مدیریت یکپارچه بازنشستگی
مدیریت صندوق های بازنشستگی در ایران، بسیار متعدد و جزیره ای می باشد که: این به نفع عدالت و سیاست های جمهوری اسلامی نیست. سازمان بازنشستگی نیروهای مسلح ، کشوری ، تامین اجتماعی، صدا و سیما حداقل 4مورد مهم آن است. در داخل سازمان بازنشستگی کشوری که: مشمولین آن کارمندان رسمی هستند، وزارت نفت صندوق خود را جدا کرده است! و این عدالت را به شدت زیر سوال برده است. افراد یا سازمان و یا صندوق های دیگری هم، هستند که به این جمع باید اضافه شود. حتی بیمه ها مانند بیمه ایران سالها است که تبلیغ می کند: با دو سال پرداخت حق بیمه بازنشسته شوید! که این امر بیشتر به یک فریب: تبلیغاتی می ماند تا یک استراتژی. یا حتی بیمه عمر. لذا دلایل زیادی هست که باید: همه اینها یکی شوند و: تحت یک مدیریت واحد اداره، یا هماهنگی شوند. همانطور که دولت، لایحه نظام هماهنگ حقوق و دستمزد را داده، باید قانون یکپارچه مدیریت بازنشستگی را نیز، به مجلس محترم ارائه کند. معایب مهم نداشتن مدیریت یکپارچه، نداشتن زیربنای خدمت: برای سی سال یا کمتر است. مثلا وقتی بیمه ایران آن تبلیغ را می کند، اگر غلط باشد که اعتماد مردم را به: بیمه ها از بین می برد و: اگر درست باشد طبیعتا، همه سازمان های بازنشستگی زیر سوال می رود! وقتی وزارت نفت به بازنشستگان خود: حقوق های 10تا 20میلیونی می دهد، شکاف طبقاتی با یک بازنشسته فرهنگی یا خبرنگاری، به 20برابر می رسد. البته رئیس سازمان بازنشستگی کشوری، و شاید همه سازمان های مذکور، با ادغام یا یگپارچه سازی مخالف هستند! و اصلا قابل طرح نمی دانند، زیرا یکی از موانع آن کمبود: منابع مالی و یا نبود منابع است. علت دیگر ان تفاوت حقوق ها هست، وقتی کسی با حقوق 200میلیونی یا بیشتر، بازنشسته می شود طبیعی است که: تعیین حداقل حقوق بازنشستگی یعنی ماهی یک میلیون! امکان ندارد و اگر حق بیمه تابع: سه سال پرداخت آخر سال باشد، تفاوت حقوق های بازنشستگی تا 200برابر هم می شود. که این شکاف بزرگی در عدالت اجتماعی ایجاد می کند. اما اصول اسلامی و انسانی ایجاب می کند که: همه 60ساله ها بازنشسته شوند، و پرداخت حقوق به آنان هماهنگ و: بدون شکاف عمیق باشد. برای این کار ابتدا شورای عالی حقوق و دستمزد: باید فعال شود، سپس نظام هماهنگ پرداختها اجرایی شود. حتی اگر این دو امکان پذیر نباشد، میتوان پینشهاد داد: درصد سهم بیمه شونده، برای همه یکسان شود. و سقفی برای آن تعیین گردد، تا در موقع بازنشستگی، همه با فاصله معقولی حقوق بازنشستگی دریافت نمایند. متاسفانه افرادی که حقوق بازنشستگی بالایی می گیرند، زمینه بهتری برای بازگشت به کار هم پیدا می کنند. یعنی رسما بازنشسته می شوند! ولی عملا به کار خود ادامه میدهند. و این به نفع کار فرما هم هست. زیرا اشتغال یک بازنشسته، هزینه های جانبی مانند بیمه و مالیات ندارد و: معمولا دستمزد کمتری هم دریافت می کند. لذا عدالت اجتماعی در اسلام حکم می کند: اولا همه کسانی که 30سال سابقه کار دارند، یا 60سال سن دارند بازنشسته شوند. و هیچ کسی بدون بازنشستگی نباشد. اگر بازنشسته ای مشغول به کار شد حقوق بازنشستگی او مسدود شود. کلیه سازمان های بازنشستگی، زیر نظر دولت و سازمان بازنشستگی کل باشند. کمک های مالی دولت هم تبعیض آمیز نباشد! بطوریکه بازنشستگان کشوری، وام خودرو و دیگر تسهیلات را داشته باشند، ولی باز نشسته های تامین احتماعی محروم باشند! یا باز نشستگان نیروهای مسلح، بن حکمت و بن های متفرقه دریافت کنند، ولی کارگران بازنشسته هیچ امتیازی نداشته باشند.
Integrated retirement management
The management of retirement funds in Iran is very numerous and islands: This is not in the interests of the justice and policies of the Islamic Republic. The Army, Retirement, Army, Retirement, Retirement, Atmosphere, Atleast, at least 4 critical cases. Inside the country's retirement organization: its employees are official, the Ministry of Oil has separated its fund! And this has severely questioned the justice. Individuals or organization or other funds, which should be added to this sum. Even insurance, like insurance, has been advertising for many years: Pay two years of retirement! It's more about deception: it's advertising rather than a strategy. Or even life insurance. So there are a lot of reasons that need to be: all of these will be united: under a single departmental administration, or coordinated. As the government has given the bill to the coordinated payroll system, it must also submit to the Honorable Parliament an integrated pension management law. Disadvantages of unmanageable management, lack of service infrastructure: for thirty years or less. For example, when Iran's insurance promotes it, if it's a mistake to put people's trust in: insurance: if it is true, naturally, all retirement organizations are questioned! When the oil ministry gives its retirees: salaries of 10 to 20 million, the class gap with a retired cultural or journalist is 20 times higher. Of course, the head of the State Retirement Administration, and perhaps all of these organizations, are opposed to merging or integrating! And they are not at all possible, because one of the obstacles is lack of funds or lack of resources. The other reason is the salary difference, when someone with a salary of 200 million or more is retired, it is natural that: the determination of the minimum pension, ie, a million fish! It is not possible and if the premium is subject to three years of payment at the end of the year, the difference in salaries will be up to 200 times. Which creates a huge gap in social justice. But Islamic and humanitarian principles require that: all 60 years old retire, and pay salaries to them in harmony: without a deep divide. To do this, the High Council of Payments must first be activated, then the coordinated system of payments will be implemented. Even if these two are not feasible, one can say: The percentage of the insured's share is the same for everyone. And a ceiling for it, so that everyone gets a pension at a reasonable retirement age. Unfortunately, people who have high retirement pensions also have a better chance of returning to work. They are officially retired! But they are practically doing it. And this is also in the interest of working. Because retired jobs do not have side fees, such as insurance and taxes, and usually receive less wages. So, social justice is ruled out in Islam: First, all those who have 30 years of work experience, or 60 years of age, retire. And no one is without retirement. If he is retired, his retirement pension will be blocked. All retirement organizations are under the supervision of the government and the general retirement organization. Government grants are not discriminatory! So that the retirees of the country have car loans and other facilities, but they are not open to social security! Or the recruits of the armed forces, bin Hikmat and other bombers, but retired workers have no concessions.
الإدارة المتکاملة للتقاعد
إدارة صنادیق التقاعد فی إیران کثیرة جدا والجزر: وهذا لیس فی صالح العدالة والسیاسات فی الجمهوریة الإسلامیة. الجیش، التقاعد، الجیش، التقاعد، التقاعد، الحضور، والحضور هی على الأقل أربع قضایا هامة. داخل منظمة التقاعد فی البلاد: موظفیها رسمیة، وزارة النفط فصل صندوقها! وقد شکک هذا الأمر بشدة فی العدالة. الأفراد أو المنظمات أو الصنادیق الأخرى، والتی ینبغی أن تضاف إلى هذا المبلغ. حتى التأمین، مثل التأمین، وقد تم الإعلان لسنوات عدیدة: دفع عامین من التقاعد! انها أکثر عن الخداع: انها الإعلان بدلا من استراتیجیة. أو حتى التأمین على الحیاة. لذلک هناک الکثیر من الأسباب التی تحتاج إلى أن تکون: کل هذه سوف تکون موحدة: تحت إدارة واحدة من الإدارات، أو منسقة. وبما أن الحکومة قد قدمت مشروع القانون إلى نظام المرتبات المنسق، یجب علیها أیضا أن تقدم إلى البرلمان الموقر قانونا متکاملا لإدارة المعاشات التقاعدیة. عیوب الإدارة التی لا یمکن إدارتها، والافتقار إلى البنیة التحتیة للخدمة: لمدة ثلاثین عاما أو أقل. على سبیل المثال، عندما یشجع التأمین الإیرانی، إذا کان من الخطأ وضع ثقة الناس فی: التأمین: إذا کان صحیحا، وبطبیعة الحال، یتم استجواب جمیع منظمات التقاعد! وعندما تمنح وزارة النفط المتقاعدین: رواتب تتراوح بین 10 و 20 ملیون نسمة، فإن الفجوة الطبقیة مع ثقافی أو صحفی متقاعد أعلى ب 20 مرة. وبطبیعة الحال، فإن رئیس إدارة التقاعد فی الدولة، وربما کل هذه المنظمات، یعارضون الاندماج أو الاندماج! وهی لیست ممکنة على الإطلاق، لأن أحد العقبات هو نقص الأموال أو نقص الموارد. والسبب الآخر هو الفرق فی المرتبات، عندما یکون الشخص الذی یتقاعد 200 ملیون أو أکثر متقاعدا، فمن الطبیعی أن: تحدید الحد الأدنى للمعاش، أی ملیون الأسماک! ومن غیر الممکن وإذا کانت العلاوة خاضعة لثلاث سنوات من الدفع فی نهایة السنة، فإن الفرق فی المرتبات سیصل إلى 200 مرة. مما یخلق فجوة هائلة فی العدالة الاجتماعیة. ولکن المبادئ الإسلامیة والإنسانیة تتطلب ما یلی: کل 60 سنة تقاعد، ودفع الرواتب لهم فی وئام: دون انقسامات عمیقة. وللقیام بذلک، یجب أولا تفعیل المجلس الأعلى للمدفوعات، ثم تنفیذ نظام المدفوعات المنسق. حتى لو لم یکن ذلک ممکنا، یمکن للمرء أن یقول: نسبة حصة المؤمن هو نفسه بالنسبة للجمیع. وسقف لذلک، بحیث یحصل الجمیع على المعاش فی سن التقاعد معقول. ولسوء الحظ، فإن الأشخاص الذین لدیهم معاشات تقاعدیة عالیة أیضا لدیهم فرصة أفضل للعودة إلى العمل. هم متقاعدون رسمیا! لکنهم یقومون بذلک عملیا. وهذا أیضا فی مصلحة العمل. لأن الوظائف المتقاعدة لا تحمل رسوما جانبیة، مثل التأمین والضرائب، وعادة ما تحصل على أجور أقل. لذلک، یستبعد العدل الاجتماعی فی الإسلام: أولا، کل أولئک الذین لدیهم 30 عاما من الخبرة فی العمل، أو 60 سنة من العمر، والتقاعد. ولا أحد دون التقاعد. وإذا تقاعد، فإن معاشه التقاعدی سیحظر. وتخضع جمیع منظمات التقاعد لإشراف الحکومة والمنظمة العامة للتقاعد. المنح الحکومیة لیست تمییزیة! حتى أن المتقاعدین من البلاد لدیها قروض السیارات وغیرها من المرافق، لکنها لیست مفتوحة للضمان الاجتماعی! أو المجندین من القوات المسلحة، بن حکمت وغیرها من القاذفات، ولکن العمال المتقاعدین لیس لدیهم تنازلات.
İnteqrasiya pensiya idarə olunması
İranda pensiya fondlarının idarə olunması çox sayda və adalardır: Bu ədalət və İslam Respublikasının siyasətində deyildir. Ordu, Pensiya, Ordu, Təqaüd, Təqaüd, Atmosfer, Atleast, ən az 4 kritik vəziyyət. Ölkənin təqaüdçü təşkilatında: işçiləri rəsmi, Neft Nazirliyi öz fondunu ayırdı! Bu da ədaləti ciddi şəkildə sorğuladı. Bu məbləğə əlavə edilməli olan fərdi və ya təşkilat və ya digər fondlar. Sığorta kimi, hətta sığorta, uzun illər reklam olunur: iki il pensiya ödəmək! Aldanma haqqında daha çox məlumat: bir strategiya deyil, reklamdır. Hətta həyat sığortası. Buna görə bir çox səbəblər var: bunların hamısı vahid bir vahid idarənin altında və ya koordinasiya olunacaq. Hökumət razılaşdırılmış əmək haqqı sisteminə qanun layihəsini təqdim etdikdə, Hörmətli Parlamentə də vahid pensiya idarəetmə qanununu təqdim etməlidir. İdarə edilməyən idarəetmənin çatışmazlığı, xidmət infrastrukturunun olmaması: otuz il və ya daha az. Məsələn, İranın sığortası bunu təşviq edərkən, insanın təhlükəsizliyinə güvənmək səhv olarsa: sığortaçılar, əgər təbii ki, bütün pensiya təşkilatları sorğulanır! Neft Nazirliyi təqaüdçülərə verdiyi zaman: 10 ilə 20 milyon maaş, təqaüdçü bir mədəniyyət və ya jurnalist ilə sinif boşluğu 20 qat daha yüksəkdir. Əlbəttə ki, Dövlət Pensiya İdarəsinin rəhbəri və bəlkə də bu təşkilatların hamısı birləşməyə və ya inteqrasiyaya qarşı çıxır! Və mümkün olmur, çünki maneələrdən biri fonların olmaması və ya resursların olmamasıdır. Digər səbəb 200 milyon və ya daha çox əmək haqqı olan birinin təqaüdə çıxdığı zaman əmək haqqı fərqi, təbii ki: minimum pensiyanın təyin edilməsi, yəni milyon balıq! Mümkün deyil və mükafat ilin sonunda üç illik ödənişə məruz qalarsa, əmək haqqı fərqinin 200 dəfə olacağı gözlənilir. İctimai ədalətdə böyük bir boşluq yaradır. Ancaq İslam və humanitar prinsiplər tələb edir: bütün 60 yaşlı təqaüdçü və əmək haqqını onlara uyğun olaraq ödəyirlər: dərin bölünmədən. Bunu etmək üçün Yüksək İdarəetmə Şurası əvvəlcə aktivləşdirilməli, sonra ödənişlərin əlaqələndirilmiş sistemi tətbiq olunacaqdır. Bu iki mümkün olmadıqda belə deyə bilərsiniz: Sığortalının səhmlərinin payı hər kəs üçün eynidır. Və bunun üçün bir tavan var, buna görə hər kəs bir pensiya pensiyası alır. Təəssüf ki, yüksək pensiya pensiyası olan insanlar da işə qayıdırlar. Onlar rəsmi olaraq təqaüdə çıxdı! Ancaq bunlar praktiki olaraq bunu edir. Və bu, iş üçün də maraqlıdır. Təqaüdçü işlərdə sığorta və vergilər kimi yan haqlar olmadığı və adətən daha az əmək haqqı aldığı üçün. Beləliklə, İslamda sosial ədalət ittiham olunur: Birincisi, 30 il iş təcrübəsi olan və ya 60 yaşı olan hər kəs təqaüdə çıxır. Heç kim pensiya almır. Təqaüdçü olsaydı, onun təqaüd pensiyası bağlanacaq. Bütün təqaüdçü təşkilatlar hökumətin və ümumi təqaüd təşkilatının nəzarəti altındadır. Hökumət qrantları ayrı-seçkilik deyil! Ölkənin təqaüdçüləri avtomobil kreditləri və digər obyektləri var, amma onlar sosial təminata açıq deyil! Və ya silahlı qüvvələrin, bin Hikmət və digər bombardmançıların təqaüdçüsü, amma təqaüdçü işçilər güzəşt vermir.
افزایش تاب آوری زمین با: عملیات پیشگیرانه.
سیل و زلزله و طوفان و سونامی و آتشفشان، بخشی از تهدید هایی زندگی بشری است که: از سوی طبیعت به او وارد می شود. لذا برای اینکه یک انسان متولد شود، رشد کند و زنده بماند! باید با همه تهدید ها از درون و: بیرون و طبیعت مبارزه کند. در برخی از این مبارزات، راه حل پیشگیرانه وجود دارد، و به آن توجه شده مانند: بهداشت که وسیله یا ابزاری است که: انسان را قادر می کند: از مقابل بیماریها دور شود. از نظر مسئولان پزشکی همیشه: پسشگیری بهتر و کم هزینه تر از درمان است. در امور دفاعی و تهدیدات انسانی فرامرزی هم، عملیات پیشگیرانه کاملا موفق تر است. حضرت علی ع می فرماید: کسی که در خانه خود با دشمن بجنگد، ذلیل خواهد شد. به همین دلیل مسئولان کشورها، ترجیح می دهند دشمن را در بیرون از بین ببرند. یا زمینه حمله او را نابود کنند. شهید حججی، یک نمونه از این پیشگیری ها است، وی خودش می نویسد: ما رفتیم تا داستان: خرابه های شام تکرار نشود. کسانی که مخالف اعزام مدافعین حرم هستند، مانند بنی صدر می خواهند: ابتدا دشمن حمله کند و زن و فرزندان را از بین ببرد! زیرا بنی صدر می گفت: ما در سرزمین خودمان، بهتر می توانیم با دشمن مبارزه کنیم! متاسفانه در مورد بلایای طبیعی، اصلا به این موضوع فکر نشده! اگر هم صحبتی شده در حد آکادمیک و: فرس ماژور بوده مثلا می گویند: زلزله چند ثانیه طول می کشد و: ما اگر بتوانیم در این چند ثانیه! خود را آماده کنیم. آنها می گویند: بلایای طبیعی دست ما نیست، ولی آمادگی که با ما است. و این، بدتر، روحیه ها را تضعیف می کند. یعنی هرچه قدر مانور زلزله برای آمادگی! بیشتر شود، علاوه بر اینکه هزینه زندگی مردم بالا تر می رود، اثرات روانی مخربی بر: امید به زندگی و فعالیت های بلند مدت می گذارد. در حالیکه عملیات پیشگیرانه، به زمان های بسیار زیادی دست رسی دارد. همه بلایای طبیعی، در یک امر مشترک هستند: آنها انرژی متراکمی هستند که: در طول مدتهای مدیدی انباشته می شوند، و اگر شرایط فراهم شد، در عرض چند ثانیه یا چند ساعت، این انرژِی را آزاد می کنند. بنابر این ما می توانیم اولا :جلوی شرایط را بگیریم، ثانیا جلوی انباشته شدن را هم بگیریم. وقتی در طارم زلزله شد، فجایعی به بار آمد، اما در روستای ماهین از توابع طارم، اتفاق مهمی نیافتاد! زیرا همه خانه ها آغل یازاغه داشتند! و این موجب شده بود مانند یک موج شکن، موج زلزله گرفته شود، و در این آغل ها رها شود. اگر ما بتوانیم کانالی حفر کنیم که: آب های حاصل از ذوب یخهای قطب شمال را، به آرامی به کویر لوت منتقل کند، دیگر چیزی بنام سیل یا فرسایش یا: گسل و رانش زمین نخواهیم داشت. اگر مرکز بحران طوفانها و سونامی ها، شناسایی و با تونل های هوا، آنها را به مرور تخلیه کنیم، سونامی بوجود نمی اید. به عبارت ساده تر اگر مسیر آتش فشان را، قبل از قله در یکی از دره ها باز کنیم، تا مواد مذاب آرام از ان خارج شوند، دیگر آتش فشانی بوجود نمی آید. مواد مذاب را هم رایگان! به کارخانه های ذوب فلزات می فرستیم، و از انها قالب می گیریم. اگر هواکش های مکنده بزرگی را، در میدان های پر از آلودگی هوا بگذاریم، می توانیم آنها را به فیلترهایی هدایت کنیم تا: از ذرات سربی موجود در هوا، شمش سرب تولید کند! یکی از دلایلی که تهران، با وجود گسل های فراوان، شاهد زلزله نیست، همین است که در تهران، قنات های فراوانی هست، که آب و هوا و گرمای زمین را رد می کند. مخصوصا الان که برای فاضلاب و مترو نیز، تونل کنده شده. بیایید دست از سر مردم بردارید! مردم استرس هم داشته باشند، باز هم هیچ کاری از دستشان بر نمی آید. بجای آن بودجه فراهم کنید و: پیشگیرانه عمل کنید. البته طرح تفشیلی آنها هم موجود است
Increasing Earth's Resilience with: Preventive Operations.
Flood, earthquake, storm, tsunami and volcano are part of the human life threats that come from nature. Therefore, to be born, a human being grows up and survives! It must fight all kinds of threats from within and out: out and nature. In some of these campaigns, there is a preventive solution, and it is considered that health is a means or means that enables a person to: get away from illness. From the viewpoint of the medical authorities, always: it is better and less costly than treatment. In defensive and transboundary human threats, preventive action is all the more successful. Imam Ali says: "One who will fight the enemy in his house will be reduced." For this reason, country officials prefer to thwart the enemy. Or destroy the background of his attack. Martyr Hajji is an example of this, he writes: "We went to the story:" The ruins of dinner do not repeat. Those who oppose the dispatch of shrine defenders, like Bani-Sadr, want to attack the enemy first and kill the woman and children! Because Bani-Sadr said: "We can better fight the enemy in our land!" Unfortunately, in the case of natural disasters, you have not even thought about this! If the talk is academic, and Fers Major, say: earthquakes take a few seconds and: We can, if we can, in these seconds! Prepare ourselves. They say: Natural disasters are not our hands, but the readiness is with us. And this, worse, weakens the spirits. That is, the magnitude of earthquake maneuvering to prepare! In addition to the higher cost of living, the devastating effects on life expectancy and long-term activities. While preemptive operations take a lot of time. All natural disasters are in common: they are dense energy: they accumulate over time and, if conditions are provided, they release this energy in a matter of seconds or several hours. So, we can first: stop the situation, and secondly, avoid accumulation. When the earthquake struck in Tarom, catastrophes occurred, but in the Mahin village of Tarom functions, there was no major accident! Because all the houses had a underground house ! And this would have led to a earthquake wave like a breaker, and it would be abandoned in these pens. If we can dig a canal to slowly move the Arctic ice melt to the Lut desert, there is no longer a flood or erosion: there will be no fault or thrust. If the center of the storm and tsunami crisis is detected and deployed with air tunnels, then they will not be tsunami. Simply put, if you open the volcanic path ahead of the summit in one of the valleys, so that the molten material can leave it quietly, there will no longer be fire. Free melting material! We send metal melting plants and mold them. If we put large suction fans in air-filled fields, we can direct them to filters to produce lead ingots from airborne particles! One of the reasons why Tehran, despite numerous faults, is not an earthquake is that there are many aqueducts in Tehran that reject the weather and heat of the earth. Especially for the tunnel for the sewage and the subway. Let's get rid of people! People have stress, they still do nothing. Provide a budget instead: Prevent it.
زیادة مرونة الأرض مع: العملیات الوقائیة.
الفیضانات والزلازل والعواصف والتسونامی والبرکان هی جزء من تهدیدات الحیاة البشریة التی تأتی من الطبیعة. لذلک، أن یولد، إنسان یکبر ویعیش! یجب أن تحارب جمیع أنواع التهدیدات من الداخل والخارج: خارج والطبیعة. وفی بعض هذه الحملات، یوجد حل وقائی، ویعتبر أن الصحة وسیلة أو أداة تمکن الشخص من: الابتعاد عن الأمراض. من وجهة نظر السلطات الطبیة، دائما: هو أفضل وأقل تکلفة من العلاج. وفی مجال التهدیدات البشریة الدفاعیة والعابرة للحدود، یکون العمل الوقائی أکثر نجاحا. یقول الإمام علی: "من سیقاتل العدو فی بیته سیخفض". ولهذا السبب، یفضل المسؤولون القطریون إحباط العدو. أو تدمیر خلفیة هجومه. الشهید حاجی هو مثال على ذلک، یکتب: "ذهبنا إلى القصة:" أطلال العشاء لا تکرر. أولئک الذین یعارضون إیفاد المدافعین عن الضریح، مثل بنی الصدر، یریدون مهاجمة العدو أولا وقتل النساء والأطفال! لأن بنی الصدر قال: "یمکننا محاربة العدو فی أرضنا بشکل أفضل!" لسوء الحظ، فی حالة الکوارث الطبیعیة، لم تکن قد فکرت حتى فی هذا! إذا کان الحدیث أکادیمی، و فیرس ماجور، ویقول: الزلازل یستغرق بضع ثوان و: یمکننا، إذا استطعنا، فی هذه الثوانی! إعداد أنفسنا. یقولون: الکوارث الطبیعیة لیست أیدینا، ولکن الاستعداد معنا. وهذا أسوأ، یضعف الأرواح. وهذا هو، وحجم المناورة الزلزال لإعداد! وبالإضافة إلى ارتفاع تکالیف المعیشة، فإن الآثار المدمرة على متوسط العمر المتوقع والأنشطة الطویلة الأجل. فی حین تستغرق عملیات وقائیة الکثیر من الوقت. جمیع الکوارث الطبیعیة مشترکة: فهی طاقة کثیفة: فهی تتراکم بمرور الوقت، وإذا تم توفیر الظروف، فإنها تطلق هذه الطاقة فی غضون ثوان أو عدة ساعات. لذلک، یمکننا أولا: وقف الوضع، وثانیا، وتجنب تراکم. عندما اندلع الزلزال فی تاروم، وقعت کارثة، ولکن فی قریة ماهین وظائف تاروم، لم یکن هناک شیء مهم. لأن جمیع المنازل لدیها کوخ أو الأحیاء الفقیرة! وهذا من شأنه أن یؤدی إلى موجة زلزال مثل الکسارة، وأنه سیتم التخلی عنها فی هذه الأقلام. إذا کنا نستطیع حفر قناة لنقل ببطء ذوبان الجلید فی القطب الشمالی لصحراء لوت، لم یعد هناک الفیضانات أو تآکل: لن یکون هناک أی خطأ أو التوجه. إذا تم الکشف عن مرکز العاصفة وأزمة تسونامی ونشرها مع أنفاق الهواء، فإنها لن تکون تسونامی. ببساطة، إذا قمت بفتح المسار البرکانی قبل القمة فی واحدة من الودیان، بحیث المواد المنصهرة یمکن أن تترکه بهدوء، لن یکون هناک النار. مجانا ذوبان المواد! نرسل المعادن ذوبان النباتات وقوالب لهم. إذا وضعنا مراوح شفط کبیرة فی حقول ملیئة بالهواء، یمکننا توجیهها إلى مرشحات لإنتاج سبائک الرصاص من الجسیمات المحمولة جوا! أحد الأسباب التی تجعل طهران، على الرغم من العیوب العدیدة، لیست زلزالا، هو أن هناک العدید من القنوات فی طهران التی ترفض الطقس والحرارة من الأرض. وخاصة بالنسبة لنفق للصرف الصحی ومترو الانفاق. دعونا التخلص من الناس! الناس لدیهم الإجهاد، فإنها لا تزال تفعل شیئا. قدم میزانیة بدلا من ذلک: منعها.
Yerin möhkəmliyini artırmaq: Əməliyyat əməliyyatları.
Tələbə, zəlzələ, fırtına, tsunami və vulkan təbiətdən gələn insan həyatı təhdidlərinin bir hissəsidir. Buna görə də doğulacaq bir insan böyüyür və sağ qalır! İçəridə və xaricində hər cür təhdidlərə qarşı mübarizə aparmaq lazımdır: həyata və təbiətə. Bu kampaniyaların bəzilərində bir önləyici həll var və sağlamlıq insana imkan verən vasitələr və ya vasitədir: xəstəliklərdən uzaq durun. Tibbi orqanların baxımından həmişə: müalicədən daha yaxşı və daha az xərclidir. Müdafiə və transsərhəd insan təhlükələrində, profilaktik tədbirlər daha da uğurlu olur. İmam Əli (əleyhis-salam) deyir: "Düşmənlə evində mübarizə aparan bir kəs azalacaq". Buna görə ölkə rəsmiləri düşmənə qarşı çıxmaq istəmişlər. Və ya onun hücum fonunda məhv. Şəhid Hacı bu nümunədir, yazır: "Hekayəyə getdik:" Yemək xarabalıqları təkrarlanmaz. Bani-Sadr kimi ibadətgah müdafiəçilərinin göndərilməsinə qarşı çıxanlar əvvəlcə düşmənə hücum etmək və qadın və uşaqları öldürmək istəyirlər! Bani-Sadr dedi: "Düşmənimizi torpaqlarımızda daha yaxşı mübarizə apara bilərik!" Təəssüf ki, təbii fəlakət halında belə düşünmədiniz! Danışıq akademik olsaydı və Fers Major deyirlər: zəlzələlər bir neçə saniyə çəkir və biz mümkünsə, bu saniyədə mümkündür! Özümüzü hazırlayın. Onlar deyirlər: Təbii fəlakətlər bizim əlimizdə deyil, hazırlıq isə bizimlədir. Və bu, daha pis, ruhları zəifləyir. Yəni, zəlzələ manevrinin hazırlanmaq üçün böyüklüyü! Yaşayış xərcləri ilə yanaşı, həyatın uzunluğu və uzunmüddətli fəaliyyətlərə də dəhşətli təsir göstərir. Preemptiv əməliyyatlar çox vaxt aparır. Bütün təbii fəlakətlər ortaqdır: onlar sıx enerjidır: zamanla yığılırlar və şərtlər təmin edilərsə, bu enerjiyi saniyə saniyə və ya bir neçə saatda azad edirlər. Beləliklə, biz birinci ola bilərik: vəziyyəti dayandırmaq, ikincisi, yığılmamaqdan çəkin. Taromda baş verən zəlzələdə fəlakətlər baş verdi, ancaq Tarin kəndinin Mahin kəndində fəaliyyət göstərən bir şey yox idi. Çünki bütün evlərdə bir köpək və ya bir çirkab var idi! Və bu bir açar kimi bir zəlzələ dalğasına səbəb olardı və bu qələmlərdə tərk ediləcəkdi. Arctic buzunu yavaş-yavaş Lut dreninə çıxarmaq üçün bir kanal çıxarmaq olarsa, daşqın və ya eroziya yoxdur: heç bir günah və ya itme olmaz. Fırtına və sunami böhranının mərkəzi aşkar edildikdə və hava tunellərinə yerləşdirilərsə, onda tsunami olmayacaq. Sadə bir şəkildə, zirvədən vadilərdən birində zirvədən əvvəl vulkan yolunu açarsanız, erimiş material sükunətlə buraxa bilərsə, artıq atəş olmayacaq. Pulsuz ərimə materialı! Biz metal ərimə bitki göndəririk və onları kalıp. Hava dolu sahələrdə böyük suqəbuledici pərdələr qoysaq, onları havadan hissəciklərdən qurğuşun külçələr çıxarmaq üçün filtrlərə yönəldə bilərik! Tehran çoxsaylı qüsurlara baxmayaraq zəlzələ olmasının səbəblərindən biri də Tehranda yerin hava və istiliyini rədd edən bir çox su kəməri var. Xüsusilə kanalizasiya və metro üçün tunel üçün. İnsanları qurtaraq! İnsanlar stress yaşayır, hələ də heç bir şey etməzlər. Əvəzində bir büdcə təmin edin: qarşısını almaq. . Əlbəttə, onlar da mövcuddur
غدیر خم سه روز است!
وقتی پیامبر خواست جانشین خود را معرفی کند، کمی هراسان بود تا مبادا مخالفان علی ع، همه چیز را بهم بریزند. زیرا همه آنها در جنگهای مختلف، کشته ای به دست علی ع داشتند و: به اصطلاح دشمن خونی بودند. لذا چند بار جبرائیل آمد و گفت: جانشینی امام علی را اعلام کن! و به تعویق نیانداز، تا اینکه آیه نازل شد: آگر آنچه را که به تو گفتیم، اعلام نکنی رسالت تو زیر سوال می رود: که گویا اصلا انجام ندادی! پیامبر بازهم به تعویق انداخت، تا اینکه آیه نازل شد: از مردم نترس خدا ترا از دست مردم حفظ می کند. از اینرو سخنی که قرار بود در: منی یا مکه گفته شود، ناچار در مسیر برگشت قرار گرفت: یعنی مردمی که رفته بودند دعوت به برگشت شدند، و ایستادند تا نیامده ها هم برسند. و سه روز مردم را در سخنرای غدیر خم، زیر آفتاب گرم نگهداشت تا سخنان طولانی خود را باز گو کند. البته روز اصلی که مردم با علی ع بیعت کردند، همان روز دهم ذی الحجه سال حجت الوداع است. و این نشان می دهد: برنامه ریزی و هدایت و کنترل در اسلام، جهش یافته و تراریخته است چنانچه مدیریت آن و: عناصر و اصول آن هم جهش یافته است، و فوق مدرنیسم است. مشخصات این برنامه ریزی آن است که: طرح کلی آن برای تمام طول تاریخ! مشخص و اعلام شده است. برنامه ریزی در علم مدیریت! روش راهبردی است برای جدا شدن از: وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. اما در برنامه ریزی الهی، همه اینها مطلوب هستند و به دنبال یکدیگر و: لازم و ملزوم می باشند. آینده پژوهی در اسلام بدون هیچ زحمتی کل تاریخ و: حتی فرا تاریخ را در بر می گیرد. ولی آینده نگری در مدیریت علمی! فقط احتمالات است. از نظر ما برنامه از آدم تا خاتم و قائم مشخص است، وهرکس باید در این مسیر گام بردارد و: کسانی که از این مسیر منحرف شوند، خود را نابود می کنند. پیامبر اسلام در همین خطبه غدیر، سه بار نام مهدی عج را می برد، کسی که هنوز به دنیا نیامده! و 245سال بعد به دنیا خواهد آمد. برنامه ریزی به قدری روشن است که: پیامبر از احوالات زمان ما هم خبر داده است. هر حادثه مهمی اتفاق می افتد، ریشه آن در کتب حدیث و روایات و: تفاسیر عینا ذکر شده که برخی دانشمندان خوش ذوق، آنها را در رسانه ها هم مطرح کرده اند. مثلا قیام امام خمینی به عنوان: مردی از قم قیام می کند آمده. گروه داعش به عنوان یاران پرچم های سیاه! ذکر شده و حتی جنایات آنان گفته شده، پیامبر فرمود: هرگاه این گروه با پرچم های سیاه را دیدید: که کشتار می کنند، تنها به فارس ها پناه ببرید، زیرا دولت ما با آنها است. لذا به همین دلیل است که دولت: نوپای جمهوری اسلامی به تنهایی توانسته: تا کنون چهل سال در برابر همه: برنامه ریزی های استادان دنیا بایستد، و برنامه خود را پیش ببرد. مدیریت و برنامه در اسلام هیچگاه تعطیل نیست. زیرا پیامبر فرموده: من بین شما دو عنصر اساسی را باقی گذاشتم : کتاب خدا(بعنوان برنامه زندگی ) و :عترت و خاندان خودم. (بعنوان مدیران و اجرا کنندگان آن برنامه) و این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد.(لن یفترقا حتی یراد علی الحوض) یعنی الان هم که قران وجود دارد، حتما امام هم وجود دارد و آن را اجرا می کند. هرچند که ما آن را نبینیم! زیرا عده ای در همان اوایل، خواستند که این دو را جدا کنند، گفتند: کتاب خدا ما را بس است! نیازی به مجری و یا مدیر نداریم. الان هم ممکن است عده ای بگویند: که قران کافی است و: امام زمان عج افسانه است! اما چیزی از حقیقت کم نمی شود، و گفته پیامبر دروغ نمی شود، و این گفته آنقدر تکراری است که: همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی، آن را حفظ هستند مگر گروه داعش و اربابان آنها، که نفع خود را در: فراموشی یا مخالفت با آن می بینند.
Ghadir is bent over three days!
When the Prophet asked to nominate his successor, he was a little afraid that the opponents of Ali would dispose of everything. Because they were all killed in Ali's hands in various wars, and so-called enemies of blood. So how many times did Gabriel come and say: Declare the succession of Imam Ali! And do not delay until the verse is revealed: if you do not declare what you said, your mission is questioned: as if you did not do it at all! The Prophet still delayed until the verse came down: do not be afraid of people, God will protect them from the people. Therefore, the saying that was supposed to be called "semen" or "Mecca" was forced to return to the path: the people who had gone were invited to return, and stood to reach the non-believers. And for three days, he kept the people in Ghadir Khom's speech under the hot sun to open his long speeches. Of course, the main day that people gave allegiance to Ali is the same day of the tenth anniversary of Hijat al-Wada. And this shows: Planning, guidance and control in Islam are mutated and transgenic if its management, its elements and principles are mutated, and ultramodernism. The profile of this program is: its outline for the entire history! Specified and announced. Planning in management science! A strategic approach is to separate from: the status quo and achieve the desired status. But in divine planning, all of this is desirable and looking for each other and: necessary and necessary. Futurist studies in Islam without the hassle of the whole history and even meta-history. But the prospect of scientific management! Only probabilities. From our point of view, the program is clear from Adam to Khatam and Qa'im, and one has to step in this direction: those who deviate from this path will destroy themselves. The Prophet of Islam in the same sermon of Ghadir takes the name Mahdi Ajz three times, who has not yet been born! And will be born 245 years later. Planning is so clear that: The Prophet has also informed us of the times of our time. Every major incident happens, its origins are in the books of hadith and narrations, and there are some similarities that some well-known scholars have raised in the media. For example, Imam Khomeini's uprising came as a man rising from Qom. ISIL Group as black flags! It is mentioned, and even their crimes are said, the Prophet said: If you saw this group with black flags: they would kill only refuge in Persians, because our government is with them. That is why the government: The newly formed Islamic Republic alone has been able to: stand for forty years before all: plan for the world's professors and advance its agenda. Management and program in Islam are never shut down. Because the Prophet said: I have left two fundamental elements between you: the Book of Allah (as a plan of life) and: the Ether and my own family. (As the directors and executors of that program), and these two will never be separated. , now that there is a Qur'an, there is certainly the Imam who runs it and executes it. Although we do not see it! For as early as the early days, they asked to separate the two, they said: God's Book is enough for us! We do not need an administrator or manager. Now may some people say that the Qur'an is sufficient and: Imam is the time of the legend! But nothing in the truth is diminished, and the statement of the Prophet is not lying and this statement is so repetitive that all Muslims, whether Shiites or Sunni, are preserving it, but the group of ISIS and their masters, who benefit in: oblivion or they see opposition to it.
عازمة غدیر على مدى ثلاثة أیام!
عندما طلب النبی ترشیح خلیفته، کان خائفا قلیلا من أن المعارضین علی سوف تتخلص من کل شیء. لأنهم قتلوا جمیعا فی ید علی فی حروب مختلفة، وما یسمى أعداء الدم. فکیف عدد المرات التی غابرییل یأتی ویقول: تعلن خلافة الإمام علی! ولا تتأخر حتى یتم الکشف عن الآیة: إذا کنت لا تعلن ما قلته، یتم استجواب مهمتک: کما لو کنت لا تفعل ذلک على الإطلاق! النبی لا یزال متأخرا حتى جاء الآیة لأسفل: لا تخافوا من الناس، الله سوف یحمیهم من الشعب. ولذلک، فإن القول الذی کان من المفترض أن یطلق علیه "السائل المنوی" أو "مکة" اضطر إلى العودة إلى الطریق: الناس الذین ذهبوا دعیت للعودة، وقفت حتى غیر المختون. وطوال ثلاثة أیام، أبقى الشعب فی خطاب غدیر خوم تحت الشمس الحارقة لفتح خطبه الطویلة. وبطبیعة الحال، فإن الیوم الرئیسی الذی أعطى الناس الولاء لعلی هو فی الیوم نفسه من الذکرى السنویة العاشرة لحجة الوادا. وهذا یبین ما یلی: التخطیط والإرشاد والسیطرة فی الإسلام متحور وراثیا إذا تم تحویر إدارته، وعناصره ومبادئه، وعصریة الحداثة. الملف الشخصی لهذا البرنامج هو: مخطط لها لتاریخ کامل! محدد وأعلن. التخطیط فی علم الإدارة! والنهج الاستراتیجی هو الانفصال عن: الوضع الراهن وتحقیق الوضع المطلوب. ولکن فی التخطیط الإلهی، کل هذا أمر مرغوب فیه وتبحث عن بعضها البعض و: ضروریة وضروریة. دراسات مستقبلیة فی الإسلام دون مشاحنات التاریخ کله وحتى الفوقیة التاریخ. ولکن احتمال الإدارة العلمیة! الاحتمالات فقط. من وجهة نظرنا، البرنامج واضح من آدم إلى ختام والقائم، ویجب على المرء أن یتقدم فی هذا الاتجاه: أولئک الذین ینحرفون عن هذا الطریق سوف تدمر أنفسهم. نبی الإسلام فی نفس خطبة غدیر یأخذ اسم مهدی عجز ثلاث مرات، الذی لم یولد بعد! وسوف یولد بعد 245 عاما. التخطیط واضح جدا: أن النبی قد أبلغنا أیضا بأوقات عصرنا. کل حادث کبیر یحدث، أصوله فی کتب الحدیث والروایات، وهناک بعض أوجه التشابه التی أثارها بعض العلماء المعروفین فی وسائل الإعلام. على سبیل المثال، انتفاضة الإمام الخمینی جاءت کرجل یرتفع من قم. مجموعة داعش کما أعلام سوداء! وقد ذکر النبی صلى الله علیه وسلم: "إذا رأیت هذه الجماعة مع أعلام سوداء، فإنهم سیقتلونکم، فقط یلجأون إلى فارس لأن حکومتنا معهم. هذا هو السبب فی أن الحکومة: الجمهوریة الإسلامیة التی شکلت حدیثا وحدها تمکنت من: الوقوف لمدة أربعین عاما قبل کل شیء: خطة لأساتذة العالم ودفع جدول أعماله. لا یتم إیقاف الإدارة والبرنامج فی الإسلام أبدا. لأن النبی قال: لقد ترکت عنصرین أساسیین بینکم: کتاب الله (کخطة للحیاة) و: الأثیر وعائلتی. (کمدراء ومنفذین لهذا البرنامج) وهذان لن یتم فصلهما. أی أن القرآن موجود الآن، والإمام هو بالتأکید هناک ویدیرها. على الرغم من أننا لا نرى ذلک! فی وقت مبکر من الأیام الأولى، طلبوا فصل اثنین، وقالوا: کتاب الله هو ما یکفی بالنسبة لنا! لا نحتاج إلى مشرف أو مدیر. الآن قد یقول بعض الناس أن القرآن کاف و: الإمام هو وقت الأسطورة! ولکن لا شیء فی الحقیقة یتضاءل، وبیان النبی لا یکذب، وهذا البیان متکرر جدا أن جمیع المسلمین، سواء الشیعة أو السنة، والحفاظ علیه، ولکن مجموعة داعش وأسیادهم، الذین یستفیدون فی: النسیان أو وهم یرون معارضة له.
Qədir üç gün ərzində bükülmüşdür!
Hz. Peyğəmbərin ardınca namizədliyini irəli sürməsini xahiş etdikdə, Əli rəqiblərinin hər şeyi məhv edəcəyindən bir az qorxdu. Çünki bütün Əli əllərində müxtəlif müharibələrdə və qan düşmənləri olaraq öldürülmüşdü. Beləliklə, Cəbrayıl neçə dəfə gəldi və demişdi: İmam Əliyin ardıcıllığını bəyan edin! Ayə nazil olunana qədər gecikməyin: Əgər söylədiyinizi söyləməsə, məsuliyyətiniz sorulur: sanki bunu etmədiyiniz kimi! Həzrət Peyğəmbər (əleyhissəlam) ayə nazil olunana qədər gecikdirdi: insanlardan qorxmayın, Allah onları xalqlardan qorusun. Üç gün boyunca, o, uzun müddətli çıxışlarını açmaq üçün isti günəş altında Qədir Xumun çıxışında xalqı saxladı. Əlbəttə ki, insanların Əliyə sadiq qaldıqları əsas gün Hicat əl-Vədənin on illiyinə bərabərdir. Bu proqramın profilidir: bütün tarixin təsviri! Göstərilən və açıqladı. İdarəetmə fənnində planlaşdırma! Strateji bir yanaşma, status-kvodan ayrılması və istənilən statusa nail olmaqdır. Amma ilahi planlaşdırmada, bunların hamısı arzu olunan və bir-birinə baxır və zəruri və lazımlıdır. Fütürist bütün İslam tarixinin və hətta meta tarixinin əngəlsiz İslamı öyrənir. Amma elmi rəhbərlik perspektivləri! Yalnız ehtimallar. İslam peyğəmbəri Ghadir eyni xütbəsində hələ də doğulmamış üç dəfə Mehdi Ajz adını alır! Və 245 il sonra doğulacaq. Planlaşdırma çox aydındır ki, Peyğəmbər bizə də vaxtımızın vaxtı barədə məlumat vermişdir. Məsələn, İmam Xomeyninin qiyamı Qumdan yüksələn bir adam kimi gəldi. Daesh qrupu qara bayraqlar kimi! Buna görə hökumət: Yeni yaranmış İslam Respublikası təkcə qırx il əvvəl: dünya professorları üçün planlaşdırmağı və gündəmini inkişaf etdirməyə qadir olmuşdur. İslamda rəhbərlik və proqram heç vaxt bağlamır. Peyğəmbər dedi: "Mən sizin aranızda iki əsas ünsürü tərk etmişəm: Allahın kitabı (həyat planı) və Eter və ailəm. (Proqramın menecerləri və icraçıları kimi) və bu ikisi heç vaxt ayrılmayacaqdır. Yəni, Quranda mövcud olan imam, əlbəttə ki, orada və çalışır. Baxmayaraq biz bunu görmürük! İlk günlərdəki kimi, ikisini ayırmaq istədi, dedilər: "Allahın kitabı bizim üçün kifayətdir!" Bizə administrator və ya menecer ehtiyac yoxdur. İndi bəzi insanlar Quranın kifayət qədər olduğunu söyləyə bilərlər: İmam - əfsanənin vaxtıdır! Amma həqiqət aşağı yavaş və Peyğəmbər yalan etmir və bu unutmadan və ya istifadə üçün, bütün müsəlman şiə və ya sünni olub, Isis və onların ustalarının halda saxlamaq çox dəfə təkrar olunur deyil Ona qarşı olanları görürlər.
حیوان از انسان برتر آمد پدید!
چند تا نهنگ در کنار دریا گیر افتاده بودند، همه علم و آدم بسیج شدند: تا آنها را نجات دهند. ولی میلیون ها انسان در مدیترانه غرق شدند، اما کسی به فریاد آنها نرسید. از اینکه یک پاساژ در ایران آتش گرفته بود، آنهم غیر عمد، هزاران گزارش تهیه کردند! و به دنبال مقصر گشتند، ولی در میانمار، هزاران انسان سوزانده شدند، اما آن آقایان دنبال مقصر نگشتند، حتی گفتند اشکالی ندارد چون: سه مرد مسلمان به یک زن بودایی حمله کرده، این درگیری را آغاز کردند! چه اتفاقی در حال شکل گرفتن است؟ یا چه اتفاقی باید شکل بگیرد؟ تا اینهمه تبعیض ناروا نباشد. به نظر می رسد باید یک انقلاب بزرگی اتفاق بیافتد، انقلاب رسانه ای برای بیان حقیقت! یا انقلاب سیاسی جهانی، برای اجرای عدالت. باید بدنبال آن بود تا قیام برای عدالت، از حالت جزیره ای بودن بیرون آید، و بجای فعالیت در گوشه و حاشیه، به متن زندگی وارد شود. ما شاهد عالت خواهی در: برخی سرزمین ها هستیم، ولی تنها هستند واین تنهایی، صدای آنها را در گلو خفه می کند، و نمی گذارد این صدا به جایی برسد. ولی اگر این دستها جمع شوند، یکی بشوند، آینده بهتری خواهیم داشت. ما به تاریخ نگاه می کنیم: در طول تاریخ، عدالت به این معنی بوده که: اگر کسی دو نفر شاهد داشته باشد، و به دادگاه مراجعه کند، میتواند حق خود را پس بگیرد. اما چرا حضرت علی ع با 120هزار: شاهد در غدیر خم نتوانست حق خود را بگیرد؟ 25سال خانه نشین شد، بهترین یارانش را در جلو چشمانش اعدام کردند. حقوقدانان برای اینکه خود را پاک و منزه جلوه دهند، می گویند شاهد داشت، ولی نتوانست به دادگاه بیاورد! این یعنی صحه گذاشتن بر: زورگیری و پایمال کردن حق مردم: باقدرت و سیاست. در حالی که اینطور هم نبود. فاطمه زهرا سلام الله علیها، به درب خانه همه شاهد ها می رفتند، و از انها برای ادای شهادت دعوت می کردند. اما فقط چهار یا پنج نفر حاضر شدند: تا شهادت بدهند، والبته همه آنها کشته شدند! یعنی حضرت زهرا را با شکنجه کردن: در پشت در که باعث سقط کودک هم شد، آتش زدن درب منزل و سیلی زدن در کوچه ها، شهید کردند: میثم تمار را زبانش را بریدند، بر درخت خرما دار زدند. کتاب ها را سوزاندند، و زبانهایی که به مدح علی گشوده می شد، از خلقوم در آوردند، سرها را از تن جدا کردند. اما همه این شور وشر ها 25سال بیشتر دوام نداشت. بالاخره مردم حقیقت را فهمیدند، به درب خانه علی آمدند، و او را برتخت خلافت نشاندند. گرچه داستان ناتمام غدیر ادامه یافت. مردم فقط 5سال عدالت علی را تحمل کردند. و دوباره خلافت را با دست غدار روزگار: روباه پیر آن زمان یعنی عمرو عاص، به معاویه سپردند. معاویه هم دستور داد نام علی را، از نامها حذف کنند و قتل را برای: مجازات آنها تعیین نمود. مرسوم نمود تا در منابر، بعد از حمد خدا امام علی را لعن کنند، ولی چه شد؟ امروز همه دنیا علی را می شناسند! و از معاویه خبری ندارند. این تاریخ به ما یاد می دهد که: حق ماندنی است و پیروزی نهایی با آن است، هرچند که سیاستمدارن کهنه کار: و حقوقدانان برجسته، در صدد حذف آن باشند. لذا مردم میانمار نیز مانند: مردم پاراچنار پاکستان ، کشمیر هند ، ایالت ایغور چین ، ناردان جمهوری آذربایجان و نوار غزه یمن و بحرین، بدانند که حق آنها پایمال شدنی نیست. اگر امروز کسی نیست که به فریاد آنها برسد، تعجب نکنند! زیرا وقتی حضرت فاظمه را سیلی می زدند، حضرت علی هم نمی توانست کاری کند. آنها برای آزادی و عدالت آیندگان، خود را فدای دین کردند. از شهادت هم نترسیدند.
The animal came from a superior man!
Several whales were caught by the sea, all the sciences and Adam mobilized: to save them. But millions of people drowned in the Mediterranean, but no one cried to them. It was unintentional for a passage to burn down in Iran, having made thousands of reports! And they were looking for the culprits, but in Myanmar, thousands of people were burned, but those gentlemen did not look for blame, they even said they had no trouble because: three Muslim men attacked a Buddhist woman, they started the conflict! What is happening? Or what should happen? Too little discrimination. It seems that there must be a great revolution, a media revolution to express the truth! Or global political revolution, for the sake of justice. The insurrection for justice should be sought out as an island, and instead of the corners and fringes, it should be brought into the text of life. We see the state of mind: We are some territories, but they are alone, and this loneliness chokes their voices in the throat, and does not allow the sound to come to a place. But if these hands get together, they will be one, we will have a better future. We look at history: Throughout history, justice means that: If one has two people witnesses and goes to court, they can reclaim their rights. But why did not Ali's sovereign with 120,000: the witness in Ghadir Khom failed to take his right? He lived for 25 years, executed his best fellows in front of his eyes. The jurists say they had a chance to make themselves clear, but could not bring them to court! This means endorsing: bullying and trampling the people's right: power and politics. While that was not the case. Fatima Zahra Salam al-Ali Ali, all the witnesses went to the door of the house, and invited them to testify. But only four or five people were present: to testify, but they were all killed! That is, the Prophet Zahra was martyred by torture: behind the door, which caused the abortion of the child, the burning of the house and slapping in the streets: they cut Meysam Temar's tongue, they were cast on a palm tree. They burned books, and the tongues that were opened to Allah's Almighty brought them from the ring, cutting off their heads. But all this shrimp did not last for 25 years. The people finally realized the truth, they came to the door of Ali's house, and laid him on the brink of caliphate. Although the unfinished story of Ghadir continued. People only tolerated Ali's justice for five years. And again, the caliphate was restrained by the long horn: the old fox of the time, Amr Aç, was given to Mu'awiyah. Mu'awiyah also ordered the Ali name to be removed from the names and set off the killings for: their punishment. It was customary to curse Imam Ali after Hadad, but what happened? Today the whole world knows Ali! And they do not have the news. This history teaches us that it is a right and a final victory with it, although veteran politicians and prominent lawyers seek to eliminate it. Therefore, the people of Myanmar, like the Paracharnar people of Pakistan, Kashmir, India, the Ugur of China, the Naryn Republic of Azerbaijan and the Yemen and Bahrain's Gaza Strip, know that their rights are not discriminatory. Do not be surprised if today there is no one to cry out! For when the Prophet shook his head, Ali could not do anything. They sacrificed themselves for religion for the freedom and justice of the future. They did not fear the testimony.
جاء الحیوان من رجل متفوق!
تم القبض على العدید من الحیتان عن طریق البحر، وجمیع العلوم وآدم تعبئتها: لإنقاذهم. ولکن الملایین من الناس غرقوا فی البحر الأبیض المتوسط، ولکن لا أحد یبکی لهم. کان من غیر المتعمد أن یحرق مرور فی إیران، بعد أن قدمت الآلاف من التقاریر! وکانوا یبحثون عن الجناة، ولکن فی میانمار، أحرق الآلاف من الناس، ولکن هؤلاء السادة لم یبحثوا عن اللوم، حتى أنهم قالوا إنهم لیس لدیهم مشکلة لأن: ثلاثة مسلمین هاجموا امرأة بوذیة، بدأوا الصراع! ما الذی یحدث؟ أو ماذا یجب أن یحدث؟ التمییز القلیل جدا. یبدو أنه یجب أن تکون هناک ثورة کبیرة، ثورة إعلامیة للتعبیر عن الحقیقة! أو الثورة السیاسیة العالمیة، من أجل العدالة. وینبغی التماس العصیان من أجل العدالة کجزیرة، وبدلا من الزوایا والأطراف، ینبغی إدخالها فی نص الحیاة. ولکن إذا کانت هذه الأیدی معا، فإنها ستکون واحدة، سیکون لدینا مستقبل أفضل. نحن ننظر إلى التاریخ: على مر التاریخ، تعنی العدالة ما یلی: إذا کان هناک شخصان یشهدان ویذهبان إلى المحکمة، فیمکنهما استعادة حقوقهما. ولکن لماذا لم یسود علی السیادة مع 120،000: الشاهد فی غدیر خوم فشل فی اتخاذ حقه؟ عاش لمدة 25 عاما، أعدم أفضل زملائه أمام عینیه. ویقول الفقهاء إن لدیهم فرصة لجعل أنفسهم واضحین، ولکنهم لم یتمکنوا من إحضارهم إلى المحکمة! وهذا یعنی تأیید: البلطجة ودوس حق الشعب: السلطة والسیاسة. وفی حین أن الأمر لیس کذلک. فاطمة الزهراء سلام العلی علی، ذهب کل الشهود إلى باب المنزل، ودعاهم للإدلاء بشهاداتهم. ولکن أربعة أو خمسة أشخاص فقط کانوا حاضرین: للإدلاء بشهاداتهم، لکنهم قتلوا جمیعا! أی أن النبی صلى الله علیه وسلم استشهد جراء التعذیب: خلف الباب الذی تسبب فی إجهاض الطفل وحرق المنزل والصفع فی الشوارع: قطعوا لسان میسم تمار، وألقوا على شجرة نخیل. أحرقوا الکتب، وألسنتهم التی فتحت إلى الله سبحانه وتعالى جلبتهم من الحلبة، وقطع رؤوسهم. ولکن کل هذا الجمبری لم یستمر لمدة 25 عاما. الشعب أدرکت الحقیقة، جاءوا إلى باب منزل علی، ووضعوه على حافة الخلافة. على الرغم من استمرار قصة غدیر التی لم تکتمل. لم یتسامح الناس إلا مع العدالة علی لمدة خمس سنوات. ومرة أخرى، تم تقیید الخلافة من قبل القرن الطویل: أعطی الثعلب القدیم فی ذلک الوقت، عمرو أک، إلى معاویة. کما أمر معاویة بإزالة اسم علی من الأسماء وفجر عملیات القتل من أجل: عقابهم. کان من المعتاد أن یلعن الإمام علی بعد حداد، ولکن ماذا حدث؟ الیوم العالم کله یعرف علی! ولیس لدیهم الأخبار. هذا التاریخ یعلمنا أنه حق وانتصار نهائی مع ذلک، على الرغم من أن السیاسیین المخضرمین والمحامین البارزین تسعى للقضاء علیه. ولذلک، فإن شعب میانمار، مثل شعب باراشارنار فی باکستان وکشمیر والهند وأوغور فی الصین وجمهوریة نارین الأذربیجانیة والیمن وقطاع غزة فی البحرین، یعرف أن حقوقه لیست تمییزیة. لا تفاجأ إذا الیوم لا یوجد أحد یبکی! لأنه عندما هز النبی رأسه، علی لا یمکن أن تفعل أی شیء. لقد ضحوا أنفسهم للدین من أجل الحریة والعدالة فی المستقبل. لم یخشوا الشهادة.
Heyvan üstün bir insandan gəldi!
Bir çox balinalar dənizlə tutuldu, bütün elmlər və Adəm səfərbər etdi: onları xilas etmək. Aralıq dənizində milyonlarla insana boğuldu, lakin heç kim onlara ağlamadı. İranda minlərlə hesabat hazırlayan bir keçidin buraxılması qeyri-adi idi! Nə olur? Və ya nə baş verəcək? Çox az ayrılıq. Göründüyü kimi, həqiqəti ifadə etmək üçün böyük inqilab, media inqilabı olmalıdır! Və yaxud ədalət naminə qlobal siyasi inqilab. Amma bu əllər bir araya gələrsə, bir olacaq, daha yaxşı bir gələcəyimiz olacaq. Tarixi nəzərdən keçiririk: Tarix boyunca ədalət bu deməkdir: Əgər iki nəfər şahid olsa və məhkəməyə gedərsə, öz hüquqlarını geri ala bilərlər. Amma nə üçün Əli hakimiyyəti 120 minə sahib çıxmadı? Qədir Xumda şahid onun haqqını ala bilmədi? 25 ildir yaşamış, ən yaxşı yoldaşlarını gözləri qarşısında öldürmüşdü. Hüquqşünaslar özlərini açıqlamaq imkanı tapdıqlarını, lakin məhkəməyə gətirə bilmədiklərini söylədilər! Bu, təsdiqləməyi nəzərdə tutur: xalqın haqqını təhqir etmək və trampling: güc və siyasət. Baxmayaraq ki, belə deyil. Fatimə Zəhra Salam əl Əli, bütün şahidlər evin qapısına getdilər və onları şəhadət etməyə dəvət etdilər. Ancaq dörd və ya beş nəfər var idi: ifadə vermək üçün, lakin hamısı öldürüldü! Kitabları yandırdılar, Allahın Qüdrətli Allahına açılmış dilləri onları üzüklərdən çıxararaq başlarını kəsdi. Amma bütün bu karides 25 il davam etməmişdir. İnsanlar nəhayət həqiqəti başa düşdilər, Əli evinin qapısına gəldilər və onu xalifətin kənarına qoydular. Qədirin bitməmiş hekayəsi davam etsə də. İnsanlar yalnız Əliyin ədalətinə beş il qaldı. Və yenə aldadıcı əlləri Xilafət dövrü: köhnə tülkü ki, vaxt, Amr əl-Aas, Müaviyyənin həyatını itirdi. Muaviya da Əli adının adlardan çıxarılmasını və öldürülməsini əmr etdi: onların cəzası. Hadaddan sonra İmam Əliyə lənətləmək adət idi, amma nə oldu? Bu gün bütün dünya Ali bilir! Və xəbərləri yoxdur. Bu tarix bizə davamlı bir haqq və son zəfər olduğunu öyrədir, baxmayaraq ki veteran siyasətçilər və görkəmli hüquqşünaslar bunu aradan qaldırmağa çalışırlar. Myanma xalqı, eləcə də Parachinar, Pakistan, Kəşmir, Hindistan, Çin Uyğur dövlət, Oxnard Azərbaycan və Qəzza, Yəmən və Bəhreyn xalqı onların hüquqları ayaqlar altına edilə bilməz bilmək. Bu gün ağlamağa kimsə yoxdursa, şaşırmayın! Peyğəmbər başını sarsdıqdan sonra Əli heç bir şey edə bilmədi. Gələcəyin azadlığı və ədaləti üçün dini özlərini qurban kəsdilər. Onlar şəhadətdən qorxmadılar.
مدیریت تراریخته
مدیریت نیز مانند بسیاری از علوم در غرب، برای مدرنیزه شدن تاریخچه آن نابود شد! علاوه بر نابودی تاریخ و تاریخچه آن، برای سترون کردن آن، محدودیت های زیادی برای آن ایجاد کردند: از جمله گفتند علم مدیریت فقط مربوط به: شرکت ها در کشورهای سرمایه داری است، بقیه مدیریت نیستند و اگر هم باشد علمی نیست. برای این منظور هم اثباتگرایی را شاهد آوردند، یعنی گفتند موضوعی علمی است که: برای همه قابل تجربه و اثبات باشد، و به فراوانی بتوان تجربه کرد. مانند جوشاندن آب در100درجه که: برای همه قابل تجربه و اثبات است. لذا مدیریت فراتر از یک شرکت، نه قابل تکرار است و نه قابل تجربه و اثبات، پس وجود خارجی ندارد. این عقاید به موازات رشد در ماتریالیسم، در مدیریت نیز بیشتر می شد و: میتوان گفت دهه 1960در جهان و بخصوص آمریکا، دهه اوج تجربه گرایی در علوم بوده است. اما با ظهور نشانه های انقلاب اسلامی در: دهه1970کم کم لحن ماتریالیستی تغییر شکل می دهد، و موضوعات متافیزیک جای خود را باز می کند. فلسفه ژرژ پولیتسر و کارل مارکس، مورد تهاجم قرار می گیرد و: مدیریت نیز از دایره علوم سخت خارج شده، در دایره علوم نرم قرار می گیرد! فلسفه علم نیز تغییراتی در جهت معنویت: از خود نشان می دهد. البته شاید اول کسی که این کار را انجام داد، کارل پوپر یا هگل معرفی شده باشد، ولی ریشه آنها در عقاید و مکاتبات: دانشمندانی چون علامه طباطبایی و: علامه جعفری از ایران بود. البته در ابعاد فراتر از بحثهای عمیق فلسفی، استادانی همانند آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله کاشانی از ایران، و سید قطب ازمصر و دانشگاه الازهر، زمینه سازی ها را انجام داده بودند. شهید صدر در اقتصاد و: آیت الله شیرازی در مدیریت و: امام خمینی در حکومت اسلامی، آیت الله یزدی در روانشناسی کتاب هایی نوشتند. بالاخره با ظهور انقلاب اسلامی و اثبات: توانایی های اسلام در مدیریت و سیاست و حکومت، این توانایی ها در تئوریزه کردن مدیریت نوین، بر مبنای مدیریت فرا گیر، نقش مهمی داشته است. در مقابل اثبات گرایان که اگر خدا را، زیر تیغ جراحی نمی دیدند قبول نمی کردند! نوگرایانی آمدند که گفتند: هر چیز را که ما نمی بینیم یا نمی فهمیم، دلیل نبودن آن نیست! بنابر این علم تاریخ از کتیبه ها بیرون آمد، علوم طبیعی از قفسه فسیل ها نجات پیدا کرد! فلسفه هم نفسی به راحتی دنیای بزرگ کشید. ازنظر اسلام، دنیا دارای مدیریت یکپارچه، زیر نظر خدایی واحد است. همه عالم محضر خدا است، و خدا بر همه چیز دانا و توانا است. اثبات آن هم ساده بود: زیرا که فلسفه علم به دنبال یک: علت و یک معلول بود : اگر همه عالم یک معلول باشد، بوجود آورنده آن هم یک علت خواهد بود. لذا مدیریت جهان یک مدیریت تراریخته و: جهش یافته منسجم است. که دارای زیر سیستم های فراوان: تا دل ذرات می باشد. در یک تقسیم ابتدایی آیت الله شیرازی، که در سال 1975کتاب مدیریت اسلامی را نوشت، می گوید مدیریت در اسلام سه قسمت دارد: مدیریت برخود مدیریت، بر خانواده و مدیریت بر جامعه. مدیریت بر خود اخلاق فردی است، مدیریت برجامعه اخلاق اجتماعی و خانوادگی است. اما این تقسیم بندی الهی در: نظریات امام خمینی که: دیدگاه عرفانی بر آن گذاشته اند! تمام جهان را در بر می گیرد. یعنی مدیریت انسان یا شرکت، و خانواده در درون آن تعریف می شود. این مدیریت را مشیت الهی گفته است. اگر کسی با مشیت الهی هماهنگ باشد، پیروز است و الا شکست در انتظار او است. زیرا مدیریت الهی در بستر: برنامه ریزی شده از سوی خدا حرکت می کند، لذا همه عوامل به کمک او می آیند. اما مدیر غیرالهی مانند یک ماهی است: که در جهت عکس رودخانه شنا کند.
Transgenic management
Management, like many other sciences in the West, was destroyed to modernize its history! In addition to destroying its history and history, it created a lot of restrictions to sterilize it: among them, management science was related only to: corporations in capitalist countries, the rest are not management, and if so, they are not scientific. To this end, they also saw positivism, that is, they said that it was a scientific subject: to be experienced and proven for all, and to be experienced in abundance. Like boiling water at 100 degrees, which is: for everyone, is experienced and proven. Therefore, management beyond one company is neither repeatable nor inexplicable, and therefore not externally. As the materialist development grew, it grew in management as well: it can be said that the 1960s in the world, and in particular the United States, were the peak of experimentalism in science. But with the advent of the signs of the Islamic Revolution: in the 1970s, the materialist tone is being redefined, and metaphysical issues open up. The philosophy of Georges Pulitzer and Karl Marx is invaded, and management is also out of the ranks of hard sciences in the soft sciences circle! Philosophy of science also shows changes in the direction of spirituality. Of course, perhaps the first person to do this was Karl Popper or Hegel, but it was rooted in opinions and correspondence: scientists such as Allameh Tabataba'i and: Allame Ja'fari from Iran. Of course, in terms beyond philosophical debates, professors such as Grand Ayatollah Boroujerdi and Ayatollah Kashani of Iran, and Sayyid Qutb of Egypt and Al-Azhar University, had carried out fieldwork. Martyr Sadr in Economics and: Ayatollah Shirazi in Management: Imam Khomeini in Islamic government, Ayatollah Yazdi wrote books on psychology. Finally, with the advent of the Islamic Revolution and the proof of the capabilities of Islam in management and politics and government, these abilities have played a major role in the theorizing of modern management based on incumbent management. Against the positivists who would not accept God under the surgical ram! Novogrists came to say: "We do not see what we do not see or do not understand! So the science of history came out of the inscriptions, the natural sciences were saved from the fossil shelf! The philosophy of breath easily brought a great world. From the point of view of Islam, the world has an integrated management, under the control of a single god. All the world is God's servant, and Allah is All-Knower and All-Powerful. The proof was simple: because the philosophy of science was looking for one: cause and effect: if all the world is a disability, the cause will be one cause. Therefore, global management is a transgenic management: mutated coherent. It has many subsystems: up to the particles of the particles. In an elementary division of Ayatollah Shirazi, who wrote the book of Islamic Management in 1975, management in Islam has three parts: management of management, family and community management. Managing self is individual morality, managing social and family ethics. But this division of divine is in: The views of Imam Khomeini who have given it a mystical view! The whole world covers. That is, the management of a person or company, and a family within it. This management is said to be divine providence. If anyone agrees with divine providence, he is victorious and loses his expectation. Because divine management is in the bed: it is planned by God, so all the agents come to his aid. But the inhuman manager is like a fish: swim in the direction of the river image.
إدارة المعدلة وراثیا
الإدارة، مثل العدید من العلوم الأخرى فی الغرب، دمرت لتحدیث تاریخها! بالإضافة إلى تدمیر تاریخها وتاریخها، خلق الکثیر من القیود لتعقیمها: من بینها، کان علم الإدارة مرتبطا فقط بما یلی: الشرکات فی البلدان الرأسمالیة، والباقی لیسوا الإدارة، وإذا کان الأمر کذلک، فهی لیست علمیة. وتحقیقا لهذه الغایة، رأوا أیضا إیجابیة، أی أنهم قالوا إنها موضوع علمی: أن یکونوا من ذوی الخبرة وثبت للجمیع، وأن یکونوا ذوی خبرة فی وفرة. مثل الماء المغلی فی 100 درجة، وهو: للجمیع، من ذوی الخبرة وثبت. ولذلک، فإن الإدارة خارج شرکة واحدة لیست قابلة للتکرار ولا یمکن تفسیرها، وبالتالی لا خارجیا. ومع نمو التطور المادی، نما فی الإدارة أیضا: ویمکن القول أن 1960s فی العالم، وخاصة الولایات المتحدة، کانت ذروة التجریبی فی العلم. ولکن مع ظهور علامات الثورة الإسلامیة: فی 1970s، لهجة المادیة هو هشة قلیلا، والقضایا المیتافیزیقیة مفتوحة. فلسفة جورج بولیتزر وکارل مارکس غزت، والإدارة هی أیضا من صفوف العلوم الصلبة فی دائرة العلوم اللینة! فلسفة العلم تظهر أیضا تغییرات فی اتجاه الروحانیة. بطبیعة الحال، ربما کان أول شخص یقوم بذلک هو کارل بوبر أو هیجل، ولکنه کان متجذر فی الآراء والمراسلات: علماء مثل علام طباطبائی و: ألیم جعفری من إیران. وبطبیعة الحال، ومن حیث المناقشات الفلسفیة، قام أساتذة مثل آیة الله العظمى بروجیردی وآیة الله کاشانی من إیران، وسید قطب من مصر وجامعة الأزهر، بعمل میدانی. الشهید الصدر فی الاقتصاد و: آیة الله الشیرازی فی الإدارة: الإمام الخمینی فی الحکومة الإسلامیة، کتب آیة الله یزدی کتبا عن علم النفس. وأخیرا، ومع ظهور الثورة الإسلامیة وإثبات قدرات الإسلام فی الإدارة والسیاسة والحکومة، لعبت هذه القدرات دورا رئیسیا فی تنظیر الإدارة الحدیثة القائمة على الإدارة الحالیة. ضد بوسیتیفیستس الذین لن تقبل الله تحت رام الجراحة! جاء نوفوغریستس إلى القول: "نحن لا نرى ما لا نرى أو لا یفهمون! لذلک جاء علم التاریخ من النقوش، وتم حفظ العلوم الطبیعیة من الجرف الأحفوری! فلسفة التنفس جلبت بسهولة عالم عظیم. من وجهة نظر الإسلام، العالم لدیه إدارة متکاملة، تحت سیطرة إله واحد. کل العالم هو خادم الله، والله هو کل من یعلم وقوی. کان البراهین بسیطا: لأن فلسفة العلم کانت تبحث عن واحد: السبب والنتیجة: إذا کان العالم کله معوقا، فإن السبب سیکون سببا واحدا. لذلک، الإدارة العالمیة هی إدارة المعدلة وراثیا: متحور متماسکة. لدیها العدید من النظم الفرعیة: تصل إلى جسیمات من الجسیمات. فی قسم ابتدائی من آیة الله الشیرازی، الذی کتب کتاب الإدارة الإسلامیة فی عام 1975، والإدارة فی الإسلام ثلاثة أجزاء: إدارة الإدارة والأسرة وإدارة المجتمع. إدارة الذات هی الأخلاق الفردیة، وإدارة الأخلاق الاجتماعیة والأسریة. ولکن هذا التقسیم الإلهی هو فی: آراء الإمام الخمینی الذی أعطاه وجهة نظر باطنی! یغطی العالم کله. وهذا هو، إدارة شخص أو شرکة، والأسرة داخله. ویقال إن هذه الإدارة هی العنایة الإلهیة. إذا کان أی شخص یتفق مع العنایة الإلهیة، هو منتصرا ویفقد توقعاته. لأن الإدارة الإلهیة فی السریر: ومن المقرر من قبل الله، لذلک کل وکلاء تأتی لمساعدته. ولکن المدیر اللاإنسانی هو مثل الأسماک: السباحة فی اتجاه صورة النهر.
Transgenik idarəetmə
Qərbdə bir çox başqa elmlər kimi, rəhbərlik tarixini modernləşdirmək üçün məhv edildi! Tarixini və tarixini məhv etməklə yanaşı, sterilizasiya üçün çoxlu məhdudiyyətlər yaradılıb: bunlar arasında idarəetmə fani yalnız: kapitalist ölkələrdə korporasiyalar, qalanları isə rəhbərlik deyil, əgər varsa, elm deyildir. Bu məqsədlə onlar da pozitivizmin, yəni, elmi bir mövzu olduğunu gördülər: hər kəs üçün təcrübəli və sübut edilmiş və bolluqda təcrübəli olmaq. 100 dərəcədə qaynar su kimi, hər kəs üçün, təcrübəli və sübut olunmuşdur. Buna görə bir şirkətin kənarında idarə edilməsi təkrarlana bilməz, nə də açıqlanmır, buna görə də xarici deyil. Materialist inkişaf artdıqca, idarəetmə də böyüdü: dünyanın 1960-cı illərində və xüsusən də ABŞ-da elm sahəsində təcrübəmizin zirvəsi olduğu deyilə bilər. Ancaq İslam inqilabının əlamətləri ilə: 1970-ci illərdə materialist ton yenidən təyin olundu və metafizik məsələlər açıldı. Georges Pulitzer və Karl Marxın fəlsəfəsi işğal edilir və rəhbərlik də yumşaq elm dairəsində sərt elmlər sırasındadır! Elm fəlsəfəsi də mənəviyyat istiqamətində dəyişiklikləri göstərir. Əlbəttə ki, bunu ilk şəxs Karl Popper və ya Hegel idi, lakin fikir və yazışma köklü idi: Allameh Tabataba'i və alimlər: İranlı Allame Ja'fari. Əlbəttə ki, fəlsəfi müzakirələrdən kənarda İranın böyük Ayətullah Borsucli və Ayətullah Kaşani, Misir Seyyid Qutb və Əl-Əzhər Universiteti kimi professorlar kontekstləşdirmə aparmışlar. İqtisadiyyatdakı Şəhid Sadr və İdarəetmədə Ayətullah Şirazi: İslam hökumətində İmam Xomeyni, Ayətullah Yazdı psixologiya mövzusunda kitablar yazdı. Nəhayət, İslam İnqilabının gəlməsi və İslamın rəhbərlik, siyasət və hökumət qabiliyyətlərinin sübutu ilə bu qabiliyyətlər mövcud rəhbərliyə əsaslanan müasir idarəetmə nəzəriyyəsində böyük rol oynamışdır. Cərrahiyyə qoçu altında Allahı qəbul etməyən positivistlərə qarşı! Novogrists dedilər: "Görmədiyimiz və ya anlamadığımız şeyi görmürük! Tarixin elmi yazılardan çıxdı, təbiət elmləri fosil şelfindən qurtuldu! Nəfəs fəlsəfəsi asanlıqla böyük bir dünya gətirdi. İslam baxımından dünyadakı tək bir tanrı nəzarəti altında inteqrasiya olunmuş bir idarəetmə var. Bütün dünya Allahın quludur. Allah yenilməz qüvvət sahibi, qüdrətlidir. Bu sübut sadə idi: çünki elm fəlsəfəsi biri axtarırdı: səbəb və təsiri: əgər bütün dünya əlilliyi olsa, səbəb bir səbəb olacaq. Buna görə, qlobal idarəetmə transjenik bir rəhbərlikdir: mütənasib əlaqəli. Bir çox alt sistem var: hissəciklərin hissəciklərinə qədər. 1975-ci ildə İslam İdarəçiliyi kitabını yazan ayətullah Şirazinin ibtidai bölünməsində İslamda rəhbərlik üç hissədən ibarətdir: idarəetmə, ailə və cəmiyyət idarə olunması. Özünü idarə etmək fərdi əxlaqdır, sosial və ailə etikasını idarə edir. Amma bu ilahi diviziya içindədir: İmam Xomeyninin fikirləri mistik bir mənzərədir! Bütün dünya əhatə edir. Yəni, bir şəxsin və ya şirkətin rəhbərliyi və onun içində bir ailə. Bu rəhbərliyin ilahi nemət olduğu ifadə edilir. Kimsə ilahi təvəkküllə razılaşsa, o qalib gəlir və onun gözləməsini itirir. Çünki ilahi rəhbərlik yatağın içindədir: Allah tərəfindən planlaşdırılır, ona görə də bütün agentlər onun köməyinə gəlirlər. Ancaq qeyri-insani idarəçi bir balıq gibidir: çay görünüşü istiqamətində üzmək.