گرفتاری برجام یک موضوع را کاملا روشن کرد: و آن اینکه در اجرای سویفت هم باید تابع: اصول اقتصاد مقاومتی باشیم. حال چگونه؟ باید دانست که بانکهای ایران، نقش اساسی در بحران سویفت دارند. زیرا اگر سویفت باز شود، همه این بانکها ورشکست شده، حتی قادر به پرداخت حقوق کارکنان نخواهند بود، چه رسد به پاداش های کلان، به بهانه سودهای کلان . در تحلیل این گفته باید اضافه کرد که: در بیلان کاری بانک ها همه چیز دروغ و فریب است. یا به عبارت فنی، یک حساب سازی است نه حسابداری. زیرا آنها با افزایش نرخ بهره، و بدهکار کردن مشتری های فرضی، برای بانک درآمد حاصل از بهره و جرایم دیرکرد ثبت می کنند. از این درآمد سود را محاسبه، و پاداش های خود را بر می دارند.
در حالی این درآمد ها صوری است ، یعنی دریافت بهره،معمولا واقعیت پیدا نمی کند، چون آنها اصل وام هارا نمی توانند پس بگیرند! چه رسد به بهره ها. ناچار آنها را بعد از مدتی به مطالبات مشکوک الوصول برده، بعد ها نیز در زیان سنواتی گم می کنند. در حالی که پاداش هیات مدیره، مدیرعامل و مدیران بانکها بصورت واقعی برداشت، و حتی پیشخور هم می شود. البته مبلغ بهره به مقداری که دریافت می شود، کاملا صفر نیست بسیار کم است، این بهره ها معمولا از وام های کوچک، که به زوجهای جوان می دهند یا: وام مشاغل و بیماری ها دریافت می شود. سیستم ثبت این است که: بدهکاران بدهکار و: در آمد بستانکار می شود. حالا این وظیفه امور حقوقی و: وصول مطالبات است که: بدهی ها را وصول کند و: واحد وصول مطالبات، حتی از طرح دعوا در محاکم صالحه خود داری می کند. زیرا همه وام ها و بهره های میلیاردی آن، متعلق به هزار فامیل سیستم بانکی است، یعنی خودشان وام برداشته اند، البته بنام صنعتگران و پیشه وران، ولی ضمانت های لازم را نگرفته اند. و این یعنی زیان انباشته که، همه بانکها را ورشکسته به تقصیر نموده، ولی وکلای جوان و جویای نان و نام بانک ها، نمی گذارند کسی خبردار شود.حالا اگر سویفت باز شود، وام های کوچک هم، راه بانکهای خارجی را می گیرند! و جوی باریکه بهره این وام های کوچک، که حقوق کارمندان را هم بدهد قطع می شود با عنایت به این موضوع در اقتصاد مقاومتی باید: بانکها از مسیر نقل و انتقال و نگهداری پول حذف شوند. برای مثال باید بگوییم که سال ها ایرانیان، سویفت خود را با نام بیجک عملیاتی می کردند، یعنی از زمان ساسانیان و فنیقی ها، رسم بوده که یک یاد داشت کوچک به مشتری خود می دادند، تا پول خود را به ارز محلی، از تجار محلی خود دریافت کنند. ولذا هیچگونه هزینه یا عملیاتی، برای انتقال پول انجام نمی شده است. از موقعی که بانکها بوجود آمدند، ابتدا هزینه نقل و انتقال دریافت می کردند ولی، وقتی فهمیدند که سویفت، به سبک ایرانی فراموش شده، عملیات را هم به انحصار خود در آوردند. بطوریکه اکنون ایران نمی تواند: کمترین وجه نقدی را، از طریق بانکها منتقل کند. اگر برخی صرافی ها این کار را می کردند، شناسایی و به عنوان مفسد اقتصادی، به اعدام محکوم شدند تا: کاملا راه بسته شود.
کلیه مفاسد اقتصادی و اختلاس ها هم از همین کانال است. یعنی وقتی بانکها نخواهند رو بازی کنند، دیگران آنها را دور می زنند، و سود های باد آورده به جیب می زنند. مثلا اخیر مد شده بود که از: ماستر کارت یا ویزا کارت استفاده شود. شما اینجا به یک صراف یا واسطه، ریال می دادید و او معادل آن را ، به دلار در حساب بانکی یا ویزا کارت شما واریز می کرد. و بعد نماینده شما در خارج، از کارت استفاده کرده، اقدام به خرید کالا می نمود. فقط کارمزد این واریزی میتوانست: زندگی فردی را برای همیشه تامین کند. همانطور که بابک زنجانی انجام میداد، دلارها را خارج از سیستم بانکی، دریافت و در بازار آزاد می فروخت. در معاملاتی که دارای سقف بود، این کار جاذبه بیشتری داشت: مثلا اگر ده میلیون دلار به بالا باید مناقصه گذاری شود، آن ها یک معامله بیست میلیون دلاری را به دو: معامله ده میلیون دلاری تبدیل می کردند، و از مناقصه می گریختند. لذا همانطور که در همه کارها، اقدامات پیشگیرانه لازم تر و بهتر است در مبارزه با مفاسد اقتصادی هم، آموزش اقتصاد مقاومتی بر همه دست اندرکاران لازم است. آموزش اقتصاد مقاومتی هم دارای چهار منبع است: اول قران کریم بعد احادیث و ورایات سپس قوانین و مقررات تجاری و بالاخره نظر حاکم شرع یا ولی فقیه . بنابر این باید آنهاییکه یارانه اشان بخاطر در امد های بالا قطع شده ، جمع آوری و آموزش داده شوند ، تا شاهد اشتباهات جدید آنها نباشیم