1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه
1-جمهوری اسلامی یمن متحد

1-جمهوری اسلامی یمن متحد

لازم ان الیمن فتح المکه المره اخری وجعله امنا للظهور قائم فی المکه

لیبرالیسم حاصل عقده تاریخی غرب است.

براساس نظرات زیگموند فروید، بسیاری از عقده های بشری در دوران کودکی بوجود می آید و: در ضمیر ناخود آگاه او جای می گیرد، و در بزرگ سالی به صورت رفتار های: هنجار شکن خود را بروز می دهد! حتی ایشان رفتار جنسی افراد در بزرگسالی را، حاصل ناکامی های او در دوران کودکی در استفاده از پستان مادر می داند! او حتی  در کتاب«تمدن و ملامت های آن»  تمدن را، ناشی از همین سرکوب های غرائز حنسی می داند، که بشر را فرهیخته تر می کند، و هرچه بشر فرهیخته می شود افسرده تر می گردد!

 با این وصف تاریخ بشر هم همینطور باید تحلیل شود : یکی از ناکامی های بشریت در تاریخ تمدن، به آغاز آن بر می گردد که در آن سال ها، بشر ابتدایی همه در یک جا زندگی می کردند. جمعیت زیاد نبود و همه مانند: یک خانواده بزرگ در کنار هم بودند. اما رشد بشری و آغاز تمدن شهر نشینی، با جنگ ها و درگیری ها همزمان بود. یعنی هرچه جمعیت بشری افزایش می یافت، جا برای بقیه تنگ تر می شد، ناچار عده ای باید ازبین می رفتند و یا، آنجا را ترک می کردند. افراد یا اقوام پیروز آنهایی بودند که: در همانجا باقی می ماندند، و شکست خورده ها یا کشته می شدند، یا فرار می کردند و: به جاهای دورتر می رفتند. این نیروی گریز از مرکز هرگز توقف نداشت، و با هر تکانه جمعیتی، یک جنگ جدید ایجاد می شد و: عده ای کشته یا فراری می شدند. گاهی حتی فراری ها را هم رها نمی کردند. به دنبال آنها رفته و در محل جدید نیز به آنها حمله میکردند و: ناچار افراد دور تر و دورتر می رفتند، و دوباره به جنگل بر می گشتند، و دوران بربریت تازه ای را آغاز می کردند، تا دست شهرنشینان به آنها نرسد، و اگر هم رسید ببیند که آنها چقدر بدبخت هستند و: دست از طمع بر دارند. به همین جهت هرچه افراد از مرکزیت آن موقع، که شمال شرقی ایران فعلی بوده است، دور می شدند ناچار وحشی تر و عقب مانده تر می شدند، یا خود را عقب مانده نگه می داشتند. در انتهای این گزینه تاریخ، قوم بربر ها در افغانستان و مغولستان فعلی  و وایکینگ ها در انگلستان و و شمال اروپا را تشکیل می دادند.

 در واقع بربر ها مردمی متمدن بودند که: در جنگ شکست خورده و فراری بودند، و لذا اگر پیشرفتی هم داشند، آن را مخفی می کردند تا: دوباره مایه طمع جدید دشمنان نشود. شمال اروپا  در زمان شارل پنجم، این امر به اوج خود می رسد. گفته می شود او با هارون الرشید همزمان بوده و: هارون الرشید ساعت ساخت ایرانی ها را به او هدیه می کند، و همانطور که در میدان ساعت دمشق نصب شده بود، آنها هم دریکی از میدان ها نصب می کنند! ولی قبیله گل به ساعت حمله کرده، به آن سنگ می زدند و می گفتند: اجنه در ان رخنه کرده است.

 این دوری و جنگ و زندگی سخت در: دوران اولیه و اغازین تاریخ، تا عهد عتیق و قرون وسظی ادامه داشت. بعد از فرون وسطی  رنسانس ایجاد شد و: انقلاب صنعتی و شهر نشینی به اروپا رسید. اما آن عقده های فروخفته دوران قبل، در ذهن آن ها رسوب کرده بود، و از ان خلاصی نداشتند. لذا کینه های فروخفته آنها به صورت مبارزه با: احکام الهی ظاهر شد. مهمترین جنگهایی که به آنها ثابت می کرد: همیشه باید در محرومیت باشند، جنگ های صلیبی بود. اصولا جنگ های صلیبی برای مبارزه با پیشرفت بود. یعنی آنها از ترس اینکه باقی مانده مسیحیان که: در جنگل ها زندگی می کردند ، مسلمان شوند این جنگ ها را به راه انداخته بودند. آنها مظهر هر پیشرفتی را از بین می بردند، و برای این کار انکیزیسیون یا دادگاه تفتیش عقاید تشکیل داده بودند. و این ها همه عقده های فروخفته بود تا: پس از رنسانس در شکل اومانیسم ، لیبرالیسم و رهایی از دین و انکار خدا خود را نشان بدهد. هنوز هم اروپا وامریکا اسیر همان اندیشه های لیبرالی است. زیرا می ترسد همه این پیشرفت ها خواب و خیالی بیش نباشد، و باید باز هم به جنگل ها و غار ها پناه برد.  عمل شرطی این حرکت، در پیدایش گروه های واپس گرا مانند نژادپرست ها می باشد، که از ورود مهاجرین و رنگین پوستان خواب آرامی ندارند. آنها تصور می کنند باز هم باید: جای خود را به مهاجران بدهند و به جنگل بروند. بسیاری هم این بازگشت به جنگل را به عنوان: فلسفه نوین خود مطرح می کنند، تا به طبیعت برگردند. اینها آن دسته از گروهایی هستند که بدون جنگ، حاضرند محل خود را تسلیم و دوباره به دامن جنگل بروند. و برای رهایی وجدان خود تمدن را الیناسیون می نامند یا آن را ماشینیزم میدانند. بیتلیزم و هیپیزم و اگزیستانسیالیزم همه از این عقده ها بر خواسته بود. در حالیکه در اسلام توصیه به شهر نشنی و مدنیت شده. و با رهبانیت و دوری از شهر ها مبارزه می شود.

Liberalism is the result of a complex history of the West.

Liberalizm Batı karmaşık bir tarihin sonucudur.

Sigmund Freud'un yorumlarına göre, birçok insan ganglion çocuklukta meydana gelen ve onun bilinçaltının davranış için yer ve büyük bir yıl sürer: norm onun kırılmasını! yetişkinlikte bile cinsel davranış, anne sütüyle beslenen çocuğun yaptığı başarısızlık sonucu bilir! Hatta "Medeniyet ve kınama" Cinsel bilir içgüdülerin bastırılması nedeniyle uygarlığın içinde, daha eğitimli adam, ve adam daha depresif olduğu eğitimli!

 Ancak insanlık tarihi bu yüzden analiz edilmelidir: uygarlık tarihinin insanlık bir başarısızlık, o yılın başında geri gider, temel insan hayatları tek bir yerde tüm idi. Orada bu kadar büyük bir nüfus ve büyük bir aile beraberdik. Ancak insan uygarlığının ve kentleşme büyümesi, savaşlar ve çatışmalar ile çakıştı. insan nüfusu arttıkça, geri kalanı için daha sıkı olacak, kaçınılmaz olarak bazı taşınmış veya tahrip, onlar bırakın. aynı yerde kalır ve başarısız ya da öldürülmüş, ya da uzağa yerlere kaçan kişileri veya grupları kazanın. merkezkaç kuvveti durmadı, ve momentum kalabalık ile, yeni bir savaş oldu: Bazı öldürüldü ya da kaçtı. Hatta bazen uzak sola çalıştırmak vermedi.Eğer onların hırs üzerinde yoksul ve el ne kadar görmeye geldi eğer. Geçerli kuzeydoğu İran zaman, merkeziyetçiliğini insanlar, vahşi daha geriye olmuştur vardı, ya da geriye doğru onu tuttu nedeni budur. opsiyon tarihi sonunda cari ve İngiltere'de Afganistan ve Moğolistan Vikingler Berberiler ve Kuzey Avrupa oluşturdu.

 Aslında, barbar yendi ve kaçtı uygar insanlar ve gerçek ilerleme olsaydı yani, tekrar yeni düşmanlar açgözlülük kaynağı olmaya sakladı edilir. Charles V zamanında Kuzey Avrupa, bu zirveye ulaşır. Harun el-Reşid saat İranlılar ona hediye kurmak ve Şam'da saat kuruldu, onlar meydanlarından birinde yüklenir: Aynı zamanda o, Harun el-Reşid dedi oldu! Ama kabile, çiçek saati saldırıya o taşlandı ve şöyle dedi: sızmış içinde Goblinler.

 Bu antik ve Ortaçağ'a erken dönem başlangıç ​​tarihi savaş ve sert hayat devam kaçınmaktır. Medieval Times Avrupa'ya Rönesans ve Sanayi Devrimi ve kentleşme sonra oluşturuldu. Ama önce, onların aklında çökelmiştir kompleksleri bastırılmış ve ondan kurtulmak değil. Bu nedenle, mücadele için kin bastırdı: ilahi kanunlar çıktı. Onlara o gerektiği zaman yoksunluk, Haçlı Seferleri kanıtlıyor savaşlar. Temelde, Haçlı Seferleri ilerleme kavgası için. Yani onları ormanlarda yaşayan Hıristiyanlar, bu savaşlar ücretli Müslüman olan korkarak bıraktı. Onlar ilerleme Özet vardı ve Engizisyon çalışmaları için kurmuştu. Tüm bu bastırılmış ve kompleksleri oldu: Tanrı kendi reddini göstermek için post-Rönesans hümanizmi, liberalizm ve din özgürlüğü ve. Avrupa ve ABD hala aynı liberal fikirleri var. Bütün bu gelişmeleri korkan bir hayal değil ve hala ormanlar ve mağaralarda sığındı. Taşıma işlemi, bu tür ırkçılık olarak grupların ortaya çıkması göçmenler ve renkli insanlar gelişi hafifçe uyku yok olduğunu, geriletici olduğunu. Onlar göçmenlerin ormana gitmek için bu yol vermek gerektiğini düşünüyorum. Bunların çoğu da ormana döndü: doğaya geri dönmek için, yeni felsefe isteyin. Bu gruplar kendi yerini vazgeçmek ve orman kucağına dönmek için istekli savaşmadan olanlardır. Ve vicdanı medeniyet denilen yabancılaşma ya da machinism bildiğimiz rahatlatmak için. Bytlysm ve Hypysm ve Varoluşçuluk bu komplekslerin tüm istenir. İslam Boston ve nezaket şehrine tavsiye edilmiştir iken. frak ve şehirden uzak kavga ve.

مدیریت الهی یا مدیریت احتماعی؟

در همایش اقتصاد شهری و اقتصاد مقاومتی، که توسط بانک شهر برگزار شده بود، از کتاب بانکداری احتماعی رونمایی شد. منظور از بانکداری احتماعی را مدیر عامل بانک شهر توضیح داد: بانکها نباید فقط به فکر سود و افزایش: نرخ بهره و کسب در امد های نجومی باشند، بلکه باید به فکر مشکلات شهروندان هم باشند. بطور نمونه ایشان گفتند که بانک شهر، بجای سرمایه گذاری در امور دلالی با سود بالا و بازگشت سریع، ترجیح می دهد در امر مترو در تمام کلانشهر ها سرمایه گذاری کند.

و این تئوری البته سالها قبل، در غرب به عنوان اقتصاد اجتماعی یا مدیریت اجتماعی، مطرح بوده و همه موسسات و شرکت های بزرگ، در کار های عام المنفعه و خیریه هم شرکت می کردند. دولت ها نیز هزینه های مربوط به امور خیریه را، بجای مالیات می پذیرفتند. اما سوال اینجا است اگر قرار است رویکردی جدیدی را پذیرا باشیم، چرا رویکرد اصلی را نپذیریم و باز هم خود را در: پیچ و خم های جدید گرفتار کنیم؟ چرا اصلا بانک باید بهره بگیرد؟ که بخواهد در امور خیریه یا عام المنفعه خرج کند؟ این مشابه مثالی است که شخصی، از مغازه ها دزدی می کرد ولی آن را بین فقرا تقسیم می کرد. از وی پرسیدند چرا اینکار را می کنی؟ گفت دزدی یک گناه است، ولی صدقه ده برابر ثواب دارد پس من 9برابر ثواب می کنم! یعنی بخشش از اموال دیگران نمی تواند عمل خیر باشد. لذا در تئوری های غربی اگر دقت کنیم، هر بار آنها سرشان به سنگ می خورد، و از تئوری قبلی نتیجه نمی گیرند، فقط حاضرند یک قدم به واقعیت نزدیک تر شوند. در حالی که واقعیت در انتهای راه آنها ایستاده و: منتظر رسیدن شان است. و واقعیت چیزی جز فرمان های الهی نیست. کسانی که به هر دلیلی از این حقیقت روی گردانی می کنند، یا دیگران را از رسیدن به آن منع می کنند، کافری بیش نیستند. زیرا کفر یعنی پوشاندن واقعیت و واقعیتی بزرگ تر از فرمان های الهی نیست. چرا نباید ما بانکداری الهی، یا اقتصاد الهی یا مدیریت الهی نداشته باشیم؟ و چرا نباید همه تئوری های ما رنگ خدایی نگیرد؟

در مدیریت سال ها است که بحث می کنند: که آیا مدیریت فن است یا هنر است یاعلم؟ اما هنوز هیچکدام به نتیجه نرسیده اند، زیرا حقیقت اصلی را پنهان کرده اند. باید آنها اعتراف کنند که مدیریت امروز، معجزه الهی برای افرادی است که آن را می خواهند. یعنی مدیر شدن به درس خواندن یا تجربه داشتن نیست، بلکه هرکسی می خواهد مدیر یا هر عنوان دیگری داشه باشد، باید با خدای خود خلوت کند و: از او استمداد کند تا خدای متعال هم، تعهدات لازم را از او بگیرد، و بعد کاریزمای لازم را به او عطا کند. کاریزما یا جذابیت فوق بشری هرکس در میدان عمل، به میزان تعهد او برای نجات بشریت است. کسی که دوست دارد که بیماران را نجات ببخشد، خداوند او را عاشق پزشکی می کند، و او از دیدن آنهمه کتاب و جنازه! و رجز خوانی استاد ها، خم به ابرو نمی آورد. و کسی که می خواهد به بیکاران رسیدگی کند، خداوند جاذبه های کار افرینی را در دل او ایجاد می کند. گرچه اغلب آنها ناسپاس هستند و بعد از بدست آوردن این جاذبه بجای رفع مشکلات مردم به مشکلات خود می پردازند اما همه آنها میدانند که این اندیشه و این عشق و جاذبه را کس دیگری در دل آنها به امانت گذاشته است.

بنا براین نه هوش خود بلکه: خالق عشق و هوش و استعداد  خود را، باید در میان تئوری هایمان ببینیم. اینطور نباشد که همه عوامل و اصول دیده شود، ولی عامل خدایی در تئوری هایمان غایب باشد. البته تئوری های غربی ها یک عکس العمل است، آنها فکر می کنند خدا آنها را نمی بیند! و لذا آنها هم خود را به ندیدن خدا می زنند! و در جایگاه خودش نمی گذارند. به نظر آنها، خدا از مردم غرب روی برگردانده! و فقط به مردم شرق نظر دارد. اینهمه نفت و گاز ومعادن در خلیج فارس و اطراف آن، باعث این کج اندیشی شده و: غربی ها به تبع عقاید صهیونیست ها و لیبرال صهیونیست ها، خود را قوم: سرگردان و نفرین شده خدا می دانند، و لذا انتقام این بی توجهی را هم، در تئوری های خود  از خدا می گیرند. حسرت دوری از سر زمین پدری! آنها را گیج کرده، کسانی که یک روز در همین آسیا و: نزدیک دریای مازندران زندگی می کردند، ولی مجبور شدند به نام قوم هند و اروپایی، این سرزمین مادری را ترک کنند، و الان پشیمان هستند. واین حسرت تاریخی در ضمیر ناخود آگاه آنان تثبیت شده، و مانند تفکرات داروین و فروید و دورکهیم ومارکس ، ناکامی در سپیده دم تاریخ مانند کودکی یک بیمار، همیشه او را آزار می دهد..

إدارته أو الإدارة الاجتماعیة؟


Onun yönetim ya da sosyal yönetim?

banka tarafından düzenlenen kentsel ve ekonomik gücü Ekonomi Forumu'nda, sosyal bankacılık defteri açıldı. City Bank CEO'su sosyal bankacılık amacını açıkladı: Bankalar yalnızca kâr düşünmek ve gelirler astronomik, ama onlar vatandaşların sorunları hakkında düşünmek zorunda faiz oranını artırmak ve olmamalıdır. Örneğin, o City Bank, yerine yüksek kar ve yatırım hızlı geri dönüşü ile ilgili olarak, tüm büyükşehir metro yatırım tercih ettiğini söyledi.

Bu teori, tabii ki, yıllar önce, sosyal ekonomi ve sosyal yönetimi gibi Batı'da da refah ve sadaka çalışmalarına katılan tüm kurum ve büyük şirketler, içerir. Hükümetler ayrıca bir vergi kabul etmek yerine, hayır işlerinde yer maliyeti vardır. Ama burada soru ana yaklaşım tekrar kabul edip nedeniyle yeni yaklaşım, açık olmasını ise: Yeni labirent biz yakalandı? Neden bankalar kullanmak gerekir? Kim sadaka veya refah geçirmek istiyor? Bu örnek çalıntı malların aynı kişi olduğunu, ancak yoksullar arasında bölündü. Yapmanız neden sordu? Söz konusu korsan bir günahtır, ama hayır ödül 09:00 I sonrasında ödül karşı on kat olduğunu! Bağışlama hareket edemez başka özellik değildir. Biz onları yemek için taş değil, önceki teorinin sonucu, Batı teorileri her zaman bakarsanız, bu yüzden sadece bir adım daha yakın gerçeğe olurdu. şekilde ayakta gerçekliği süre: onların gelişi için bekleyin. Ve gerçeklik ilahi komutları başka bir şey değildir. ne olursa olsun gerçeği nedeniyle tabur ya da kâfirlere alma başkalarının yasaklayan için olanlara bitmedi. aldatma kılık gerçekliği ve gerçeklik anlamına gelir çünkü Tanrı'nın buyruklarına daha büyüktür. Neden bankacılık veya iktisat veya yönetim ilahi ya ilahi değil ilahi gerekir? Ve Tanrı neden renk hepimiz teorileri değil gerekmez mi?

yönetimini tartışmak yıllar: teknoloji veya sanat veya bilim yönetimi olsun? Gerçek şu ki gizli olmuştur çünkü Ama yine de, herhangi bir sonuca ulaşamamıştır. Onlar isteyenler için bugünün yönetimi, ilahi mucize itiraf etmeliyim.onu vermek için gerekli. insanlığı kurtarmak için onun bağlılığı ölçüsünde insanüstü karizma veya sahada cazibesi herkes. Kim Allah ona ilaç aşk, insanlar affet kurtarmak için seviyor ve o tüm kitaplar ve vücudu ziyaret edildi! Ve övünmek öğretmenler, bir saç açılmıyor. Ve kim onun yaratılış kalplerinde işsiz girişimciler görülecek yerler Tanrı'yı ​​uğraşmak istiyor.

Yani, onların istihbarat değil, aynı zamanda sevgi ve yeteneklerini yaratıcısı, bizim teorileri arasında görmelisiniz. Bu tüm faktörler ve esaslar, ama Tanrı bizim teorileri faaliyet yoktur anlamına gelmiyor. Tabii ki, bir tepkimenin Batılı teorileri, onlar Allah onları görmüyor düşünüyorum! Ve böylece kendilerinin Tanrı göremiyoruz! Ve onun yerine değildir. Onlara göre, Tanrı Batı insanlar getirdi! Ve sadece Doğu'da insanlar niyetinde. Ancak, tente çok sayıda neden Basra Körfezi ve çevresi petrol ve gaz madenleri,: Batı ve Siyonist fikirleri ve liberal Siyonistler dolayısıyla onların insanlar: böylece ihmal dolaşıp Tanrı'nın melun ve onların intikamı hem Allah'ın kendi teorileri. yerden uzak bir baba için özlem! Hazar Denizi yakınında yaşayan, ancak pişman şimdi terk etmek, Hint-Avrupa insanlara vatan zorladı ve Bulgular: Onlar Asya-bir gün kim, kafası karışır. Bu uzun zamandır bilinçaltının tarih kurulmuş ve Darwin ve Freud ve Durkheim ve Marx'ın gibi düşünme, böyle bir psikopat çocukları olarak tarihin ilk çağlarından en hayal kırıklığı, her zaman onu rahatsız.

 

چرا شرمنده باشیم؟

دنیای رسانه ای غرب، ما را به خاطر اجرای دستورات خدا محکوم می کند، و ما از اینکه بخاطر خدا سرزنش می شویم، اصلا شرمنده نیستیم! آنهایی باید شرمنده باشند که: دانسته یا ندانسته به جنگ با خدا برخاسته اند و: احکام و دستورات الهی را برای تمدن بشری مضر می دانند! صریح آیات قران است و در تورات و انجیل هم آمده که: قوم لوط بخاطر همجنس گرایی، مورد غضب خدا واقع شدند، و از آسمان برای آنها بلا نازل شد، زیرا این هوس دست از سرآنها برنمی داشت، و خداوند تنها راه را نابودی آن قوم قرار داد. حالا در زمان ما هم عده ای به این هوس شنیع آلوده شدند، و می خواهند دنیا راهم به فساد بکشند. و ایران اسلامی تنها جایی هست که: در مقابل این عمل فاسد و ضد خدایی ایستاده است، و رسانه های جهانی هم مانند: سیاهی لشکر با آنها همنوایی می کنند. در راس همه آنها، بی بی سی خائن قراردارد که در یک گزارش گفته که: سربازان ایرانی همجنس گرا، در معرض خطر مرگ هستند! اولا سربازان در ایران زندگی می کنند، و همجنس گرایی را یک عار می دانند، و با کلمات زشتی از آن یاد می کنند. در ثانی اگر کسی به جرم همجنسگرایی حتی سنگسار یا اعدام شود، دستور الهی است نه دستور شخصی، و کسی که این حکم را اجرا می کند، باید به خاطر اجرای حدود الهی، تشویق شود که در میان اینهمه جوسازی های دروغین، خدا را فراموش نکرده است.

  یا مثلا در سریال ایرانی می بینیم که: عشق و زندگی فقط برای ثروتمندان و: کارخانه داران معنی دارد، و یک زن فقیر کار گر مزرعه باید برای عشق آنها، از علاقه خود بگذرد. این نویسنده می نویسد که تا موقعی که دو دختر، خواهر فرضی بودند اخلاق داش مشتی داشته، و همدیگر را دوست می داشتند. ولی وقتی خواهر واقعی شدند، دشمن یکدیگر گشتند. و این مصداق همان حرف حضرت امیر است که می فرماید: برخی زنان به حرام خدا راضی هستند، ولی به حلال خدا راضی نیستند. وقتی دو زن به یک مرد علاقه دارند، و هر دو همسر قانونی او هستند، چرا باید از دیدگاه فمینیستی، یکی را فدای دیگری کنیم؟ وقتی خداوند اجازه فرموده و: در قران ذکر شده، چه کسی به خود، حق اجتهاد در مقابل نص را می دهد؟ آیا نفوذ داشتن در یک رسانه، باید راهی برای مبارزه با احکام اسلام شود؟ تا همان خطی که بی بی سی می رود، رسانه جمهوری اسلامی که از بیت المال مسلمین خرج می کند، و به گفته امام خمینی یک دانشگاه بزرگ است، باید همیشه دم از طلاق یا جدایی بزند؟ آیا اینها که نمی خواهند از دید غربی ها، شرمنده باشند از خدا شرم نمی کنند؟

و یا اجرای حکم اعدام و قصاص، امری الهی است چرا باید برای اینکه در برابر چند نفر معلوم الحالی مثل: احمد شهید دست از خدا برداریم؟ خداوند همه حاکمان را قبل از حکومت، مورد مواخذه قرار داده و از آنها تعهد می گیرد: تا به عدالت رفتار کنند و: اگر به قدرت رسیدند راه اجرای احکام الهی را در پیش بگیرند، آنها هم تعهد می دهند، ولی بعد از به قدرت رسیدن، همه آنها را خواب و خیال پنداشته و: به ظلم و بی عدالتی و اجرای نظرات شخصی خود می پردازند.(الذین ان مکنا فی الارض اقاموالصلاه و اتوالزکات) نمونه بارز آن فرعون است. وقتی عذاب خدایی فرامی رسد، هربار مخفیانه به پیشگاه خدا ناله می کند، و اعتراف می کند که او خدای جهان است نه فرعون، اما وقتی عذاب برداشته می شود، روز از نو روزی ازنو! برای بار سوم که این خلف وعده را می کند، خدا به او می فرماید چنان ترا بمیرانم که: برای همه درس عبرت باشی، و تا حالا هم جسد او را که از روی آب گرفته اند باقی است. و خیالپردازان فکر می کنند: مومیایی شده تا امروز باقی مانده! نه، این آیه قران است که توضیح می دهد: و وجود جسد فرعون را معجزه خداوندی، برای عبرت ظالمان و خلف وعده کنان می داند. امروزه مطمئن باشید که اوباما یا هر کس دیگر، در هر کجای جهان به حکوت رسیده، با عنایت خداوندی بوده و: همه آنها قبل از رسیدن به این قدرت، با خداوند خلوت ها داشته اند. ولی حالا شیرینی قدرت آن ها را مست کرده است. درست مانند دانش آموزان پشت کنکور، که گوش خدا را کر می کنند و التماس و تمنا، برای قبولی در دانشگاه، ولی این فقط سه ماه به یادشان می ماند! بعد همه چیز در پایین تنه خلاصه می شود. لذا تنها کسانی مست نیستند که: خواهان اجرای قدرت و احکام الهی هستند. یعنی معیار صداقت تمام رهبران و مدیران، در همه سطوح همین است . به وجدان خود رجوع کنند و ببینند: چه نذری و یا تعهدی دادند تا: خداوند قدرتی به آنان داد که مردم را به دور خود جمع کرده، و برانان حاکم شوند. آنها بدانند که دیر یا زود این صندلی، به کس دیگری می رسد، لذا تعهد خود را به خدا فراموش نکنند. و برای اجرای فرمان های الهی شرمسار نباشند.

جمعیت ایران 80میلیون شد

Neden utanılacak?

Batı medya dünyası, Tanrı siparişleri için bizi kınadı ve biz Allah aşkına suçlanmaktan ediyoruz, utanılacak bir yok! Bunlar bilerek ya da bilmeyerek gelip Tanrı'ya karşı mücadele etmek olduğunu utanmalısın: Allah'ın kararname ve emirler insan uygarlığının zararlı! Çünkü eşcinselliğin Sodom, Tanrı'nın gazabı altında olduğunu ve liderlerin arzusu yok, Allah onu yok etmenin tek yolu, çünkü Bella, aşağı onlar için gökten geldi: Kur'an-ı Kerim ve Tevrat ve İncil açıkça belirtmektedir yerleştirilen insanlar. Şimdi enfekte olmuş bu iğrenç arzuları için biraz zaman var ve yolsuzluk benim yol öldürmek dünya istiyorum. Ve İran gibi ekstralar onlarla uyum vardır, bu bozuk ve anti-Tanrı ve uluslararası medyaya karşı duran tek yerdir. hepsi üstüne, BBC hain bir raporda yer alan İran askerleri eşcinsel, ölüm tehlikesiyle karşı karşıya olduğunu söyledi! İlk olarak, askerler İran'da yaşayan ve eşcinsellik bir rezalet düşünün ve kötü konuşan sözlerle. Hatta taşlı veya eşcinselliğin suç için idam birisi Allah'ın kişisel siparişler değildir ve kim cümle çalışır İkincisi, Tanrı'nın yürütme çok yanlış bir atmosfer arasında teşvik edilmelidir, Allah'ı unutan değildir.

  Örneğin, İran seri biz sevgi ve hayat sadece zengin ve fabrika sahipleri için araçlar vardır olduğunu görmek ve çiftlik çalışan fakir bir kadın onları sevmek zorunda, onların ilgi geçer. Yazar iki kız kadar kız bir avuç Dash etik olması gerekiyordu ve birbirimizi sevdik olduğunu yazıyor. Onlar kardeşler Fakat düşman idi. Ve bu İmam Ali mektubun gerçek olduğunu söylüyor: Bazı kadınlar çözücü Tanrı memnun mutlu Allah'a yasak, ama değil. iki kadın bir adam ilgilenen ve her iki yasal eşi, neden feminist bakış açısı, başka bir kurban gerekir? Allah izin ve Kuran'da, kime onların hakkı Nass verir karşı İçtihad için zaman? İslami yasaları savaşmak için bir yol olabilir, bir medya etkisi gerekir yaşıyor? Ayetullah Humeyni göre BBC gider hattı, Müslüman medya harcıyor hazine İslam Cumhuriyeti, her zaman boşanma veya ayrılık kuyruk almalı, büyük bir üniversite mi? Bu Batılılar kimin istemiyorum edilir, Allah utanılacak çekinmez?

Veya ceza infaz, ilahi bir şey, niye Allah'ın Ahmed şehit yandan almak da dahil olmak üzere, çeşitli insanlara karşı olduğu için kötü şöhretli? Allah cetveller, disiplinli ve onları koymadan önce kararlılık gerektirir: adalet ve İlahi yürütme önceden iktidara geldiyse, işledikleri, ancak güç sonra ulaşmak ve hepsi bir rüya onları kabul. haksızlığa ve kişisel görüşler uygulamak () Firavun'un bir örnektir. Allah'ın azabı ona sardı olduğunda, her zaman gizlice Tanrı'nın önünde ağlamaya ve Tanrı değil, Firavun dünya kabul ediyor, ancak ceza çıkarıldığında, yine birgün gün yeniden yapmak! Üçüncü kez bu söz Allah tüm bu bir ders Bmyranm ve şimdi sudan vücudunu almıştır kalması ona söyleyecek gelmez. Ve düşünce hayal: bu güne kadar mumyalanmış kalıntıları! edification personeli haksız ve sözünün ihlalini bilir Hayır, Firavun'un cesedinin varlığını açıklar Kur'an'da bu ayetin Tanrı'nın bir mucizesi idi. Bugün Obama ya da dünyanın herhangi bir yerinde bir başkasının, egemen olmak emin ve Tanrı'nın lütfu ile: bunların hepsi gücünü ulaşmadan önce, Tanrı tarafından terk edilmiştir. Ama şimdi onlar güç ürünleri ile içilir. Sınava arkasında öğrenciler gibi, kulaklar Allah'a sağır ve yalvarıyorum ve üniversitede kabul için mazeret, ama sadece üç ay hatırlamak için sol! Sonuçta alt gövde aşağı kaynar. Bu nedenle, güç ve ilahi kanunları çalıştırmak istediğiniz sarhoş kim sadece bu. Yani, her düzeydeki tüm liderleri ve yöneticileri aynı dürüstlük kriteridir. senin vicdan bakın ve insanların güçlerini topladı bu ne onlar yemin veya Tanrı'ya bir söz görmek ve onları hakim. Bunlar er ya da geç koltuk, bir başkası geldi, bu yüzden Allah'a bağlılığınızı unutmayın biliyoruz. Ve Allah'ın komutları utanmıyor musun yürütmek için.

همایش ها در اقتصاد مقاومتی

سمینار ، همایش، کنگره، کنفرانس، گردهمایی و..  از دو جهت بلای جان اقتصاد ملی هستند: یکی اینکه خودشان اقتصاد ویژه دارند! و از هیچ نظامی تبعیت نمی کنند، دوم اینکه مطالب دوران دبیرستان یا کارشناسی را، بعنوان همایش مطرح می کنند و: گواهی شرکت می دهند و از مردم پول می گیرند! و اگر چنانچه این همایش ها مرکز یا موقعیت اداری مشخصی، نداشته باشند فاجعه پوپولیسم در تئوریزاسیون به وجود می اید.

  البته به نظر می رسد همین موضوع، در چند بعد مطرح است و: هرکدام به یک سازمانی مرتبط می شود، ولی حداقل در سه بعد آن باید دقت بیشتری شود، و یک سازمان و یا یک نهاد مشخصی، مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. یکی از لحاظ هزینه و درآمد که: باید مجوز از وزارت دارایی بگیرند و: مالیات وعوارض مربوطه را هم بپردازند. البته ممکن است برخی ها زرنگی کنند و بگویند: ما در بودجه ردیف داریم و دولتی هستیم، و از این هماهنگی فرار کنند. یا برعکس عده ای هم بگویند که: چون ما از بودجه عمومی استفاده نمی کنیم! لذا لازم نیست تابع مرکز دولتی باشیم، و یا به یک ارگان دولتی پاسخگو باشیم. اما هردو آنها اشتباه است و لذا مجلس یا هیات دولت، باید از نظر مالی انضباط لازم را ایجاد نماید، تا نه بودجه دولتی به گزاف خرج شود، و نه جیب مردم بی جهت خالی شود. حتی قوه قضائیه میتواند بعنوان: مدعی العموم در این موضوع ورود پیدا کند.

مبحث دوم محتوای این کنفرانس ها و همایش ها هست. اخیرا باب شده مثلا کل واحد های دروس: مدیریت صنعتی را در همایش بین المللی مطرح می کنند! و دانشجویان تصور می کنند کل علم همین است و بس،  و اینهمه اساتید و عناوین که: برخی ها از خارج هم دعوت شده اند، حرف تازه ای برای گفتن ندارند، و یا سمینار را اینقدر مهم نمی دانند: که یافته های جدید مطرح شود. طبیعی است که از نظر محتوا حسب موضوع، باید وزارت خانه مربوطه پاسخگو باشد. اینطور نباشد که مرکز آمار ایران، همایش مدیریت صنعتی برگزار کند! و وزارت ورزش و جوانان در امور پزشکی، کنگره برگزار کند و یا، دانشگاه صنعتی در مدیریت علمی دخالت کند. طبیعی است که دانشگاه صنعتی باید همایش صنعتی برگزار کند، دانشگاههای علوم پزشکی هم کنگره جراحان و پزشکان داخلی برگزار نمایند. در واقع نباید به بهانه میان رشته و یا متولی نداشتن، یا کم کاری مسئولان مربوطه همه چیز با هم مخلوط شود. و علم هم مانند ساندویچ باشد که: هر کس بیکار است دکه ساندویچی بزند و: هرچه داشت به عنوان مواد لازم درغذا به کار گیرد.

آمار ها نشان می دهد که: کنگره ها و سمینار هایی که بر مبنای اقتصاد مقاومتی بوده، دستاورد خوبی داشته است: یعنی درون زا و برون نگر بوده است. مثلا در زمینه پدافند ، نانو یا هسته ای همیشه حرف های تازه گفته شده، که نتیجه آن پیشرفت وسیع در رشته مربوطه است. اما میان رشته ها یا رشته هایی که فقط: به اساتید یا مدعوین خارجی متکی بوده است، هیچ دستاوردی نداشته و فقط تکرار: مطالب درسی در این همایش ها است دلیل آن هم این است که علوم انسانی، در غرب به بن بست رسیده و: ناچار همه حرف های کتب شرقی را، بنام خودش در سمینارها ارائه می دهد و: جون این موضوعات در شرق بخوبی درک می شود، مطلب جدیدی به حساب نمی آید. فرضا در مدیریت، دیگر تئوری های فردریک تیلور و دیگر کلاسیک ها از دور خارج شده، و تنها بعنوان مرور تاریخی از ان استفاده می شود. در تئوری های انسانی و یا رفتار سازمانی، همه توصیه ها، توصیه های اخلاقی و روش های رفتاری است که: بزرگان شرق از 15هزار سال پیش تاکنون آن را گفته اند. و این موضوعات، شاید برای غربی ها تازه باشد، ولی برای شرق مخصوصا با: تمدن بزرگ ایرانی امری عادی است. بهترین اصول روابط انسانی یا رفتار سازمانی را، در نهج البلاغه یا در کتاب صحیفه سجادیه می بینیم، و یا حتی در زبور داود و صحف ابراهیم، تورات موسی و قران محمد هم آمده است. که استاد بشارتی در قبل از انقلاب در کتاب سیر اندیشه علوم اداری به ان اشاره فرموده بود   مبحث سوم ،جنبه امنیتی و اطلاعاتی موضوع می باشد. متاسفانه همانطور که اشاره شد، اغلب مطالب جدید در این سمینارها، از سوی دو گروه می باشد که گروه اول ایرانی هستند، ولی به زبان انگلیسی آن را ارائه می کنند! یعنی زبان فارسی را پاس نمی دارند، و آن را قابل نمی دانند و این، خیانت به این آب و خاک است. گروه دوم خارجی هایی هستند که منابع خودمان را، به اسم خودشان مطرح می نمایند. مثلا بدون ذکر نام امام علی ع از: جملات ایشان به عنوان اصول مدیریت بهره برداری می کنند.

مؤتمر حول الاقتصاد للمقاومة

Direniş Ekonomi Konferansı

vb seminerler, konferanslar, kongreler, konferanslar, toplantılar, ulusal ekonomiye için iki yol vardır belası: Bir kendi özel ekonomi olması! Ve askeri konferans ve sertifika gibi herhangi bir ikinci, lise ve lisans içeriğini, uymayan şirketlerin ve insanların ödeme! Ve konferans merkezi veya idari pozisyonda ise, afet popülizm var teorize var.

  bir organizasyon ile ilgili bir, ama en azından üç boyut dikkatle düşünülmelidir, ve bir örgüt ya da belirli bir varlık, onlar için sorumluluk üstlenmeye: sorun birkaç boyutta gündeme görünüyor. maliyet ve gelir açısından biri Maliye Bakanlığı tarafından ruhsatlı olmalı ve vergi etkileri de ilgili idi. Bazı zeki olmak ve şöyle diyebilir: Bir satırda devlet bütçesini var ve koordinasyon kaçış. Ya da tersine, bazı insanlar kamu fonlarının kullanmayın çünkü söylüyorlar! Bu yüzden hükümet merkezini gerekir, ya da bir devlet kurumu yanıt vermez. Fakat her ikisi de yanlış. Bu nedenle, Meclis veya Bakanlar, gerekli mali disiplinin oluşturmanız gerekir, fahiş devlet bütçesi geçirdi ve mekan değil haksız yere cep kullanılabilir hale gerekir değil. Hatta yargı olabilir: Bu girişteki savcı.

İkinci konu konferans ve seminerler içeriğidir. Örneğin, Bob en son dersler birimler vardı: Uluslararası Konferansı'nda Endüstriyel Yönetim poz! Ve öğrenciler bilim yok daha fazla olduğunu düşünüyorum ve bazı yurt dışından davet edilen tüm profesör ve başlıklar, söyleyecek yeni bir şey yok, ya da yeni bulgular tartışılmaktadır o kadar önemli seminer bilmiyorsun. . Konu ile içerik, ilgili bakanlıklar sorumlu tutulmalıdır doğaldır. Değil, İran İstatistik Merkezi, endüstriyel yönetim konulu bir konferans düzenledi! Gençlik ve Spor, Sağlık İşleri, Kongre, ya da, Üniversite Bakanlığı bilimsel yönetim müdahale. Doğal olarak, Üniversite cerrahlar ve dahiliye hekimlerin bir kongre düzenledi endüstriyel, tıbbi üniversiteler için bir forum düzenledi. Aslında, disiplin veya mütevelli ya da hipotiroidi yetkilileri, ilgili her şeyin eksikliği bahane birlikte karıştırılır olmalıdır. Ve sandviç böyledir: Herkes işsiz ve onun sandviç durak: gıda maddeleri çalışıyor olarak bulundu gibi.

Kongre ve Seminer ekonomik gücü, iyi bir başarı dayalı: İçe ve dışa sırasıyla İstatistikler göstermektedir. Örneğin, savunma alanlarında, nükleer ya da her zaman yeni Nano hakkında konuşurken kendi alanlarında engin gelişmeler sonucunda, dedi. Fakat disiplinleri veya alanlar sadece bir şey başarmak ve sadece tekrar olabilir yabancı profesör davet veya dayanıyordu arasındaki: Bu konferansta dersler Batı'da çıkmaza ve edilir, çünkü beşeri geçerli: kaçınılmaz olarak her şey oryantal kitaplar, seminerler ve Haziran ayında iyi Doğu'da anlaşılmaktadır bu konuyu kendi adını sunan, yeni bir giriş saymaz. Örneğin, yönetim, Frederick Taylor ve diğer klasikleri teorileri dışında ve bunun tarihsel bir yorum kullanılan tek gibi olması. Teoride, insan veya örgütsel davranış, tüm önerileri, tavsiye, ahlaki ve davranışsal yaklaşımlar: Büyük Doğu 15 bin yıl önce var olduğunu belirtti. Ve bu, belki de Batılılar taze, ama Doğu, özellikle İran'ın büyük bir medeniyeti ile olağandır. insan ilişkileri ya da örgütsel davranış ilkeleri, ya da Nahj Sajadieh üzerinde kutsal kitapta görmek, hatta David Zebur ve İbrahim, Musa ve Muhammed'in verilirse gelmek. devrim İdari Bilimler Yansımaları Kitabında buyurduğu önce Protestan profesör konunun üçüncü konu, istihbarat ve güvenlik yönleriyle atıfta bulunmuştur. belirtildiği gibi ne yazık ki, seminerde yeni içeriğin çoğunu, iki grup birinci grup İranlılar olmasıdır, ancak İngilizce dilini sağlayacaktır! Farsça geçemiyor ve bu bilmiyor ve bu su ve toprak bir ihanettir. kaynaklara sahip yabancıların, ikinci grup kendi adını ortaya koymak. Örneğin, İmam Ali yaptığı açıklamalarda adını anmadan yönetim ilkeleri istismar olarak.


فرهنگ مسلط یا سلطه فرهنگی

ارزش های متعالی یک فرهنگ، آن را به فرهنگ مسلط و با قدرت تبدیل می کند. در حالی که ابتذال فرهنگی، به تسلط فرهنگی می انجامد. به عبارتی بهتر وقتی که یک تمدن، زیربنای فرهنگی قوی نداشته باشد، ناچار است فرهنگ ابتذال را توسعه دهد، تا از تسلط فرهنگ غنی در امان باشد. مثلا در ایران هرکس قوی است، باید اخلاق پهلوانی داشته باشد، یعنی در باشگاه یا زور خانه، به او یاد می دهند که شکرانه بازوی توانا، کمک به ناتوان است. در حالیکه اگر کسی این زیربنای اخلاقی را نداشته باشد، مانند رمبو های آمریکایی با هرکس و هر چیزی در گیر می شود! و چون زور بازوی زیادی دارد، همه را مطیع خود می کند و چون ایدئو لوژی هم فرا نگرفته است، به ابتذال یعنی رفتار های حیوانی و: مادون بشری روی می اورد. مثلا تجاوز به عنف و یا زور گیری را پیشه می کند.

فوکویاما گفته است که: حرف آخر تاریخ را لیبرال دموکراسی می گوید! ولی می بینیم هنوز تاریخ به ابتدا هم نرسیده، لیبرال دموکراسی حرفی برای گفتن ندارد! لذا برخلاف تبلیغات غربی، نظم نوین جهانی به سرکردگی آمریکا، همگی دروغ بوده است و: آمریکا فقط می خواسته زلزله پیش آمده را مدیریت کند، و یا درخت به بار نشسته را بنام خود ثبت نماید. در ایران هم هواداران آمریکا، آنی برای تحلیل سلطه فرهنگی، آمریکا را فراموش نمی کنند، آنها حتی در صدا و سیما هم جولان می دهند و: سعی دارند مثلا فروپاشی شوروی سابق را، یک پیروزی برای فرهنگ آمریکایی جلوه دهند!

ببینید چطور این کار را می کنند: می گویند از گورباچف پرسیدند فروپاشی شوروی از کی شروع شد؟ وی جواب داد از موقعی که مک دونالد آمریکایی،  در مسکو شعبه زد و مردم روسیه، در سرمای زیر  صفر درجه به صف ایستادند! این یعنی مصادره به مطلوب، و تهدید ایران. یعنی هیچ حادثه مهمی اتفاق نیافتاده، و فقط مردم بخاطر شکم انقلاب کردند، و شوروی از هم پاشید. و اگر ایران هم اجازه دهد مک دونالد در: تهران شعبه بزند همین اتفاق می افتد! اما آنها یک موضوع را فراموش کرده اند که: مردم شوروی برای شکم نبود که با کا گ ب در افتادند. یا به خاطر خوش رقصی های چند: غرب گرا نبود که به همه چیز پشت پا زدند. فروپاشی شوروی محصول سال ها شکنجه و: عذاب در پشت دیوار های آهنین بود، کشتار وسیع مسلمانان و خراب کردن مساجد بود. همین مردم که 80سال بالاترین شکنجه ها را تحمل کردند، در اولین روز فرو پاشی در مساجد نماز برگزار کردند، و برای حج راهی مکه شدند. و الان بسیاری از انان براثر شوق اسلام خواهی، اسیر تبلیغات داعش و امثال آن هستند. امروز در تمامی کشورهای همسود یا شوروی سابق، فقط اسلام است که حرف اول را می زند. اصلا نام مسکو یعنی مسجد! و کاخ کرملین و میدان سرخ، با گنبد های مسجدی مزین است.

البته میتوان به برخی تبلیغات هم توجه کرد، ولی این تبلیغات امری زوری است یعنی: خواست مردمی نیست. مثلا دولت جمهوری آذربایجان با اینکه 96درصد: جمعیت آن شیعه  هستند قران خواندن و حجاب داشتن را منع کرده، و این قدرت اسلام را می رساند! که غرب ناچار است همان شیوه کا گ ب را ادامه دهد، تا رشد اسلام خواهی در آنجا نمود نداشته باشد. ولی فرهنگ مسلط اسلام با قدرت در همه جا در انتهای خط پایان ایستاده تا: مدعیان تسلط فرهنگی، هرچه زور دارند بزنند و هر حرفی دارند بگویند، و در اخر با قدرت تمام آنها را سر بزیر می کند، و دست خالی می گذارد. همانطور که 80سال حکومت ضد دینی  نتوانست مردم را از دین جدا کند، این قرتی بازی های غرب گرایان هم، مشت بر هاون کوبیدن است. این قدرت اسلام فقط در شرق نیست، بلکه در غرب هم همینطور است. مردم انگلستان که سال ها است با: تبلیغات زهر آگین ضد اسلامی و ضد شیعی روبرو هستند، در زیر بار سنگین نژاد پرستی، یک مسلمان پاکستانی را به عنوان شهردار لندن انتخاب می کنند! مردم آمریکا که سرمایه های صهیونیست ها در: دریای رسانه ها همه چیز را بر مسلمانان سخت گرفته است، به اوباما رای می دهند و او مجبور می شود: نام اصلی خود را افشا کند. نام او حسین است نامی که همه می شناسند، و همه میدانند یعنی چه. هم نام خودش حسین است، و هم نام پدر بزرگش . البته فرهنگ سلطه دست بردار نیست، حتی بعد از انتخابات هم اوباما را کافر و: ضد دین و مبلغ ضد اسلام می کند، همانطور که از شهردار لندن خواست تا: بعنوان یک مسلمان با: موضوع همجنس گرایی کنار بیاید. ولی همه اینها نفس های آخر فوکویاما است.

درود به شما و خطاب به کسبه و بازاریان محترمی

egemen kültür veya kültürel hakimiyet

Bir kültürün aşkın değerler, bu egemen kültür ve güçle hale gelmiştir. kültürel vulgarity iken, kültür egemenliğinin yol açar. Bir medeniyet, güçlü bir kültürel altyapıya sahip olduğunda, diğer bir deyişle, zengin kültürü hakimiyeti güvenli için, bayağılık kültürünü geliştirmek zorunda kalacaktır. Örneğin, İran ahlaki kahraman varsa, ya da, NATO katkıda onu güçlü kollarına sayesinde kulüp evi zorlaması gerekir, güçlü bir tanesidir. Birisi ahlaki altyapıya sahip değildir, ancak, Amerikan Rambo gibi herkese ve her şeye ile takılıyor! ideoloji Happylogy tüm terbiye ve hayvan davranışlarının bayağılık adı olmuştur çünkü ve kol, büyük zaman: insan ötesi döner. örnek, tecavüz iş dışarı zorla ya da.

Fukuyama, liberal demokrasinin bu konuda son sözü olduğunu söyledi! Ama geçmişi yok, liberal demokrasinin sessiz! Bu nedenle, Batı propagandasının aksine, Amerika önderliğindeki yeni dünya düzeni, bütün bir yalan olmuştur: Amerika sadece deprem meydana geldi yönetmek, ya da ağaç adınızı kaydetmek için zaman oturan. Eski Sovyet çöküşü söylemeye çalıştığım, Amerikan kültürü portray için bir zafer: Amerika'da İran'ın destekçileri, kültürel egemenliğinin gerçek zamanlı analiz, Amerika da gün gösteriş ve hatta radyo ve televizyonda, unutmayalım!

Onlar Gorbaçov, Sovyet çöküşü zaman başladığını söyledi sordu: onlar bunu nasıl görüyor musun? diye yanıtladı zaman Amerikan MacDonald, onun şube Moskova ve Rus halkı, içinde sıraya sıcaklıkları Donma noktasının altındaki durdu! Bu soruyu, ve İran tehdidini yalvarır. Bu önemli bir olay oldu anlamına gelir ve sırf mide insanlar isyan ve Sovyetler Birliği dağıldı. Ve İran McDonald's'ın izin veriyorsa: Tahran Şubesi aynı şey olur diyor! Ama bir şeyi unuttu: Sovyetler Birliği'ndeki KGB'nin olan insanlar karın değildi. İyi bir dans ya da çok olarak: Batı her şeyi arka ayak olduğunu odaklı değil. Sovyetler Birliği ve işkence yıllık çöküşü: demir duvarın arkasında işkence Müslümanlar ve tahrip camilerin büyük bir katliam oldu. camilerde dua çöküşün ilk gününde yapılan işkence yüksek, 80 yıllık dayandı ve Mekke'ye hac için olan aynı insanlardı. Ve nedeniyle İslam'ın coşku bunlardan artık birçok reklam İslam Devleti ve benzeri yakalanır. Bugün tüm BDT ülkelerinde ya da eski Sovyetler Birliği'nde, sadece İslam mektup önce gelir. Moskova cami adını vermedi! Ve Kremlin ve Kızıl Meydan, caminin kubbesi süslüdür.

Bazı reklam kaydetti olabilir, ancak reklam kuvvet meselesi: Halkın iradesi. Örneğin, nüfusun yüzde 96 ile Azerbaycan Hükümeti Şii ve Kur'an hicap yasaklar okuma ve bu İslam'ın gücü getiriyor! KGB İslam yok olacak büyümeye devam ettikçe Batı aynı şekilde kaçınılmaz olduğunu söyledi. din karşıtı hükümet 80 yıllık dinden insanları ayırmak için başarısız olarak, bu Batı çağıran harç üzerinde bir yumruk çarparak yatıyor. Doğu'da ama çok Batı'da sadece İslam'ın güç. ırkçılık ağır bir yük altında zehirli Müslüman karşıtı ve anti-Şii propaganda yüzü ile uzun yıllar İngiliz insanlar, bir Pakistanlı Müslüman Londra belediye başkanı seçilecek! Amerika'da Yahudi halkının başkenti: Deniz her şeyi Müslüman medyada sert olmuştur ve o Obama için oy verecektir: onun gerçek adı ifşa edilemez. Onun adı Hüseyin herkesin bildiği bir isim olduğunu ve herkesin bunun ne anlama geldiğini bilir. Hüseyin adını ve dedesinin adıdır. egemen kültür Londra Belediye Başkanı olarak, hatta Obama'nın seçim kâfirler ve anti-din ve İslam karşıtı değer sonra, vazgeçmiş değil: eşcinsellik konusunu koymak: Bir Müslüman olarak. Ama Fukuyama'nın son nefesinden söyledi.