت یا بازرگانی، از این هم ضعیف تر است. همین سینمای ایران که توانسته در دنیا، برای خود جایی باز کند، آیا اتاق بازرگانی از خود پرسیده که: چه کمک بزرگی می توانسته بکند، ولی از کنار آن گذشته است؟ بقول مدیر شایسته خانه سینما، وقتی حججی ها در آن دور دست ها، امنیت کشورمان را تامین می کنند، سینما هم در آن دور دست ها، نیاز به سربازانی دارد که: منافع ملی ما را پاس دارند. در حالی که این هنر صنعت بزرگ، هیچگاه از سوی بازرگانان جدی گرفته نشد. هالیوود دارای بزرگترین استادان: بازار یابی است که هر لحظه، فیدبک و بازخورد بازار را گزارش می دهند، و هالیوود مانند عقربه های ساعت، دائما در جهت ذائقه تماشاگر می چرخد! در حالی که سینمای ایران، گرفتار یک سفسطه است که: آیا باید به گیشه اهمیت داد یا خیر! سینمای دنیا تنها هدف خود را جذب مخاطب اعلام می کند، این یعنی همان شعار حق بامشتری است! ولی اتاق بازرگانی ایران، حتی یک عضو برای تجارت فیلم ندارد. مگر معادن! سینمایی کمتر از معدن آهک یا نمک، به این مرز و بوم خدمت می کنند، که اسمی از آنها نیست؟
Vacant cinema classes.
The Chamber of Commerce, which claims to be a private sector parliament, does not have many representatives in this Parliament! And their claim is false. The classes that have become more in isolation due to their isolation, but still remain neglected: the tourism industry of the cinema industry and even the oil industry! These industries are treated like an ostrich, when they are going to use industry rents, art is considered! But when they want to make progress, they are referred to as the industry. One of the problems of all industries, banks are basically the word bank means ubiquitous, stock exchange means gambling, hollow promise insurance. Because staff costs and marketing and rewards of managers, at all three! It is so high that it does not allow them to operate in the legal framework. The cinema is also in trouble. Cinema makers prefer to go to the pit! Instead of falling into the wells of banks! Because he does not have a minimum imprisonment. Cinema is not accepted at the Yorkshire market, and it's funny! Sometimes the look at the desk is a mischief: for the cinema producer! There is no insurance, even though all the budget of the cinema house is paid for supplementary insurance, but it does not yield, and most of the insurers make unpaid pain without money and sell it! Become a salesperson Selling: They make expensive and sell their underwear! So, in the industry, there is no difference between the cinema industry and other industries. In addition to the cinema industry, the oil industry is the same. When the president of a country tells the domestic oil industry, "I know you work better than foreigners, but your hand is empty, and you can not bring capital!" What is expected of the Chamber of Industries and Mines? They do not recognize the private petroleum industry at all! And have no recruitment. Does the room know that tourism is also an industry? Or with a grin passing by it? Mr. Shafei knows: Shipyard, offshore industry is considered an industry too? Or does not want to know? And is it really sad that the bigger room is upset? The private sector's parliamentary claim also has these things: that the room should be as large as all other industries, and have a real representation of them. And this is just the industry dimension. In terms of trade or commerce, it is even weaker. The same Iranian cinema, which has opened its doors to the world, has asked the Chamber of Commerce: What could have done a great deal, but has it gone? According to the director of the house of cinema, when the Hajjis in that distant part secured our country's security, the cinema in those parts of the hands also needs soldiers who: protect our national interests. While this great industry art has never been taken seriously by businessmen. Hollywood has the largest professors: marketing, which reports at any moment, feedback and market feedback, and Hollywood, like the clockwise, is constantly turning to the tastes of the audience! While Iran's cinema is caught up in a fallacy: should the box be of importance? The world's cinema only announces its goal, which means the same slogan is right! But the Iranian Chamber of Commerce has not even a member of the film business. Save mines! Cinematic less than a lime or salt mine, serve this border, which is not a name for them?
دروس السینما الشاغرة.
غرفة التجارة، التی تدعی أنها برلمان القطاع الخاص، لیس لدیها العدید من الممثلین فی هذا البرلمان! ومطالبتهم خاطئة. الطبقات التی أصبحت أکثر فی عزلة بسبب عزلتها، ولکن لا تزال مهملة: صناعة السیاحة فی صناعة السینما وحتى صناعة النفط! یتم التعامل مع هذه الصناعات مثل النعامة، عندما کانوا ذاهبون لاستخدام الإیجارات الصناعة، ویعتبر الفن! ولکن عندما یریدون إحراز تقدم، یشار إلیهم باسم الصناعة. واحدة من مشاکل جمیع الصناعات والبنوک هی فی الأساس کلمة بنک یعنی فی کل مکان، یعنی البورصة القمار، والتأمین الوعد جوفاء. لأن تکالیف الموظفین والتسویق والمکافآت من المدیرین، على کل ثلاثة! وهی عالیة جدا بحیث لا تسمح لها بالعمل فی الإطار القانونی. السینما أیضا فی ورطة. صناع السینما یفضلون الذهاب إلى الحفرة بدلا من الوقوع فی آبار البنوک! لأنه لیس لدیه حد أدنى من السجن. لا تقبل السینما فی سوق یورکشایر، وأنه مضحک! فی بعض الأحیان نظرة على المکتب هو الأذى: للمنتج السینما! لا یوجد تأمین، على الرغم من أن جمیع میزانیة دار السینما تدفع مقابل التأمین التکمیلی، لکنها لا تسفر، ومعظم شرکات التأمین تجعل الألم بدون أجر بدون المال وبیعه! تصبح مندوب مبیعات بیع: أنها تجعل مکلفة وبیع الملابس الداخلیة الخاصة بهم! لذلک، فی هذه الصناعة، لیس هناک فرق بین صناعة السینما وغیرها من الصناعات. بالإضافة إلى صناعة السینما، وصناعة النفط هی نفسها. عندما یقول رئیس بلد صناعة النفط المحلیة، "أنا أعلم أنک تعمل بشکل أفضل من الأجانب، ولکن یدک فارغة، ولا یمکنک جلب رأس المال!" ما هو المتوقع من غرفة الصناعات والمناجم؟ انهم لا تعترف صناعة البترول الخاصة على الإطلاق! ولیس لدیهم تجنید. هل تعرف الغرفة أن السیاحة هی أیضا صناعة؟ أو مع صرامة یمر بها؟ السید شافی یعرف: حوض بناء السفن، تعتبر الصناعة البحریة صناعة أیضا؟ أو لا ترید أن تعرف؟ وهل من المحزن حقا أن الغرفة الکبیرة مضطربة؟ إن الادعاء البرلمانی للقطاع الخاص له أیضا هذه الأمور: أن الغرفة یجب أن تکون کبیرة مثل جمیع الصناعات الأخرى، وتمثیل حقیقی لهم. وهذا هو مجرد البعد الصناعة. من حیث التجارة أو التجارة، بل هو أضعف. وقد طلبت السینما الإیرانیة نفسها، التی فتحت أبوابها للعالم، غرفة التجارة: ماذا کان یمکن أن یفعل الکثیر، ولکن هل ذهب؟ وفقا لمدیر دار السینما، عندما حجیس فی هذا الجزء البعید تأمین أمن بلدنا، والسینما فی تلک الأجزاء من أیدی یحتاج أیضا الجنود الذین: حمایة مصالحنا الوطنیة. فی حین أن هذا الفن صناعة کبیرة لم تؤخذ على محمل الجد من قبل رجال الأعمال. هولیوود لدیها أکبر الأساتذة: التسویق، والتی تقاریر فی أی لحظة، وردود الفعل وردود فعل السوق، وهولیوود، مثل عقارب الساعة، وتحول باستمرار إلى أذواق الجمهور! فی حین أن السینما الإیرانیة محاصرة فی مغالطة: هل یجب أن یکون المربع ذا أهمیة؟ السینما تعلن فقط الجمهور المستهدف، مما یعنی نفس الشعار هو الحق! لکن غرفة التجارة الإیرانیة لم تکن حتى عضو فی الفیلم. حفظ الألغام! سینمائیة أقل من الجیر أو منجم الملح، تخدم هذه الحدود، التی لیست اسما لهم؟
Boş kino sinifləri.
Xüsusi bir sektor parlamenti olduğunu iddia edən Ticarət Odası, bu Məclisdə çox sayda nümayəndəyə sahib deyil! Və onların iddiası yalan. Təcrid halından daha təcrid vəziyyətdə olan siniflər hələ də laqeyd qalır: kino sənayesinin turizm sənayesi və hətta neft sənayesi! Bu sənayelər sənaye kiralarını istifadə edərkən bir dəvəquşu kimi qəbul edilir, sənət düşünülür! Ancaq irəliləyiş əldə etmək istədikləri zaman sənayeyə istinad edilir. Bütün sənaye sahələrinin problemlərindən biri olan banklar əsasən söz bankı hər yerdə deməkdir, fond birjası qumar, boş sözlə bağlı sığorta deməkdir. Çünki heyətin xərcləri və menecerlərin marketinqi və mükafatları, hər üçdə! Bu qədər yüksəkdir ki, onların hüquqi çərçivədə fəaliyyət göstərməsinə imkan vermir. Kino da narahatlıq içindədir. Kino sənətkarları çuxura getməyi üstün edir! Bankların quyularına düşmək əvəzinə! Çünki ən az həbs cəzası yoxdur. Kino Yorkshire bazarında qəbul edilmir və bu, komikdir! Bəzən masanın baxışı bir fəlakətdir: kinoteatr istehsalçısı üçün! Sığorta yoxdur, kino evinin bütün büdcəsi əlavə sığorta üçün ödənilirsə də, lakin vergi vermir və sığortaçıların əksəriyyəti ödənişsiz pul vermir və satır! Satıcı ol Satış: Onlar bahalı və iç geyimləri satırlar! Beləliklə, sənayedə kino sənayesi ilə digər sənaye arasında fərq yoxdur. Kino sənayesi ilə yanaşı, neft sənayesi də eynidır. Bir ölkənin prezidenti daxili neft sənayesini izah edərkən "Xaricilərdən daha yaxşı işlədiyinizi bilirəm, amma əliniz boşdur və siz kapital gətirə bilməzsiniz!" Sənaye və Mina Palatasından nə gözlənilir? Onlar özəl neft sənayesini tanımırlar! Və heç bir cəlb yoxdur. Otaq turizmin də sənayesi olduğunu bilirmi? Yoxsa ondan keçən bir azğınlıq var? Cənab Shafei bilir: Tersanesi, offshore sənayesi də bir sənaye sayılır? Və ya bilmək istəmirmi? Və böyük bir otaq üzdü ki, həqiqətən kədərli? Özəl sektorun məclis iddiasında da bu şeylər var: otağın bütün digər sənaye sahələri qədər böyük olması və bunların gerçək bir şəkildə təmsil edilməsi lazımdır. Və bu yalnız sənayenin ölçüsüdür. Ticarət və ticarət baxımından hətta zəifdir. Dünyaya qapılarını açan eyni İran kinou Ticarət Palatasına xahiş etdi: Nə qədər böyük işlər görmüşdü, amma getdi? Kino evinin direktorunun sözlərinə görə, bu uzaq hissədə olan həcclər ölkəmizin təhlükəsizliyini təmin edəndə əllərin bu hissələrində olan kino da milli maraqlarımızı qoruyan əsgərlərə lazımdır. Bu böyük sənaye sənəti iş adamları tərəfindən ciddi qəbul edilməmişdir. Hollywood ən böyük professorları var: marketinq, hər an hesabat verir, geribildirim və bazar rəyləri və Hollywood, saat istiqamətində olduğu kimi, daim tamaşaçıların zövqlərinə çevrilir! İran kinosunun səhvənliyə tutulduğu halda: qutu vacibdirmi? Dünya kinosu yalnız öz hədəfini elan edir, yəni eyni şüar doğru! Ancaq İran Ticarət Palatası film sənətkarlığının üzvü deyil. Mayları saxla! Sinematik, bir əhəng və duz mindən daha az, onlar üçün bir ad olmayan bu sərhədə xidmət edir?
معماری ایرانی یا رومی؟
طرح معماری کلیسا در قرون وسطی، نشان می دهد که همگی مانند: دژی محکم در مقابل نور هستند! داخل آنهم فقط چند عدد شمع ، ولی معماری ایران بر ان تاثیر می گذارد و: بعد از رنسانس پنجره های بزرگی، تا زیر سقف برای دعوت نور به داخل درست می کنند. درون آن را هم نقاشی های هندسی و: گل بوته و در برخی موارد اسلیمی و: مینیاتوری انجام می دهند. میگویند داوینچی آنقدر نقاشی رنگ روغن، در کلیساها انجام داد که براثر: ریختن رنگ ها به چشمش بینایی خود را از دست داد. زیرا این روغنکاری ها و: نقاشی های سقف مشکل بود و برای جلوگیری از: ریزش رنگ به چشم، هیچ روشی کشف نشده بود. جالب این است که این طرح ترکیبی جدید کلیسا، در ایران بعنوان طرح معماری اروپایی! نامگذاری شد و افرادی که می خواستند: تحولی در ساخت مسجد بوجود آورند، از ان استفاده کردند که مهمترین آن، مسجد الجواد در میدان هفتم تیر تهران است. جالب تر آنکه حتی کلیساهای قرون وسطی، که به شکل قلعه ساخته می شدند، برداشتی ساده از معماری ایرانیان: در زمان ساسانیان بود و اغلب آنها، دارای دیوار های ضخیم و کنگره دار بودند. اینها البته طبیعی است، زیرا که رفت و آمد مردم در: کشورهای محتلف استفاده از طرح های انان را در پی دارد. اما مهم این است که نباید الینه شد، فرهنگ خود را از دست داد و: یا همه را مدیون فرهنگ دیگران دانست. اختلاط فرهنگی بین ایران و سایر کشورها، به زمان های دور بر می گردد. ایرانیان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، به عنوان مرکز جهان مطرح بوده اند: شرق و غرب عالم از ایران شروع می شد! به قول نقشه کش های معماری، نقطه آکس همه نقشه ها کوه دماوند بود. شمال دماوند برای همه دنیا شمال بود! جنوب آن جنوب محسوب می شد، شرق آن کشورهای آسیایی و غرب آن هم کشورهای غربی! به این جهت ایرانیان ساکن ترین مردم دنیا بودند. اما دیگر کشورها برای یافتن: مزارع و امکانات بهتر زیستی، دائما در حال حرکت بودند و اغلب آنها: به ایران هم حمله کرده اند! ولی غنای فرهنگی و تاریخی ایران، باعث شده که در مدت کوتاهی، حمله کنندگان خود، مدافع فرهنگ وادب و علم و دانش ایران شوند. و از ایران برای اداره کشور خودشان کمک بخواهند. نقش ایرانیان در دوران حکومت اعراب بنی عباس، کاملا واضح بود وحتی ترکان نیز، آداب را از ایرانیان آموختند. و سلسله هایی مثل غزنویان یا سلجوقیان ایجاد کردند. و این مراودات بین: ایران و اروپا هم بوده است. وچون به زمان ما نزدیکتر است باید: بیشتر مورد بررسی قرار گیرد تا: تاثیرات متقابل آن به نفع خارجی ها تمام نشود. زیرا برخی ها چنان لارج هستند! که همه هستی ایرانیان را متعلق به: یونان قدیم می دانند، حتی بافته های ذهنی فعلی خود را هم، به رومی ها نسبت می دهند! در آثار تخت جمشید، و دوران قبل از اسلام، معماران ایرانی کوشش داشتند: انسان را به خدا متوجه کنند، از این رو برای همه انسان ها و نماد ها، بال های دوگانه تعبیه می نمودند! همه مردان هخامنش سر بسوی زمین دارند، ولی دو بال دارند که آنها را بالا می کشد، یا از آنها می خواهد که به آسمان توجه کنند. ولی در معماری جدید و غربی، انسان با یک کوله پشتی سنگین! عصا در دست پای در کفش نقاشی می کنند، در حالیکه سر او رو به اسمان است! یعنی او را که هوای خدایی شدن دارد، به زمین می چسبانند که قران می فرماید:( اثاقلتم الی الارض؟) آیا از سنگینی به زمین چسبیده اید؟ ودر جای دیگری می فرماید: کلمات خوب بسوی خدا بالا می روند. فلسفه هنر معماری در اسلام و ایران همین است که: انسان را بالاببرد. ولی هنر شیطانی می خواهد: او را زمین گیر کند و بگوید: همین است که هست و: چیز دیگری نیست!(بودور کی وار)
Iranian or: Roman architecture?
The architecture of the church in the Middle Ages shows that everyone is like a stronghold against light! Inside, there are only a few candles, but the architecture of Iran affects it: after the renaissance of large windows, they make up the roof underneath to invite light. Inside it, there are geometric drawings: flowering plants, and in some cases slalomic and miniature ones. They say that Da Vinci did such a painting of oil paintings in the churches as to lose sight of the color of his eyes. Because these lubricants and: ceiling paintings were difficult, and to prevent: color loss in the eye, no method was discovered. Interestingly, this new composition of the church, in Iran as a European architecture project! It was named after the people who wanted to make a change in the construction of the mosque, most notably the al-Jawad mosque in Tehran's 7th Tir Square. Interestingly, even the medieval churches built in the form of a castle were a simple notion of Iranian architecture: during the Sassanid era, and most of them had thick walls and congresses. This, of course, is natural, because the people's movement in: the countries that make use of their plans. But it's important that he should not be Eline, he lost his culture and either owes everyone to the culture of others. The cultural mix between Iran and other countries goes back to time. Iranians have been considered as the center of the world due to their geopolitical position: the East and West of the world began from Iran! In the words of architectural mappers, the point of all the maps of Mount Damavand was Ax. North Damavand was the north for the entire world! The south was south, the east of those Asian countries and the west of the western countries! For this reason, Iranians were the inhabitants of the world. But other countries were constantly on the move to find: farms and better bio-facilities, and most of them: have invaded Iran! But the cultural and historical richness of Iran has prompted the attackers to defend Iran's culture and science and knowledge in a short time. And they ask for help from Iran to run their own country. The role of Iranians during the Bani Abbas Arab era was quite clear, and even Turks learned the customs from Iranians. And created dynasties like Ghaznavids or Seljuks. And this relationship has been between Iran and Europe. And since it is closer to our time, it should be: more explored, so that its reciprocal effects do not end in favor of foreigners. Because some are so loose! Whoever knows all of Iranians belongs to: ancient Greece, they even attribute to their Romans even their current woven material! In the works of Persepolis and the pre-Islamic era, Iranian architects tried to: understand mankind in God, so that for all human beings and symbols, they had double wings! All Achaemenid men have head to ground, but have two wings that raise them, or they ask them to pay attention to the sky. But in the new and Western architecture, a man with a heavy backpack! The cane is painted in the shoes at the foot of the foot, while the head is hovering over it! That is, he tries him to be God-given to the earth, the Qur'an says: "Are you clinging to the ground and saying in another place: Good words go up to God. The philosophy of art in architecture is in Islam and in Iran. That is, mankind is elevated, but evil art wants to stumble upon him and say: that is what it is: there is nothing else!
الهندسة المعماریة الإیرانیة أو الرومانیة؟
بنیة الکنیسة فی العصور الوسطى تبین أن الجمیع هو مثل معقل ضد الضوء! فی الداخل، هناک سوى عدد قلیل من الشموع، ولکن الهندسة المعماریة من إیران یؤثر علیه: بعد نهضة النوافذ الکبیرة، فإنها تشکل السقف تحت لدعوة الضوء. داخله، هناک رسومات هندسیة: النباتات المزهرة، وفی بعض الحالات، السلافیة و: مصغرة منها. یقولون أن دا فینشی لم مثل هذه اللوحة من اللوحات الزیتیة فی الکنائس لتغیب عن باله من لون عینیه. لأن هذه مواد التشحیم و: لوحات السقف کانت صعبة، ومنع: فقدان اللون فی العین، لم یتم اکتشاف أی طریقة. ومن المثیر للاهتمام، وهذا التکوین الجدید للکنیسة، فی إیران کمشروع العمارة الأوروبیة! وکان اسمه هو الشعب الذی أراد إجراء تغییر فی بناء المسجد، وأبرزها مسجد الجواد فی ساحة تیر السابعة فی طهران. ومن المثیر للاهتمام، حتى الکنائس فی القرون الوسطى التی بنیت فی شکل قلعة کانت فکرة بسیطة من العمارة الإیرانیة: خلال العصر الساسانی، ومعظمهم من الجدران والمجالس سمیکة. وبطبیعة الحال، هذا أمر طبیعی، لأن حرکة الشعب فی: البلدان التی تستفید من خططها. ولکن من المهم أن لا یکون إیلین، فقد ثقافته وإما مدینون للجمیع لثقافة الآخرین. والمزیج الثقافی بین إیران وبلدان أخرى یعود إلى الزمن. وقد اعتبر الإیرانیون مرکزا للعالم بسبب موقفهم الجیوسیاسی: بدأ شرق وغرب العالم من إیران! على حد تعبیر مصممی الخرائط المعماریة، کانت نقطة جمیع خرائط جبل دماوند الفأس. شمال دماوند کان الشمال لجمیع أنحاء العالم! کان الجنوب جنوبا، شرق تلک الدول الآسیویة وغرب الدول الغربیة! لهذا السبب، کان الإیرانیون سکان العالم. ولکن بلدان أخرى کانت على الدوام على استعداد للعثور على: المزارع ومرافق بیولوجیة أفضل، ومعظمها: غزت إیران! ولکن الثراء الثقافی والتاریخی لإیران دفع المهاجمین للدفاع عن ثقافة إیران ومعرفتها ومعرفتها فی وقت قصیر. وهم یطلبون المساعدة من إیران لإدارة بلادهم. کان دور الإیرانیین خلال عهد بنی عباس العربی واضحا تماما، وحتى الأتراک عرفوا العادات من الإیرانیین. وخلقت سلالات مثل الغزنویة أو السلاجقة. وکانت هذه العلاقة بین إیران وأوروبا. وبما أنه أقرب إلى عصرنا، فإنه ینبغی أن یکون: أکثر استکشاف، بحیث لا تنتهی تفاعلاتها لصالح الأجانب. لأن بعضها فضفاضة جدا! کل من یعرف کل الإیرانیین ینتمون إلى: الیونان القدیمة، بل أنها تعود إلى الرومان حتى المواد المنسوجة الحالیة الخاصة بهم! فی أعمال برسبولیس و عصر ما قبل الإسلام، حاول المهندسون المعماریون الإیرانیون: فهم البشریة فی الله، حتى أن لجمیع البشر والرموز، کان لدیهم أجنحة مزدوجة! کل الرجال الأخمینیین یتوجهون إلى الأرض، ولکن لدیهم جناحین یرفعونهم، أو یطلبون منهم أن یلتفتوا إلى السماء. ولکن فی العمارة الجدیدة والغربیة، رجل مع ظهره الثقیلة! یتم رسم قصب فی الأحذیة عند سفح القدم، فی حین أن الرأس تحوم فوق ذلک! وهذا هو أنه یحاول أن یکون الله تعطى للأرض، القرآن یقول: "هل أنت تشبث الأرض؟" فی مکان آخر یقول: کلمات جیدة ترتفع إلى الله، فلسفة الفن فی العمارة فی الإسلام وفی إیران. الرجل لرفع ولکن یرید الفن الشیطان له مستنقع ویقول: لهذا السبب هناک: لا شیء!
İran və ya Roma mimarisi?
Orta əsrlərdəki kilsənin memarı hər kəsin işıq əleyhinə qala kimi olduğunu göstərir. İçəridə bir neçə şam var, ancaq İranın memarlığı onu təsir edir: böyük pencerelərin arxasınca, işıq işıqlandırmaq üçün çatı altında qalırlar. İçəridə həndəsi şəkillər var: çiçəkli bitkilər və bəzi hallarda slavik və miniatürlər. Da Vinci, kilsələrdəki yağlı boya rəsmlərini gözlərinin rəngini görməməsi üçün belə bir şəkil etdi. Çünki bu yağlar və tavan rəsmləri çətin idi və qarşısını almaq üçün: gözdə rəng itkisi heç bir üsul aşkar edilmədi. Maraqlıdır ki, kilsənin bu yeni tərkibi, İranda Avropa məkanı layihəsi kimi! Məscidin tikintisində dəyişiklik etmək istəyən insanların adını, xüsusilə də Tehranın 7-ci Tür meydanında əl-Cəvad məscidini adlandırdılar. Maraqlıdır ki, hətta bir qala şəklində inşa edilən orta əsr kilsələri İran arxitekturasının sadə bir fikri idi: Sasanilər dövründə və onların əksəriyyəti qalın divarları və kongreləri idi. Əlbəttə ki, bu, təbii ki, xalq hərəkatıdır: onların planlarından istifadə edən ölkələr. Ancaq Elin olmamalı, mədəniyyətini itirmiş və ya hər kəsin başqalarının mədəniyyətinə borclu olması vacibdir. İran və digər ölkələr arasındakı mədəni qarışıqlıq zamanla geri qayıdır. İranlılar dünya geosiyasi mövqeyinə görə dünyanın mərkəzi hesab olunurlar: dünyanın Şərqi və Qərbi İrandan başladı! Arxitektura xəritəçiləri sözləri ilə bütün xəritələrin nöqtəsi Damavand dağı idi. Şimali Damavand bütün dünya üçün şimal idi! Cənub cənub, bu Asiya ölkələrinin şərqi və qərb ölkələrinin qərbi idi! Buna görə İranlılar dünyanın sakinləri idi. Amma digər ölkələr daim tapdılar: təsərrüfatlar və daha yaxşı bio-qurumlar və onların əksəriyyəti: İranı işğal etdi! Ancaq İranın mədəni və tarixi zənginliyi təcavüzkarların İranın mədəniyyətini, elmini və biliklərini qısa müddətdə müdafiə etməsinə səbəb oldu. Onlar öz ölkələrini idarə etmək üçün İrandan kömək istədi. Bani Abbas dövründə İranlıların rolu olduqca aydın idi və hətta türklər də İranlılardan gələn kökləri öyrəndilər. Qəznavilər və ya Səlcuqlar kimi sünnilər yaradılıb. Bu əlaqələr İranla Avropanın arasındadır. Və vaxtımıza daha yaxın olduğundan, bu, daha çox araşdırılmalı və onun qarşılıqlı təsiri əcnəbilərin xeyrinə bitməməlidir. Bəziləri çox boş olduğundan! Bütün iranlıları bilənlər: qədim Yunanıstan, hətta onların Romalılarına onların əqli düşüncələrini aid edirlər! Persepolis əsərlərində və İslam əvvəli dövründə İranlı mimarlar: Allahı insanları Allahla başa düşə bilsinlər ki, bütün insanlar və simvolları üçün ikiqat qanadı var! Bütün Əhəmənnəm kişiləri yerə qalxdılar, ancaq onları yüksəldən iki qanadı var və ya göyə diqqət göstərmələrini xahiş edirlər. Ancaq yeni və qərb arxitekturasında ağır bir sırt çantası olan bir adam! Qoç ayağın ayağında ayaqqabılarla boyanır, başı üzərinə gedir! Yəni, Allahın yer üzünə verilməsi üçün çalışır, Qurani-Kərim deyir: "Siz yerə yapışır və başqa bir yerdə deyirsiniz: Yaxşı sözlər Allaha tərəf yönəldilir, mimarlıkta sənət fəlsəfəsi İslamda və İranda. Yəni bəşəriyyət yüksəlmişdir, lakin pis sənət onun üzərinə büdrəmək istəyir və deyir: bu nədir ki, başqa bir şey yoxdur!
بیماری خیلی سالم ها!
روزی کودکی بربام خانه ای ایستاده بود، مردی براو بانگ زد: برو عقب می افتی! او از ترس آنقدر عقب رفت که: از آن طرف بام افتاد و مرد! این داستان کسانی است که یا افراط می کنند یا تفریط، و به یکی از این راهها هم می میرند! دکتر سلطان زاده در انجمن ام اس در هتل اسپیناس گفت: «بیماری ام اس برای آنهایی است که: تا حالا بیمار نشدند! زیرا بیماری باعث تقویت: سیستم دفاعی بدن می شود» اشخاص یا خانواده هایی که برای رهایی از درد بیماری، آن را با داروها دفع می کنند، جلوی فعالیت دفاعی بدن را می گیرند، به همین دلیل سیستم بیکار شده، بصورت انفعالی، یا فعال دفعی! ظاهر می شود. یعنی یا اینکه سیستم ایمنی بدن، خودش آنتی بادی شده، و میکرب بدن می شود، و با حملات ناگهانی شخص را فلج می کند! و یا اینکه در اثر تنبلی، در مقابل یک سرما خوردگی هم، قدرت دفاع خود را از دست می دهد. در حالت اول ام اس هست، در حالت دوم ایدز. لذا برای جلو گیری از هر دو نوع بیماری، باید با تب یا سرما خوردگی ساخت! و زیاد ناراحت نشد. مثلا بچه شما تب می کند، فوری با دارو او را تسکین ندهید! بگذارید بدن او مبارزه کند و: بر ویروس بیماری پیروز شود. به همین دلیل بیماری ایدز یا ام اس، بیشتر مربوط به کسانی است که: متمدن تر و مرفه تر هستند، به قول امروزی، پاستوریزه هستند! و از هر بیماری قبلی مبرا می باشند. در اجتماع هم همینطور است: افراط و تفریط هردو ممکن است: جامعه را به پرتگاه ببرد و بهترین راه، راه تعادل یا اعتدال است (خیر الامور اوسطها) چنانچه حضرت علی ع میفرماید( الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطا هی الجاده) که چپ و راست رفتن اشتباه است، و راه اصلی همان راه وسط است. قرآن هم می فرماید: خداوند شما را امت وسط قرار داد (و جعلناکم امتا وسطا) البته در تعریف امت وسط هم، نباید تفسیر به رای شود: هرکس خود را وسط بداند! و دیگران را چپ و راست بخواند. بلکه بر عکس، باید قران و احکام آن و مجریان و مفسران آن را، امت وسط بدانیم و بقیه را که: از انها پیشی می گیرند یا عقب می مانند و: یا به چپ و راست می روند، منحرف بدانیم. مثلا در زمان ما، گروههای سیاسی زیادی خود را چپ می خوانند، و طرف مقابل را راستگرا می دانند. براساس تاریخ مجلس فرانسه، مخالفان دولت یا فراکسیون مخالف، در سمت چپ می نشستند، و خود را چپگرا می دانستند. ظهور انقلاب اسلامی به این دو دستگی خاتمه داد: و شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی را مطرح کرد. این شعار مترقی که برگرفته از: آیات قران هم هست:( سوره نور: لاشرقیه و لاغربیه) بسرعت جای خود را در بین مردم باز کرد. ولی قدرت های چپ و راست، این را باور نکردند! آنها دنیا را بر دو دسته تقسیم کردند: یا با ما، یا برعلیه ما! گفتند: کسی که با ما نیست، برعلیه ما است. طبیعتا مزدوران آنها هم، به همین معتقد هستند. لذا برای حفظ ایران از دست کمونیست ها! به کسانی که آمریکایی هستند، یا تابعیت آنجا را دارند! متوسل می شوند. آمریکایی ها هم برای دشمنان خود، نامی جز کمونیست یا به تعبیر امروزی: تروریست نمی شناسند، یا نمی خواهند یشناسند. این جدا سازی ها در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و: همه ابعاد بشری خود را نشان می دهد. سینمای راستگرایان، با سینمای چپ گرایان فرق می کند! کتب آنها تفاوت می کند. اما هردو اینها در مقابل اسلام متحد هستند! به گفته استاد شهید مطهری: امپریالیسم و کمونیزم دو لبه یک قیچی هستند، که می خواهند اسلام را قطع کنند. اما انتخاب مردم جهان، راهی برای آنها باقی نگذاشت و: دیدیم که یک تیغه آن از بین رفت، و تیغه دوم هم در حال ازبین رفتن است. وبرای این کار به همت: راهپیمایان تسخیر واشنگتن نیاز است.
Very Sick!
One day, a child stood by my house, a brave man exclaimed: Go back! He went back so afraid that he fell from the side of the roof and died! This is the story of those who either exaggerate or die, and die in one of these ways! Dr. Soltanzadeh said in the MSS forum at Spinase Hotel: "MS is a disease for those who: have not been ill!" Because the disease strengthens: the body's defense system. "Individuals or families who get rid of pain relieve it with medications, prevent their defense activity, which is why the system is idle, passive or active Excuse! Appears. Namely, the body's immune system itself becomes antibodies and germs, and cripples the person with sudden attacks! Or, as a result of laziness, in the face of a cold, it loses its power of defense. In the first case, there is MS, in the second case AIDS. Therefore, to prevent both types of disease, you should develop fever or cold! And not much upset. For example, your baby fever, do not relieve him immediately! Let his body fight and: win the disease virus. For this reason, AIDS or MS is more related to those who are more civilized and more prosperous, as they are today, are pasteurized! And are forbidden from any previous illness. It is also in the community: Extreme extremism may either: take society to the abyss, and the best way is the path to equilibrium or moderation. If Imam Ali says that the left and the right are going wrong, and the main way is the middle way. The Qur'an also says: "The Lord has made you the midst of the Ummah. However, in defining the Ummah in the middle, one should not be interpreted: everyone knows in the middle! And read others left and right. On the contrary, we must recognize the Qur'an and its rulings and its followers and commentators, the middle Ummah, and the rest who: they overtake or retreat from them: either go to the left and right, to pervert. For example, in our time, many political groups call themselves left, and they see the other side as the right. According to the French parliament's history, opponents of the government or the opposition were left on the left, and they considered themselves to be left-wingers. The emergence of the Islamic Revolution ended in two forms: the slogan of nine eastern and western states of the Islamic Republic. This progressive slogan derived from the Qur'anic verses also quickly opened its doors to the people. But the left and right powers did not believe it! They divided the world into two categories: either with us, or against us! They said: "Whoever is with us is against us." Naturally, their mercenaries also believe in it. So to keep Iran from the hands of the Communists! To those who are Americans, or citizenship there! Resorting to. The Americans also call their enemies a Communist or, as they say, today: they do not know the terrorists or they do not want to know. These divisions in economics, politics, and culture show all their human dimensions. Right-wing cinema differs from leftist cinema! Their books are different. But both of these are united against Islam! According to Shahid Motahari's professor, imperialism and communism are two-edged scissors who want to cut off Islam. But the choice of the people of the world did not leave a way for them: we saw that a blade was destroyed, and the second blade was already dying. And to do this, we need the marchers to conquer Washington.
مریض جدا!
یوم واحد، وقفت الطفل بیتی، هتف رجل شجاع: العودة! عاد مرة أخرى خوفا من أنه سقط من جانب السقف وتوفی! هذه هی قصة أولئک الذین إما المبالغة أو یموتون، ویموت فی واحدة من هذه الطرق! وقال الدکتور سلطانزاده فی منتدى مس فی فندق سبیناز: "مرض التصلب العصبی المتعدد هو مرض لأولئک الذین: لم یکن مریضا!" لأن هذا المرض یقوی: نظام دفاع الجسم ". الأفراد أو الأسر التی تتخلص من الألم تخففها بالأدویة، وتمنع نشاطها الدفاعی، وهذا هو السبب فی أن النظام خامل أو سلبی أو نشط مطرح! یبدو. وبصفة خاصة، یصبح الجهاز المناعی للجسم نفسه أجسام مضادة وجراثیم، ویشل الشخص بهجمات مفاجئة! أو، نتیجة للکسل، فی مواجهة البرد، فإنه یفقد قوته للدفاع. فی الحالة الأولى، هناک مرض التصلب العصبی المتعدد، فی الحالة الثانیة الإیدز. لذلک، لمنع کلا النوعین من المرض، یجب علیک تطویر الحمى أو البرد! ولیس بالضیق کثیرا. على سبیل المثال، حمى طفلک، لا تخفیف له على الفور! السماح له الجسم القتال و: الفوز فیروس المرض. لهذا السبب، فإن مرض الإیدز أو مرض التصلب العصبی المتعدد هو أکثر ارتباطا لأولئک الذین هم أکثر حضاریة وأکثر ازدهارا، کما هی الیوم، هی المبستر! ویحظر علیهم أی مرض سابق. بل هو أیضا فی المجتمع: التطرف المتطرف قد إما: اتخاذ المجتمع إلى الهاویة، وأفضل طریقة هی طریق التوازن أو الاعتدال، وإذا قال الإمام علی أن الیسار والیمین تسیر على خطأ، والطریقة الرئیسیة هی الوسیلة الوسطى. القرآن یقول أیضا: "لقد جعلک الرب وسط الأمة، ومع ذلک، فی تعریف الأمة فی الوسط، لا ینبغی أن یفسر المرء: الجمیع یعلم فی الوسط! وقراءة الآخرین الیسار والیمین. على العکس من ذلک، یجب أن نعترف بالقرآن وأحکامه وأتباعه ومعلقیه، والأمة الوسطى، والبقیة الذین: یتغلبون علیها أو یتراجعون منها: إما یذهبون إلى الیسار والیمین، للتراجع. على سبیل المثال، فی الوقت الحاضر، العدید من الجماعات السیاسیة تسمى نفسها الیسار، ویرون الجانب الآخر هو الحق. ووفقا لتاریخ البرلمان الفرنسی، ترک معارضو الحکومة أو المعارضة على الیسار، واعتبروا أنفسهم من الیسار. وانتهى ظهور الثورة الإسلامیة فی شکلین: شعار تسع ولایات شرق وغربیة فی الجمهوریة الإسلامیة. هذا الشعار التدریجی المستمد من الآیات القرآنیة فتح أیضا أبوابه للشعب. ولکن القوى الیسرى والیمنى لم یصدق ذلک! لقد قسموا العالم إلى فئتین: إما معنا، أو ضدنا! قالوا: "من هو معنا ضدنا". وبطبیعة الحال، یؤمن المرتزقة بهم أیضا. حتى تبقى إیران من أیدی الشیوعیین! بالنسبة لأولئک الأمیرکیین، أو المواطنة هناک! اللجوء إلى. کما یدعی الأمریکیون أعدائهم الشیوعیین، أو کما یقولون الیوم: أنهم لا یعرفون الإرهابیین أو أنهم لا یریدون أن یعرفوا. هذه الانقسامات فی الاقتصاد والسیاسة والثقافة تظهر جمیع أبعادها الإنسانیة. السینما الیمینیة تختلف عن السینما الیساریة! کتبهم مختلفة. ولکن کلاهما متحدان ضد الإسلام! وفقا لأستاذ شهید مطهری، الإمبریالیة والشیوعیة مقصان ذو حدین یریدان قطع الإسلام. ولکن اختیار شعوب العالم لم یترک طریقا لهم: رأینا أن شفرة قد دمرت، والنصل الثانی کان یموت بالفعل. ولکی نفعل ذلک، نحن بحاجة إلى المسیرة لقهر واشنطن.
Çox xəstə!
Bir gün mənim evimdə bir uşaq durdu, cəsur bir adam dedi: "Geri qayıdın! O, çox qorxdu ki, damın yanından düşüb öldü! Bu, şişirtmək və ya ölmək və bu yollardan birində ölmək istəyənlərin hekayəsidir! Dr. Soltanzadə Spinase Hotel-də MSS forumunda dedi: "MS xəstə olmadıqları üçün bir xəstəlikdir!" Çünki gücləndirilməsi "narkotik ilə ağrı yardım üçün fiziki və ya ailə dəf immun sistemi, bədənin müdafiə inhibitor ilə iş passiv və ya aktiv, niyə sistemi, işsiz Bağışlayın! Görünür. Bətnin immun sistemi özü antikor və mikroblara çevrilir və qəfil hücumları olan insanları zədələyir! Ya da, tənbəllik nəticəsində, soyuqluq qarşısında müdafiə gücünü itirir. Birinci halda MS ikinci, AİDS var. Buna görə, hər iki növ xəstəliyin qarşısını almaq üçün ateşi və ya soyuqluğu inkişaf etdirməlisiniz! Və çox kədərlənmir. Məsələn, körpə atəşi, onu dərhal azad etmə! Onun bədəni mübarizə etsin və: xəstəliyin virusunu qazan. Bu səbəblə QİÇS və ya birdən çox skleroz üçün bu gün etibarilə daha firavan, daha sivil olan ən pasterizə edilir! Hər hansı əvvəlki xəstəlikdən qadağan edilir. Və başqalarını sol və sağ oxuyun. Məsələn, bizim dövrümüzdə bir çox siyasi qruplar özlərini sola çağırırlar və digər tərəfi sağ olaraq görürlər. Fransa parlamentinin tarixinə görə, hökumətin və ya müxalifətin opponentləri solda qaldılar və özlərini sol qanadları hesab etdilər. İslam İnqilabının ortaya çıxması iki formada sona çatdı: İslam Respublikasının 9 Şərq və Qərb dövlətinin şüarı. Qurani ayələrdən əldə edilən bu mütərəqqi şüar da qapılarını xalqa tez açdı. Lakin sol və sağ güclər inanmadılar! Onlar dünyanı iki kateqoriyaya bölürdü: ya bizimlə, ya da bizə qarşı! Onlar dedilər: "Kim bizimlədirsə, bizə qarşıdır". Təbii ki, onların paralıları da ona inanırlar. İranı kommunistlərin əlindən tutmaq! Amerikalılar və ya vətəndaşlıq var! Resorting etmək. Amerikalılar həmçinin düşmənlərini Kommunist və ya bu gün dedikləri kimi çağırırlar: terroristləri bilmirlər və ya bilmək istəmirlər. İqtisadiyyat, siyasət və mədəniyyətdə bu bölmələr bütün insan ölçülərini göstərir. Sağ cinayə sol cinayədən fərqlənir! Onların kitabları fərqlidir. Ancaq bunların hər ikisi İslam qarşı birləşir! Şahid Motahari'nin professoruna görə, imperializm və kommunizm İslamı kəsmək istəyən iki ayaqlı qayçıdır. Bunu etmək üçün, Vaşinqtonu fəth etmək üçün marşrutlara ehtiyacımız var.
همایش های بی نتیجه.
جشن ها و همایش هایی که بانک ها برگزار می کنند، از تیررس هر منتقدی به دور است! زیرا همه خبرنگاران و اهل قلم دعوت نمی شوند، و تعداد معدودی هم که دعوت می شوند، یا سکه و اهدایی می گیرند! و یا شکمشان پر می شود از نان ربوی. اما اگر یک بررسی مختصری هم انجام بگیرد، خواهیم دید این همایش فقط برای: خود بانکها نتیجه دارد، چون می توانند هر روز نرخ بهره ها را بالا ببرند. و این همه ولخرجی ها برای آن است که: از اسلام پوششی برای عملیات بانک ربوی بسازند! و باخیال راحت به بهانه وام، فعالان اقتصادی را شناسایی و: بعدا به دلایل بهره ها و دیرکرد و جرائم، آنها را دستگیر و زندانی کنند. که این امر یعنی خودکشی و: حذف فیزیکی قدرت های فعال جامعه: در سطوح اقتصادی است. تا کنون از شورای فقهی بانکها، برای توجیه بهره های بالا استفاده می کردند! اخیرا که انتقاداتی به شورای فقهی شده، آنها در هیچ یک از مناظره ای حاضر نشدند. یکی از منتقدان گفته که« فقیه باید اول پول را بشناسد، تا بتواند راجع به آن نظر بدهد. نه اینکه از اقتصاد دان بپرسد» و براساس توجیهات او نظر اسلامی را بیان کند. زیرا اقتصاد دانان ایرانی، همگی گرین کارت دارند و دو تابعیته هستند. کسانی که دو تابعیته هستند، معلوم است که تابعیت دوم را خیلی دوست داشته اند که: حاضر شدند از ملیت آبا و اجدادی خود صرف نظر کنند. و این علاقه آنها به تابعیت دوم، که همان تابعیت آمریکایی است، اجازه نمی دهد اصلا به فکر اسلام باشند. از نظر آنها ایرانیان و مسلمانان، یک مشت تروریست هستند و: از اقتصاد و پول سر در نمی اورند! لذا هرچه به آنها گفته شود می پذیرند. فلسفه اسلامی پول مانند: تئوری های دست نخورده و اولیه اقتصادی، یک وسیله مبادلاتی است. اما اقتصاد پیشرفته یا افراد غیر مومن، از پول هدف ساخته اند! یعنی افزایش صفر های عدد موحودی آنها مهم است، نه اینکه آن را از کجا آورده اند. این به آن معنی است که ما به دزدان! احترام بگذاریم چون: اموال زیادی دارند ولی این اموال را، از راه دزدی و غارت و چپاول به دست آورده اند. ولی آنها این را قبول ندارند و میگویند: مسایل سیاسی یا مذهبی را، داخل اقتصاد نکنید! آنها معتقدند زمین مال قیصر است و: آسمان برای خدا! یعنی در زمین نباید از خدا صحبت کرد، و از حاکمیت خدا دفاع نمود. باید در آسمان ها باخدا صحبت کنید. هنوز هم در ته صحبت های این اقتصاد دانان، همین است که ما خدا را از زمین با زحمت دور کردیم! و به اسمان ها فرستادیم چرا شما، می خواهید دوباره او را به زمین برگردانید! الان شورای فقهی مثلا: حجت الاسلام حسن نظری، چه حرفی میتواند در مقابل دکتر نهاوندی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور داشته باشد؟ یا سید عباس موسویان چه چیزی در مقابل: آقای نوبخت می تواند بگوید؟ همه تریبون ها در اختیار اقای نوبخت است، و او بالاتر از یک مجتهد رای صادر می کند که: عملیات بانک ها ربوی نیست! کدامیک از اعضای فقهی جرات می کنند: حرفی بزنند یا مصاحبه ای خلاف انجام دهند؟ زیرا شرط وجودی آقایان در شورای فقهی! تایید عملکرد بانک ها است، زیرا همه آنها به حکم رئیس کل بانک مرکزی منصوب می شوند! و با یک دست خط هم میشود: آنها را برکنار کرد. لذا همه سازوکار ها دیده شده، یا خریداری شده! تا صدایی از جایی بلند نشود. اگر کسی هم حرفی زد، گوش شنوایی نباشد و بایکوت شوند. آنها را شوخی! تلقی کرده و اظهار نظر های شخصی و: بی اهمیت جلوه دهند. اما تا کی می خواهند به این کار ادامه بدهند؟ آیا نمی ترسند از روزی که مانند: اوایل انقلاب مردم بانکها را آتش بزنند؟ به نظر می رسد هم انقلابی بودن، و هم آتش به اختیار بودن، حکمش قبلا صادر شده است!
Consequent Conferences.
The celebrations and conferences held by the banks are out of control of any critic! Because not all journalists and writers are invited, and there are only a few who are invited, or coins and donations! Or their belly is filled with bread. But if a brief survey is done, we will see this conference only for the banks themselves, because they can raise interest rates on a daily basis. And all this exhausting is to: Build Islam from the cover of Operation Rebab Bank! And it's easy to identify economic activists on the pretext of a loan, and then arrest and imprison them for reasons of profits and delinquency and crimes. This means suicide and: the physical removal of the active powers of society: at the economic level. So far, the banks have been using the jurisprudence council to justify the high interest! Recently, with criticism of the Islamic Jurisprudence Council, they did not attend any of the debates. One critic has said that "the jurisprudent must first recognize the money, so that he can comment on it. Not to ask the economist "and, based on his justifications, expresses the Islamic point of view. Because Iranian economists are all green and have two nationalities. Those who are dual citizenship, it turns out, have liked the second nationality: they were willing to abandon their ancestral nationalities. And their interest in second citizenship, which is the same American citizenship, does not allow them to contemplate Islam at all. In their view, the Iranians and the Muslims are a handful of terrorists: they do not have the economy and money! So whatever they say, they will be accepted. Islamic philosophy of money, such as the intact and basic economic theories, is a means of exchange. But the advanced economy or non-believers have made the money! That is, increasing the number of their number is important, and not where it was brought from. This means that we are robbers! Respect because they have a lot of property, but they have gained these property through the theft and robbery and robbery. But they do not accept this and say: Do not invest in the political or religious issues! They believe the land is the property of Qaisar and: heaven for Allah! That is, in the land he should not speak of God, and he defended the sovereignty of God. You should talk to the sky in the heavens. It's still at the bottom of the talk of these economists that we have forsaken God from the earth effortlessly! We sent to the hills why do you want to bring him back to earth again! Now, the jurisprudential council, for example: Hojatoleslam Hasan Nazari, what can they say about Dr. Nahavandi, the president's economic advisor? Or Sayyid Abbas Mousavian What's in front of: Mr. Nobakht can say? All tribunes are in the hands of Nobakht, and he will issue a higher than a mujtahid vote: Operation of banks is not rampage! Which members of the jurisprudence are daring to say something or make an interview? Because the condition of the existential of the gentlemen in the council of jurisprudence! The confirmation of the performance of the banks is because they are all appointed by the order of the head of the central bank! And with a handwriting: they dismiss them. So all the mechanisms are seen or bought! Do not get upright. If someone spoke, do not listen and be boycotted. Make them joke! Consider personal comments and make them unimportant. But how long will they continue to do this? Do not be afraid of the day when, like the early days of the people's revolution, the banks burned the banks? It seems both revolutionary, and fire is arbitrary, its ruling has already been issued!
المؤتمرات اللاحقة.
الاحتفالات والمؤتمرات التی تعقدها البنوک هی خارجة عن سیطرة أی ناقد! لأن لیس کل الصحفیین والکتاب مدعوون، وهناک سوى عدد قلیل من المدعوین، أو النقود والتبرعات! أو بطنهم مملوء بالخبز. ولکن إذا تم إجراء مسح موجز، وسوف نرى هذا المؤتمر فقط للبنوک أنفسهم، لأنها یمکن أن ترفع أسعار الفائدة على أساس یومی. وکل هذا مرهق هو: بناء الإسلام من غلاف عملیة بنک ریباب! وقرض ذریعة مریحة وهمی ورجال الأعمال على تحدید وفی وقت لاحق لأسباب الفائدة والرسوم والغرامات المتأخرة، تعتقل وتسجن لهم. وهذا یعنی الانتحار و: الإزالة المادیة للسلطات النشطة للمجتمع: على المستوى الاقتصادی. وحتى الآن، کانت البنوک تستخدم مجلس الفقه لتبریر مصلحة عالیة! فی الآونة الأخیرة، مع انتقاد مجلس الفقه الإسلامی، لم یحضروا أی من المناقشات. وقال أحد الناقدین إن "الفقه یجب أن یعترف أولا بالمال، حتى یتمکن من التعلیق علیه. ألا یسأل الخبیر الاقتصادی "، ویعبر عن وجهة نظره الإسلامیة، استنادا إلى مبرراته. لأن الاقتصادیین الإیرانیین جمیعا خضراء ولها جنسیتان. وقد اتضح أن من یحملون الجنسیة المزدوجة قد أحبوا الجنسیة الثانیة: کانوا على استعداد للتخلی عن جنسیات أجدادهم. واهتمامهم بالمواطنة الثانیة، وهی نفس الجنسیة الأمریکیة، لا تسمح لهم بالتفکیر فی الإسلام على الإطلاق. فی رأیهم، الإیرانیین والمسلمین حفنة من الإرهابیین: لیس لدیهم الاقتصاد والمال! لذلک مهما قلت، أنها سوف تکون مقبولة. الفلسفة الإسلامیة للمال، مثل النظریات الاقتصادیة السلیمة والأساسیة، هی وسیلة للتبادل. ولکن الاقتصاد المتقدم أو غیر المؤمنین جعلوا المال! وهذا یعنی أن زیادة عددهم مهم، ولیس من حیث جلبت منه. وهذا یعنی أننا لصوص! الاحترام لأن لدیهم الکثیر من الممتلکات، لکنها اکتسبت هذه الممتلکات من خلال السرقة والسطو والسرقة. لکنهم لا یقبلون ذلک ویقولون: لا تستثمر فی القضایا السیاسیة أو الدینیة! وهم یعتقدون أن الأرض ملک لقصر و: السماء لله! أی فی الأرض لا ینبغی أن یتکلم عن الله، ودافع عن سیادة الله. یجب أن تتحدث إلى السماء فی السماء. لا یزال فی الجزء السفلی من الحدیث عن هؤلاء الاقتصادیین أننا قد تخلى الله عن الأرض دون عناء! أرسلنا إلى التلال لماذا ترید إحضاره مرة أخرى إلى الأرض مرة أخرى! الآن إن مجلس مجمع الفقه المثال: حجة الاسلام حسن نظری، ماذا یمکن أن یقول الدکتور نهاوندی ، المستشار الاقتصادی للرئیس أن یکون؟ أو سید عباس موسویان ماذا أمام السید نوبخت؟ فی وقت لاحق من القاضی یحکم جمیع المنصات للسیدالنوبخت ، وقالت إن العملیة لیست انتقد بنوک الربا! أی من أعضاء الفقه جریئة أن یقول شیئا أو إجراء مقابلة؟ لأن شرط الوجود من السادة فی مجلس الفقه! التأکید على أداء البنوک هو لأنها کلها تعین بأمر من رئیس البنک المرکزی! ومع الکتابة الیدویة: أنها رفض لهم. لذلک ینظر إلى جمیع الآلیات أو اشترى! لا تستقیم. إذا تحدث شخص ما، لا تستمع وتقطعه. جعلها نکتة! النظر فی التعلیقات الشخصیة وجعلها غیر مهمة. ولکن کم من الوقت سوف تستمر فی القیام بذلک؟ لا تخافوا من الیوم الذی أحرقت فیه البنوک، مثل الأیام الأولى لثورة الشعب؟ یبدو على حد سواء الثوریة، والنار تعسفی، وقد صدر حکمها بالفعل!
Sonrakı Konfranslar.
Banklar tərəfindən təşkil edilən qeyd etmələr və konfranslar tənqidçilərin nəzarəti altındadır! Çünki bütün jurnalistlər və yazıçılar dəvət olunmur, yalnız dəvət olunan bir neçə nəfər və ya pullar və bağışlar var! Yoxsa qarınları çörək ilə doldurulur. Ancaq qısa bir araşdırma edilərsə, biz bu konfransı yalnız bankların özləri üçün görəcəyik, çünki onlar gündəlik faiz dərəcələrini yüksəldə bilərlər. Bütün bunlar yorulmaqdadır: İslamı Əməliyyat Rebab Bankının örtüsündən qurun! İqtisadi aktivistləri kreditin bəhanəsi ilə müəyyənləşdirmək asan olur, sonra da mənfəət, cinayət və cinayətlər səbəbi ilə onları həbs və həbs edirlər. Bu, intihar deməkdir və: cəmiyyətin fəal səlahiyyətlərinin fiziki aradan qaldırılması: iqtisadi səviyyədə. Bu günə qədər banklar yüksək faizləri haqq qazandırmaq üçün hüquq mühafizə şurasından istifadə edirlər! Bu yaxınlarda İslam Hüquqşünaslıq Şurasını tənqid edərək, heç bir müzakirəyə qatılmadılar. Bir tənqidçi deyib ki, "fəqih ilk olaraq pulları tanıyacaq, ona görə bunu şərh edə bilər. İqtisadçıdan soruşmaq deyil "və onun əsasları əsasında İslam baxımından ifadə olunur. Çünki İran iqtisadiyyatı bütün yaşıl və iki millətə sahibdir. İki vətəndaşlıq olanlar, ikinci vətəndaşlığı xoşlayırlar: atalarının millətlərini tərk etməyə hazırdılar. Eyni Amerika vətəndaşı olan ikinci vətəndaşlığa olan maraq onların İslamı düşünməsinə imkan vermir. Onların fikrincə, İranlılar və Müsəlmanlar bir neçə terroristdir: iqtisadiyyatı və pulları yoxdur! Onların dedikləri hər şeyi qəbul edərlər. Müqayisəli və əsas iqtisadi nəzəriyyələr kimi İslam fəlsəfəsi, bir valyuta vasitədir. Ancaq inkişaf etmiş iqtisadiyyat və ya inanmayanlar pul qazandırdılar! Yəni onların sayının artırılması vacibdir və onun gətirdiyi yerdən deyil. Bu soyğunçu olduğumuz anlamına gəlir! Hörmət edin, çünki çoxlu mal var, amma oğurluq, quldurluq və quldurluq vasitəsilə bu əmlakı qazanmışlar. Ancaq bunları qəbul etmir və deyirlər: Siyasi və ya dini məsələlərə investisiya etməyin! Onlar torpaq Qaysarın əmlakıdır və Allah üçün cənnət olduğuna inanırlar! Yəni, torpaqda Allahdan danışmır və Allahın hökmranlığını qorudu. Göylərdə göylərlə danışmaq lazımdır. Hələ də bu iqtisadçıların söhbətinin altındakı yerdəyik ki, Allahı yerdən sarsıtdıq. Təpələrə göndərdik, niyə təkrar dünyaya gətirmək istəyirsən? İndi, fəqihlər şurası, məsələn: Hojatoleslam Hasan Nazari, prezidentin iqtisadi məsləhətçisi Dr. Nahavandi haqqında nə deyə bilər? Ya Sayyid Abbas Mousavian Önündəki şeylər: Cənab Nobak deyir? Bütün tribunalar Nobaktın əlindədir və o, bir mujtahid səsindən daha yüksək bir nəticə verəcəkdir: Bankların əməliyyatı kükrək deyil! Hüquqşünasın hansı üzvləri bir şey söyləmək və ya müsahibə etmək cəsarətlidir? Çünki məhkəmə şurasında cənabların mövcudluğunun vəziyyəti! Bankların fəaliyyətinin təsdiqi, onların mərkəzi bankın rəhbərinin əmri ilə təyin olunduğu üçündir! Əl yazısı ilə: onlar işdən çıxarırlar. Belə ki, bütün mexanizmlər görüləcək və ya alınır! Dik düzəlməyin. Kimsə danışsa, dinləməyin və boykot edilməyin. Onlara zarafat et! Şəxsi şərhləri nəzərdən keçirin və onları əhəmiyyətsiz hesab edin. Amma nə qədər davam edəcəklər? Xalqın inqilabının ilk günləri kimi, banklar bankları yandıran gündən qorxma? Hər ikisi inqilabi görünür və yanğın özbaşına, hakimiyyəti artıq verilmişdir!
سه هزار نفر از مسلمانان، در یک حمله ارتش میانمار کشته شدند! آیا کسی هست که به خانواده های آنان رسیدگی کند؟ یا به مجروحان آن ها کمک رسانی نماید. از نظر ما بنیاد شهید ایران باید شهدا و جانبازان جهانی را، مانند شهدا و جانبازان ایرانی، تحت پوشش قرار دهد. زیرا آنها برای تمدن اسلامی شهید، و در راه خدا کشته شده اند. آنها میتوانستند مثل هزاران مسلمان چینی! یا هندی به دین هندی و بودایی ملحق شوند، نه تنها عزت و مقام و شوکت پیدا کنند، بلکه از آنها بعنوان ابزار تبلیغات استفاده شود، و هر روز در یک سفر و گردش باشند! و میهمان بودائیانی شوند که به شکرانه این کار، در مقابل توتم ها و بت های خودشان قربانی می کنند! و صدقه می دهند. اما آنها دین خدا را ترجیح دادند، و براین امر استقامت کردند تا کشته شدند. طبق نص صریح قران، کسانی که در راه خدا مقاومت کرده و کشته می شوند، مرده نیستند بلکه زنده هستند و نزد خدا روزی دارند. به تبع کسانی که در این راه زخمی شدند، یا تا مرز مرگ رفته اند، دست کمی از شهدا ندارند، بلکه شهید زنده هستند. لذا در اینکه کشته شدگان میانمار هم، مانند کشته شدگان حزب الله یا نوارغزه، شهید محسوب می شوند، اصلا نباید شک کرد. لکن سازو کار کمک به آنها چگونه باشد؟ این امر بسیار روشن است که: انتقام خون آنها و رسیدگی به وضعیت بازماندگان شان، به عهده ولی امر مسلمین می باشد. وقتی گفته می شود: ولی امر مسلمین منظور ولی امر شیعیان، یا اهل سنت نیست بلکه همه مسلمانان، مخصوصا آنهاییکه در راه اسلام جانفشانی کرده اند. لذا فرقی نمی کند که مدعی: ولی امر بودن چه کسی باشد: آنکه در ریاض نشسته و خود را خادم الحرمین می داند! یا آنکه در الازهر است و مدعی: هدایت جهان به سوی اسلام است. چه آنکه در نجف یا اسلام اباد و قم و تهران هست. به همین جهت مثلا در ایران، بنیاد شهید زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبری است. زیرا خون شهیدان بالاترین ارزش در اسلام است، و کسی باید از آن پاسداری کند که: به همه ارزشهای اسلام پایبند باشد. و در این امر نباید ملی گرایی و قومیت دخالت کند، مثلا بگویند شهدای ایران! بله رئیس جمهور و یا دولت و مجلس ایران یا هر کشور دیگری ، میتوانند این موضوع را ادعا کنند، چون متعلق به یک مرز هستند، و ادعای جهانی ندارند. اما کسی که ولی امر مسلمین است، این به معنی آنست که توانایی دارد: به تمام مسلمین رسیدگی و از انان سرپرستی، و بر آنان ولایت داشته باشد. البته طبیعی است که به تنهایی، همه این امور را نمیتواند و نباید برعهده بگیرد، بلکه باید در راس هدایت و کنترل: این موضع باشد. در جهانی که هرم سازمانی مشخصی دارد، باید از همان سازوکار ها استفاده شود. مثلا در سازمان ملل، کمیته ای به عنوان رسیدگی به: امور شهدا و جانبازان ایجاد شود. همانطور که برای پناهندگان، این موضوع مورد توجه بوده و: کمیساریای عالی پناهندگان وجود دارد. حتی اشکالی هم ندارد که این بنیاد یا کمیساریا، برای همه ادیان و همه انسان ها باشد(مانند شهدای سیاهپوست یا سرخپوست). و در سرشاخه اسلامی، این موضوع مورد بحث قرار گیرد. اگر در سازمان ملل قدرتی ندارند، در سازمان کنفرانس اسلامی باید چنین موضوعی باشد، و سازمان کنفرانس اسلامی نسبت به: شهدا و جانبازان اسلامی احساس مسئولیت نماید. خلا وجود چنین تشکیلاتی را، در جنگ عرسال می بینیم که: شهدایی از ایران هست، که به خانواده های آنان رسیدگی بیشتری می شود. حتی در مبادله جنگی، یکی از آنها که توسط لبنان باید تحویل گرفته شود، شهید سربریده ایرانی است. که نشان می دهد اهمیت شهدای ایران، دیگران را تحت الشعاع قرار داده، و این امر باید اصلاح شود.
World martyrs and veterans should not be abandoned.
Three thousand Muslims killed in a Myanmar army attack! Is there anyone to handle their families? Or help the wounded. In our view, the Iranian Martyrs Foundation should cover martyrs and veterans of the world, such as Iranian martyrs and veterans. Because they are martyred for Islamic civilization, and they are killed in God's cause. They could have been like thousands of Chinese Muslims! Or Indian to join Indian and Buddhist religion, not only to find dignity and glory, but to use them as a means of advertising, and to travel every day! And the guests of the Buddhists who sacrifice themselves for their totems and idols, thank you! And charity. But they preferred God's religion, and they stood firm until they were killed. According to the Quran, those who resist and die in the cause of God are not dead, they are alive and have a day with God. As a result of those wounded in this way, or to the frontier of death, there are few martyrs, but martyrs alive. Therefore, the deaths of Myanmar, such as those killed in Hezbollah or Gaza Strip, are martyred, should not be doubted at all. But how can they help them? It is very clear that: The revenge of their blood and the treatment of their survivors is the responsibility of the Muslims. When it is said: But the Muslims do not mean the Shi'a or Sunnis, but all Muslims, especially those who have surrendered in Islam. It does not matter, then, that the claimant: Who is the one who is in charge: who is sitting in Riyadh and considers himself a servant of Al-Hurman! Or who is in al-Azhar, claiming to lead the world towards Islam. Whether it is in Najaf or Islamabad, Qom and Tehran. For this reason, for example, in Iran, the martyr Foundation is under the direct supervision of the Supreme Leader. Because the blood of the martyrs is the highest value in Islam, and one must protect it: to adhere to all the values of Islam. And in this case nationalism and ethnicity should not interfere, for example, say that the martyrs of Iran! Yes, the president or the government and parliament of Iran, or any other country, can claim this because they belong to a border and do not have a universal claim. But whoever is the ruler of the Muslims, this means that he has the ability to: take care of all the Muslims, and oversee them, and have authority over them. It is, of course, natural that alone can not and can not take all of these things, but must be at the head of control and control: this is the position. In a world where a pyramid has a specific organization, the same mechanisms should be used. For example, in the United Nations, a committee will be set up to deal with: Martyrs and Veterans Affairs. As for refugees, this issue is being addressed: there is the UNHCR. It is even not a problem for the Foundation or Commissariat to be for all religions and all human beings (such as Black or Indian martyrs). And in the Islamic chapter, this issue will be discussed. If they do not have the power of the United Nations, this should be the case in the Organization of the Islamic Conference, and the OIC will feel responsible to: Islamic martyrs and veterans. In the Arsal War, we see the vacuum of such an organization: there are martyrs from Iran, whose families are being treated more deeply. Even in the war exchange, one of them to be handed over by Lebanon is an Iranian martyr. Which indicates that the importance of martyrs in Iran has overshadowed others, and that this should be corrected.
ولا ینبغی التخلی عن الشهداء العالمیین وقدامى المحاربین.
ثلاثة آلاف مسلم قتلوا فی هجوم الجیش المیانماری! هل هناک أی شخص للتعامل مع أسرهم؟ أو مساعدة الجرحى. وفی رأینا أن مؤسسة الشهداء الإیرانیین ینبغی أن تغطی الشهداء والمحاربین القدماء فی العالم، مثل الشهداء الإیرانیین والمحاربین القدامى. لأنهم استشهدوا للحضارة الإسلامیة، وقتلوا فی قضیة الله. کان یمکن أن یکون مثل الآلاف من المسلمین الصینیین! أو الهندی للانضمام إلى الدین الهندی والبوذی، ولیس فقط للعثور على الکرامة والمجد، ولکن لاستخدامها کوسیلة للدعایة، والسفر کل یوم! وضیوف البوذیین الذین التضحیة أنفسهم لطوطمهم والأصنام، وذلک بفضل هذا! والجمعیات الخیریة. لکنهم یفضلون دین الله، وقفت ثابتة حتى قتلوا. وفقا للقرآن، أولئک الذین یقاومون ویموتون فی سبیل الله لیسوا میتین، هم على قید الحیاة ویکون یوم مع الله. ونتیجة للجرحى بهذه الطریقة، أو إلى حدود الموت، هناک عدد قلیل من الشهداء، ولکن شهداء أحیاء. ولذلک، فإن استشهاد موت میانمار، مثل القتلى فی حزب الله أو قطاع غزة، لا ینبغی أن یکون موضع شک. ولکن کیف یمکن أن تساعدهم؟ ومن الواضح جدا أن: الانتقام من دمهم ومعالجة الناجین هم من مسؤولیة المسلمین. عندما یقال: ولکن المسلمین لا یعنیون الشیعة أو السنة، ولکن کل المسلمین، وخاصة أولئک الذین استسلموا فی الإسلام. ولا یهم، بعد ذلک، أن المطالب: من هو المسؤول: الذی یجلس فی الریاض ویعتبر نفسه خادما للهرمان! أو من هو فی الأزهر، مدعیا أن یقود العالم نحو الإسلام. سواء کان ذلک فی النجف أو إسلام آباد، قم وطهران. ولهذا السبب، على سبیل المثال، فی إیران، تخضع مؤسسة الشهید للإشراف المباشر من المرشد الأعلى. لأن دماء الشهداء هو أعلى قیمة فی الإسلام، ویجب على المرء أن یحمیها: التمسک بکل قیم الإسلام. وفی هذه الحالة یجب ألا تتدخل النزعة القومیة والإثنیة، على سبیل المثال، أن شهداء إیران! نعم، یمکن للرئیس أو الحکومة والبرلمان الإیرانی، أو أی بلد آخر، أن یدعی ذلک لأنهم ینتمون إلى حدود ولیس لدیهم مطالبة عالمیة. ولکن من هو حاکم المسلمین، وهذا یعنی أنه لدیه القدرة على: رعایة جمیع المسلمین، والإشراف علیها، ولها سلطة علیها. وبطبیعة الحال، من الطبیعی أن وحدها لا یمکن ولا یمکن أن تتخذ کل هذه الأمور، ولکن یجب أن یکون على رأس الاتجاه والسیطرة: هذا هو الموقف. فی عالم حیث الهرم له منظمة محددة، ینبغی استخدام نفس الآلیات. على سبیل المثال، فی الأمم المتحدة، سیتم إنشاء لجنة للتعامل مع: الشهداء وشؤون قدامى المحاربین. وفیما یتعلق باللاجئین، یجری تناول هذه المسألة: هناک مفوضیة الأمم المتحدة لشؤون اللاجئین. حتى انها لیست مشکلة للمؤسسة أو المفوضیة لتکون لجمیع الأدیان وجمیع البشر (مثل الشهداء السود أو الهنود). وفی الفصل الإسلامی، ستناقش هذه المسألة. وإذا لم تکن لدیهم سلطة الأمم المتحدة، فإن ذلک ینبغی أن یکون هو الحال فی منظمة المؤتمر الإسلامی، وستشعر منظمة المؤتمر الإسلامی بالمسؤولیة تجاه: الشهداء والمحاربین القدامى. فی حرب عرسال، نرى فراغ هذه المنظمة: هناک شهداء من إیران، الذین یتم التعامل مع عائلاتهم بشکل أعمق. حتى فی التبادل الحربی، أحدهم لیتم تسلیمه من قبل لبنان هو شهید إیرانی. مما یدل على أن أهمیة الشهداء فی إیران قد طغت على الآخرین، وأنه ینبغی تصحیح ذلک.
Dünya şəhidləri və qaziləri tərk edilməməlidir.
Myanma ordusunun hücumunda 3 min müsəlman öldürüldü! Ailələrini idarə etmək üçün hər kəs varmı? Və ya yaralılara kömək edin. İran Şəhidlər Vəqfimiz, şəhidlər və İran şəhidləri və qaziləri kimi dünyanın qazilərini əhatə etməlidir. Çünki İslam mədəniyyəti üçün şəhid olduqları üçün Allahın əmrində öldürüldü. Onlar Çinli müsəlmanlar kimi ola bilərdi! Və ya hind və buddist dinə qoşulmaq üçün yalnız hörmət və şöhrət tapmaq üçün deyil, onları bir reklam vasitəsi kimi istifadə etmək və hər gün səyahət etmək! Totemlər və bütlərə görə özlərini qurban verən buddistlərin qonaqları, sizə təşəkkür edirəm! Və xeyriyyəçilik. Lakin onlar Allahın dinini seçdilər və öldürülənə qədər möhkəm durdular. Qurana görə, Allah yolunda müqavimət göstərən və öləcək olanlar ölməzlər, canlıdırlar və Allahla bir gün var. Bu şəkildə yaralananların, ya da ölüm sərhədinin nəticəsi olaraq, şəhidlər çox azdır, şəhidlər də var. Buna görə Hizbullah və ya Qəzza zolağında öldürülən Myanmarın şəhidləri şəhid edilir, heç şübhə edilməməlidir. Amma necə kömək edə bilərlər? Çox aydındır ki, onların qanlarının intikamı və xilas olanların müalicəsi müsəlmanların məsuliyyətidir. Məlum olduğu zaman: Müsəlmanlar, Şiə və Sünni deyil, bütün müsəlmanları, xüsusilə İslamda təslim olanları ifadə edirlər. O iddiaçıya vacib deyildir: məsul olan kimdir: Riyadda oturan və özünü Həsənin xidmətçisi hesab edir! Yoxsa al-Azharda olan, dünyayı İslama yönəldən iddia. Nəcəfdə, İslamabadda, Qumda və Tehranda olsun. Buna görə, məsələn, İranda Şəhid Vəqfi Ali Rəhbərin birbaşa nəzarəti altındadır. Çünki şəhidlərin qanı İslamda ən yüksək dəyərdir və onu qoruya bilməli: İslamın bütün dəyərlərinə riayət etməlidir. Bu vəziyyətdə milliyyətçilik və etnik mənsubiyyət, məsələn, İran şəhidlərini müdaxilə etməməlidir! Bəli, İranın prezidenti və ya hökuməti və parlamenti və ya başqa bir ölkə bunu iddia edə bilərlər, çünki onlar bir sərhədi tərk edir və universal bir iddia yoxdur. Amma müsəlmanların hökmdarı kimdirsə, o deməkdir ki, o, bütün müsəlmanlara qayğı göstərmək, onlara nəzarət etmək və onlara hakim olmaqdır. Əlbəttə ki, təbii ki, təkcə bu şeylərin hamısını ala bilmir və qəbul edə bilməz, lakin nəzarət və nəzarətin başında olmalıdır: bu, mövqeyidir. Bir piramidin xüsusi bir təşkilata sahib olduğu bir dünyada eyni mexanizmlərdən istifadə edilməlidir. Məsələn, Birləşmiş Millətlər Təşkilatında Şəhid və Qazi İşləri ilə məşğul olmaq üçün bir komitə yaradılacaq. Qaçqınlara gəldikdə, bu məsələyə baxılır: BMT QAK-ı. Vətyət və ya Komissarlığa bütün dinlər və bütün insanlara (Qara və ya Hindistanlı şəhidlər kimi) aid olmağın problemi yoxdur. İslam fəslində bu məsələ müzakirə olunacaq. Əgər onlar Birləşmiş Millətlər Təşkilatının gücünə malik deyilsə, bu, İslam Konfransı Təşkilatında olmalıdır və İKT məsuliyyət daşıyacaq: İslam şəhidləri və qazi. Arsal müharibəsində biz belə bir təşkilatın vacumunu görürük: ailələrindən daha dərindən müalicə olunan İrandan şəhidlər var. Hətta döyüş müharibəsi dövründə Livan tərəfindən ələ keçiriləcək biri də İran şəhididir. İrandakı şəhidlərin əhəmiyyəti başqalarını gölgələşdirdiyini və bunun da düzəldilməsini göstərir.