1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه
1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

فرصت سوزی

مشکلی که: درست می کنند!

در حالت نرمال normal در جامعه، مشکلی وجود ندارد.نبود تنشtension  نشان از تعادل balance کامل جامعه است. از نظر آماری ،وقتی مردم یک جامعه نرمال را، درنظر بگیریم: میانگین تعریف شده ای را، پذیرفته اند و در اطراف آن، زندگی می کنند. امارگیران و کسانی که :خود را برتر می دانند، این میانگین را به هم میزنند، تا جامعه دچار تنش شود. بعد با میانگین تعریف شده خود، به میدان می آیند، تا تنش و عدم تعادل را برطرف کنند! این، به زبان غیر آماری، یعنی اینکه: نخبگان جامعه اعم از سیاست مداران واقتصاد دانان، عمدا مشکل درست می کنند! یا وجود آن را، به مردم القا می کنند تا: خود شان را، حلال مشکلات! معرفی کنند. به عبارت بهتر: محاسن زندگی مردم را، به معایب، تبدیل می کنند تا: خودشان، ناجی مردم شوند. مثلا گرانی برای جامعه، یک حسن است! زیرا تا چیزی گران نشود، مردم قدر آن را نمی دانند . اما نخبگان، از آن، یک فاجعه یا فلاکت، می سازند! بعد هم راه حل: من درآوردی، خودشان را ارائه می دهند!بیکاری، در جامعه ،حسن است. زیرا که: اشخاص تنبل و بی ذوق، شناخته نمی شوند. اما وقتی آن را، فاجعه، بدانیم. مردم به دنبال ناجی! می گردند. و جالب اینجا است که: ناجی ،حتی ،حرف های خودش، را هم باور ندارد! ولی چون ،در راهی قدم گذاشته که: خود کرده را، تندبیر نیست. بالاخره، چیزی می گوید! چه کسی ضامن حرفهای او است؟چه کسی به یاد خواهد آورد: که چه چیزی، در چه زمانی ،گفته شده؟

در زمان دانشجویی، سالهای دهه پنجاه ،گروهی بودند به نام: مارکسیستها، اینها همه ایرادات ذهنی خود را، به اسلام می بستند! و براساس همان هم، اسلام را محکوم می کردند! شما ببینید: یک نفر خوابیده، صبح بیدار شده، ملک یا ماشین او، چند برابر، قیمت پیدا کرده! آیا این بد است؟ وقتی کسی می گوید بد است! میگوید: من دلم به حال آنهایی می سوزد که: ندارند! و خوب دقت کنید، همه را نمی گوید! بلکه آن هایی را می گوید که: ملک اورا، به این قیمت نمی خرند! وعجب این است که: ندارها اعتراض نمی کنند! داراهاف از طرف آن ها، اعتراض می کنند. و ندارها را، به خاطر تنبلی یا فرصت سوزی، سرزنش نمی کنند، بلکه به این دلیل که: نمی توانند ملک اورا، به قیمت جدید بخرند، سرزش می کنند !

فرصت سوزی این است که: مثلا به من وهمکارم، درسال 62 ،پیشنهاد دادند: در سعادت آباد تهران، سیصد متر زمین 60هزار تومان! همکارم آن را خرید، و من با اینکه پول داشتم، گفتم :چه کسی میرود درآن بیابان! بین خل وخاک، زندگی کند!!حالا او، صاحب میلیارد هاست، و من هیچ! چه کسی مقصر است؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.